تازه های نشر 99
تازه های نشر 99
تازه های نشر 99
تازه های نشر 99
فراخوانی مقاله و اولویت های پژوهشی
فراخوانی مقاله و اولویت های پژوهشی
سخن موسس فقید
سخن موسس فقید
سهل بن زیاد در آئینه علم رجال

(67)

بخش دوم: سرگذشت نامه سهل بن زياد


(69)

در اين بخش نخست نگاهي گذرا به دوران زندگي سهل بن زياد خواهيم داشت و آن‌چه را که از کتاب‌هاي رجالي و تاريخي درباره وي گرد‌آوري کرده‌ايم، آورده و پس از آن به نام بردن شاگردان و اساتيد وي خواهيم پرداخت. پس اين بخش شامل دو گفتار است:

گفتار یکم: نگاهي به سرگذشت سهل بن زياد

درباره سهل بن زياد، به جز آن‌چه در کتاب‌هاي رجالي و تراجم آمده است مطلبي يافت نمي‌شود و کسي به بررسي تفصيلي سرگذشت او نپرداخته است؛ زيرا وي از شخصيت‌هاي تأثيرگذار تاريخ، مثل پادشاهان يا دانشمندان بزرگ، نبوده است تا مورد توجه تاريخ‌نگاران قرار گرفته و جزئيات زندگي وي ثبت و ضبط شود، هرچند در زمینه علوم حديث تأثير به‌سزائي داشته است.

به‌هر روي، آن‌چه درباره سهل بن زياد آمده است اين است که نام او «سهل» و نام پدرش «زياد» و پدر وي ملقّب به فرنام «آدمي» بوده است.[1] همچنين کنيه‌ او أباسعيد بوده و به‌خاطر سکني گزيدن وي در شهر ري، لقب «رازي» را براي او برگزيده بودند.[2]


--------------------------------------------------

1 .زيرا ابن غضائري مي‌فرمايد: «سهل بن زياد الآدمي، سهل بن الآدمي»؛ يعني لقب را براي پدرش ثبت کرده است (رجال ابن غضائري، ص59 در ذيل ترجمه ذريح محاربي).
2 .احمد بن علي نجاشي، رجال نجاشي، ص 185.


(70)

البته مي‌گويند: وي پس از آن‌که احمد بن محمد بن عيسي اشعري او را از قم بيرون کرد، به ري رفت و در آن‌جا سکني گزيد.[1] پس گویا او در آغاز اهل قم بوده و پس از بيرون شدن از آن، به اجبار در ري ساکن شده است و شايد هم بر عکس، در آغاز اهل ري بوده و براي آموختن دانش حديث به قم آمده است، ولی پس از بيرون شدن به سرزمین خود بازگشته است. البته گمان ديگري هم وجود دارد و آن اين‌است که با توجه به مذاق وي در امر حديث و نوع نگرش او در اين مسأله، او را اهل عراق بدانيم؛ ولي به‌هر روي، همان‌گونه که گفته شد اين انگاره‌ها حدس و گماني بيش نيست.

تاريخ درگذشت

به نقل مرحوم کشي(قدّس سرّه) از نصر بن صباح، «سهل بن زياد آدمي رازي» پيشگاه شريف سه امام معصوم يعني امام جواد، امام هادي و امام عسکري(عليهم السلام) را درک کرده و در سال 255 قمري با امام عسکري(عليه السلام) مکاتبه‌اي داشته است که به‌وسيله محمد بن عبدالحميد انجام شده است.[2] بنابراين سهل بن زياد بي‌گمان در سال 255 قمري زنده بوده است، ولي برآورد اين‌که وي پس از تاريخ يادشده تا چه مدتي زنده بوده بستگي به اين دارد که بتوانيم روايت کردن جناب کليني از او را ثابت نماييم که البته به نظر سخت مي‌رسد؛ زيرا اگرچه در بيش از 150 مورد، جناب کليني يکراست از سهل بن زياد روايت کرده است،[3] ولي اين گمان وجود دارد که واژه «عدة من اصحابنا»، «علي بن محمد» و مانند آن که در ساير روايات کليني از سهل وجود دارد به اشتباه ساقط شده و يا خود جناب کليني با اعتماد بر سندهاي پيشين آن‌ها را حذف کرده باشد؛ اضافه بر اين‌که طبقه آن‌ها يکي نيست.


--------------------------------------------------

1 .همان.
2 .محمد بن عمر بن عبدالعزيز کشي، رجال کشّي، ص 566.
3 .مانند: الكافي، ‏1: 384، 441، 547 و 2: 251، 616، 647 و 3: 124، 134، 135، 149 و 4: 34 و 5: 187 و6: 255.


(71)

البته نکته‌اي که اين گمان را کم‌رنگ مي‌کند اين است که اشتباه شخصيتي مانند جناب کليني در بيش از 150 روايت بسيار دور از ذهن و عجيب است و با دقّت و ضبطي که از ايشان نقل شده، سازگاري ندارد. افزون بر اين، در ميان اين موارد، دست‌کم 20 مورد وجود دارد که در سند روايت پيشين، نامي از سهل بن زياد نيست؛[1] پس نمي‌توان گفت جناب کليني با اعتماد بر آن، نام واسطه‌ها را حذف کرده است.

بنابراين با توجه به اين‌که جناب کليني خود اهل ري بوده و طبيعتا جواني را در ري سپري کرده است و سهل بن زياد نيز به ري تبعيد شده بود، احتمال ديدار آن‌ها با يک‌ديگر وجود دارد، هرچند زمان اين ديدار بسيار کوتاه بوده و پس از اندکي سهل بن زياد به ديار باقي شتافته است، و از همين روي جناب کليني بيشتر روايات خود را با واسطه از او نقل کرده است.

پس اگر فرض را بر ديدار مرحوم کليني با سهل بن زياد بگيريم، با توجه به اين‌که گويا جناب کليني پس از شهادت امام عسکري(عليه السلام) به دنيا آمده،[2] معلوم مي‌شود که سهل بن زياد سال‌ها پس از شهادت امام عسکري(عليه السلام) زنده بوده است، به‌اندازه‌اي که جناب کليني به سن رشد برسد و بتواند از وي روايت نقل کند. پس اگر ما سنّ سهل بن زياد را در زمان شهادت امام جواد(عليه السلام) (220ق) چيزي نزديک هجده سال (يعني حداقل سنّ رشد) فرض کنيم و بگوييم او پس از شهادت امام عسکري (260ق) هم به اندازه همين هجده سال (که مرحوم کليني به سنّ رشد رسيده) زنده بوده است مي‌توان گفت او هنگام وفات، سنّي نزديک 76 سال داشته است، يعني وي دست‌کم 18 سال پيش از شهادت امام جواد(عليه السلام) به دنيا آمده و هجده سال پس از شهادت امام عسکري(عليه السلام) از دنيا رفته است؛ بنابراين تاريخ درگذشت او ممکن است نزديک سال 278 قمري و پس از آن باشد.


--------------------------------------------------

1 .مانند: الکافي، 3: 135، 155، 165 و 4: 12، 13، 82، 170، 387 و 5: 79، 135، 187، 493 و 6: 323، 324، 434، 470، 474، 516، 539.
2 .زيرا هيچ‌کس مرحوم کليني را جزو اصحاب امام عسکري(عليه السلام) به شمار نياورده است، بلکه نقل است که وي در زمان نواب خاص مي‌زيسته است.


(72)

خانواده سهل

از ابواب متفرقه رجالي مي‌توان فهميد که وي فرزندي به نام محمد، برادري به نام سعيد و پسر برادري به نام محمد بن سعيد[1] داشته است و اين‌که چرا به جاي کنيه أبامحمد، او را مکنّي به اباسعيد کرده‌‌اند ـ در حالي‌که سعيد نام برادر اوست و نه فرزند اوـ معلوم نيست. البته سيد بن طاووس(قدّس سرّه) احتمال اين‌که يکي از کنيه‌هاي سهل، «ابوالخير» باشد را مطرح کرده است،[2] ولی انگيزه اين گمانه‌زني براي حقير معلوم نگرديد.

ويژگي‌هاي شخصيتي و مذهبي سهل

از ويژگي‌هاي شخصيتي سهل چند نکته به دست ما رسيده است؛ از جمله آن‌که فضل بن شاذان(قدّس سرّه) او را احمق دانسته است،[3] ولی درباره اين‌که انگيزه تحميق او چه بوده و اين‌که آيا اين مطلب ربطي به مسأله راوي بودن او داشته است يا نه، چيزي در کتاب‌های رجالی نيامده است. همچنين وي را متهم به بي‌مبالاتي در امر حديث کرده و گفته‌‌اند او به راويان ناشناس، اعتماد و روايات مرسل بسياري نقل کرده ‌است.[4] نيز برخي او را غالي و برخي ديگر او را عامّي خوانده‌‌اند،[5] لکن گفته دوم هيچ دليل و مدرکي ندارد. به همين جهت برخي ديگر گروه دوم را مورد نکوهش قرار داده‌اند که سهل متهم به غلوّ است، پس چگونه مي‌تواند عامّي باشد؟![6] برخي ديگر واژه «فاسد المذهب» را درباره او به کار برده‌اند


--------------------------------------------------

1 .رجال کشي، ص128. کشّي مي‌گويد: «حدثني أبو الحسن عمر بن علي التفليسي قال حدثني محمد بن سعيد ابن أخي سهل بن زياد الآدمي...»‏.
2 .حسن بن زين الدين (صاحب المعالم)، تحرير طاووسي، ص556.
3 .رجال کشّي، ص 566.
4 .احمد بن حسين غضائري، رجال ابن غضائري، 67.
5 .گويا نخستين کسي که اين ادعا را درباره سهل مطرح کرده است، جمال الدين احمد بن محمد اسدي (متوفي841ق) در المقتصر من شرح المختصر ص453 به بعد ‌باشد. پس از ايشان نيز ديگران اين ادعا را مطرح کرده‌اند: زين الدين عاملي‏(شهيد ثاني)، مسالک الافهام، 15: 389؛ حسن بن ابي‌طالب يوسفي‏(فاضل آبي)، کشف الرموز، 2: 650؛ محمد‌ بن علي موسوي‌عاملي، ‏مدارک الاحکام، 1: 111و 4: 156 و 7: 424؛ نهاية المرام، 2: 102.شظ
6 .محمد بن حسن بن زين الدين‏، استقصاء الاعتبار في شرح الاستبصار، 1: 135.


(73)

و گويا مدرک‌شان گفته جناب ابن غضائري است که درباره سهل بن زياد مي‌فرمايد: «کان ضعيفاً جدّاً فاسد الرواية و الدين».[1]

به‌هر روي، ما در اين بخش در مقام پذيرش يا ردّ اين گفته‌ها نيستيم، بلکه تنها مي‌خواستيم يک دورنماي کلّي از سرگذشت سهل را ارائه کنيم.

کتاب‌هاي سهل بن زياد

دست‌کم دو کتاب به دست سهل بن زياد نوشته شده است که نام يکي از آن‌ها کتاب التوحيد و ديگري نوادر می‌باشد. شيخ نجاشي(قدّس سرّه) طريق خود به کتاب التوحيد وي را چنين معرفي مي‌کند: «اين کتاب را ابوالحسن عباس بن أحمد بن فضل بن محمد هاشمي صالحي از پدرش از أبي‌سعيد آدمي روايت کرده است.» همچنين درباره طريق خود به کتاب نوادر سهل مي‌نويسد: «أخبرناه محمد بن محمد قال: حدثنا جعفر بن محمد عن محمد بن يعقوب قال: حدثنا علي بن محمد عن سهل بن زياد و رواه عنه جماعة».[2]

شيخ طوسي(قدّس سرّه) هم طرق خود را چنين معرفي مي‌کند: « سهل بن زياد داراي کتابي است که آن را ابن أبي جيد از محمد بن حسن از محمد بن يحيي از محمد بن أحمد بن يحيي از سهل به ما خبر داده است. و نيز محمد بن حسن بن وليد از سعد و حميري از أحمد بن أبي عبد الله از سهل بن زياد آن را روايت کرده است».[3]

گفتار دوم: اساتيد و شاگردان سهل بن زياد

مسأله مهم ديگري که درباره سهل بايد موشکافي و بررسي شود اساتيد و شاگردان وي است؛ چراکه اين مسأله سهم به‌سزائي در نوع داوري درباره او دارد و واقعيت توثيقات و تضعيفاتي را که در رابطه با وي وجود دارد را بيشتر آشکار مي‌سازد. از اين رو خواننده


--------------------------------------------------

1 .رجال ابن غضائري، ص66.
2 .رجال نجاشي، ص 185 شماره 490.
3 .محمد بن حسن طوسي، الفهرست، ص 228 شماره 339.


(74)

گرامي را به دقت در فهرست کاملي از اساتيد و شاگردان سهل، و نيز شمار نقل و درصد آن نسبت به مجموع روايات او، و همچنين وثاقت يا عدم وثاقت ايشان فرا مي‌خوانيم، تا وي بتواند درباره درستي يا نادرستي اين ادعا که سهل به راويان ناشناخته اعتماد نموده و روايات مرسل را بسيار نقل مي‌کرده است، داوري نمايد.

گفتني است که در اين فهرست، هر عنواني که در سلسله اسناد پس از نام سهل بن زياد آمده و سهل از وي نقل روايت کرده است در زمره اساتيد و هر عنواني که پيش از نام وي آمده و از سهل نقل حديث کرده است را در شمار شاگردان او آورده‌ايم. براي نمونه، «عدّة من اصحابنا» عنواني است که در برخي از اسناد به صورت «عدّة من اصحابنا عن سهل بن زياد» و در برخي ديگر به صورت «سهل بن زياد عن عدّة من اصحابنا» آمده است. ما گونه نخست را در شمار شاگردان و گونه دوم را در زمره اساتيد ذکر کرده و شمار نقل و درصد آن را هم آورده‌ايم. يا مثلا امام سجاد(عليه السلام) و امام صادق(عليه السلام) نيز به عنوان کساني مطرح شده‌اند که سهل يکراست از ايشان روايت کرده است، در حاليکه بي‌گمان سهل ايشان را زيارت نکرده و روايت وي از ايشان مرسل است، ولي ما از روي تسامح اسامي اين دو بزرگوار را هم در زمره مشايخ سهل آورده‌ايم.

لازم به يادآوري است که آمار زير از برنامه «دراية النور» نسخه 1/2 استخراج شده است:

رديفنام استادشمار نقلدرصد نقلتوصيف استاد در کتاب‌هاي رجالي
1علي بن الحسين زين العابدين(عليه السلام)10/02امام معصوم (روشن است که اين روايت مرسل است)
2جعفر بن محمد الصادق(عليه السلام)10/02امام معصوم (روشن است که اين روايت مرسل است)
3علي بن محمد الهادي(عليه السلام)10/02امام معصوم
4حسن بن علي العسکري(عليه السلام)6 0/13امام معصوم
5حارث بن دلهاث10/02مجهول
6حسن بن جهم بن بکير170/37امامي ثقه جليل
7حسن بن حسين لؤلؤي30/06ابن وليد: ضعيف؛ نجاشي: ثقة
8حسن بن عباس بن حريش380/82امامي ضعيف جدّاً

(75)

رديفنام استادشمار نقلدرصد نقلتوصيف استاد در کتاب‌هاي رجالي
9حسن بن ظريف بن ناصح370/80امامي ثقه
10حسن بن عطية أبوناب دغشي20/04امامي ثقه
11حسن بن علي وشّاء310/67امامي ثقه جليل
12حسن بن علي50/11مشترک
13حسن بن علي وشّاء10/02امامي ثقه جليل
14حسن بن علي بن نعمان30/06امامي ثقه (علي‌الظاهر)
15حسن بن علي بن نعمان10/02مشترک
16حسن بن علي بن أبي‌حمزه بطائني10/02ضعيف (من رؤساء الواقفية)
17حسن بن علي بن فضال تيمي741/59امامي ثقه جليل
18حسن بن علي بن فضال تيمي50/11امامي ثقه جليل
19حسن بن علي بن فضال تيمي10/02امامي ثقه جليل
20حسن بن علي بن يقطين20/04امامي ثقه جليل
21حسن بن محبوب سرّاد97420/99امامي ثقه جليل
22حسن بن موسي الخشّاب20/04امامي ثقه جليل
23حسن بن بشّار الواسطي50/11امامي ثقه
24حسين بن بشّار الواسطي10/02امامي ثقه
25حسين بن راشد20/04مجهول
26حسين بن سعيد الاهوازي40/09امامي ثقه جليل
27حسين بن يزيد نوفلي260/56امامي ثقه (قيل: غلا في آخر عمره)
28ريان بن صلت هاشمي120/26امامي ثقه
29عباس بن عامر قصباني50/11امامي ثقه جليل
30علاء بن رزين قلاء10/02امامي ثقه
31قاسم بن ربيع صحاف40/09امامي (لم تثبت وثاقته)
32قاسم بن محمد زيات20/04مجهول
34مثني بن وليد حناط10/02امامي ثقه
35هيثم بن أبي مسروق نهدي90/19امامي ثقه (علي‌الظاهر)
36احمد بن أشعث20/04مجهول

(76)

رديفنام استادشمار نقلدرصد نقلتوصيف استاد در کتاب‌هاي رجالي
37احمد بن حسن بن علي بن فضال20/04فطحي ثقه
38احمد بن حسين بن عمر بن يزيد بياع10/02امامي ثقه
39احمد بن مثني20/04مجهول
40احمد بن إسحاق الرازي20/04امامي ثقه
41احمد بن بشر10/02ضعيف (علي استثناء ابن وليد)
42احمد بن بشير برقي60/13ضعيف (علي استثناء ابن وليد)
43احمد بن عبدالعزيز10/02مجهول
44احمد بن عبدوس خلنجي20/04مجهول
45احمد بن عبدوس خلنجي20/04مجهول
46احمد بن عمر حلال10/02امامي ثقه
47احمد بن محمد بارقي30/06امامي ثقه (علي‌الظاهر)
48احمد بن محمد برقي10/02امامي ثقه (علي‌الظاهر)
49احمد بن بصري40/09ضعيف (علي الظاهر)
50احمد بن سياري40/09ضعيف (علي الظاهر)
51احمد بن محمد قلانسي30/06مجهول
52احمد بن محمد بن ربيع أقرع10/02مجهول
53احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي103322/26امامي ثقه جليل
54احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي30/06مشترک ميان ثقه و مجهول
55احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي10/02امامي ثقه جليل
56احمد بن محمد بن خالد برقي10/02امامي ثقه جليل
57احمد بن محمد بن عيسي اشعري20/04امامي ثقه جليل
58احمد بن محمد بن عيسي اشعري20/04مشترک ميان ثقه و مجهول
59احمد بن موسي20/04مجهول
60احمد بن هارون بن موفق60/13مجهول
61احمد بن يوسف بن عقيل10/02مجهول
62أصحابنا10/02جمع مجهول
63أيوب بن نوح بن دراج170/37امامي ثقه جليل

(77)

رديفنام استادشمار نقلدرصد نقلتوصيف استاد در کتاب‌هاي رجالي
64إبرهيم بن داوود يعقوبيمجهول
65إبرهيم بن عبدالحميد اسدي20/04امامي ثقه
66إبرهيم بن عبدالرحمن40/09مجهول
67إبرهيم بن عبدالرحمن بن حجاج10/02مجهول
68إبرهيم بن عقبه120/26مجهول
69ابراهيم بن محمد مدني10/02مجهول
70ابراهيم بن محمد همذاني30/06امامي ثقه (علي‌الظاهر)
71إدريس حارثي20/04مجهول
72إسماعيل بن مرّار10/02امامي ثقه (علي‌الظاهر)
73إسماعيل بن منصور10/02مجهول
74إسماعيل بن مهران بن محمد بن ابي‌نصر601/29امامي ثقه
75بعض الاهوازيين10/02مجهول جمع
76بکر بن صالح420/91امامي ثقه (علي‌التحقيق)
77جعفر بن إبراهيم بن ناجيه حضرمي10/02مجهول
78جعفر بن بشير البجلي20/04امامي ثقه جليل
79جعفر بن عثمان دارمي40/09مجهول
80جعفر بن محمد بن بشار150/32مجهول
81جعفر بن محمد بن بشار20/04امامي ثقه (علي التحقيق)
82جعفر بن محمد بن حمزه10/02مجهول
83جعفر بن محمد بن عبيدالله اشعري2284/91امامي ثقه (علي التحقيق)
84جعفر بن محمد بن عبيدالله اشعري20/04مشترک ميان ثقه و مجهول
85جعفر بن محمد بن عبيدالله اشعري10/02امامي ثقه (علي التحقيق)
86حمزة بن محمد10/02مجهول
87خيران خادم90/19امامي ثقه جليل
88داوود بن محمد نهدي160/34امامي ثقه
89داوود بن مهزيار20/04مجهول
90رفاعة بن موسي خناس40/09امامي ثقه جليل

(78)

رديفنام استادشمار نقلدرصد نقلتوصيف استاد در کتاب‌هاي رجالي
91بشر بن بشار نيشابوري20/04لم يتصف بشيء في المعجم
92سعيد بن جناح أزدي60/13امامي ثقه
93سليمان بن سماعة ضبي10/02امامي ثقه
94سليمان بن عبدالله خزاز کوفي10/02مجهول
95صفوان بن يحيي البجلي130/28امامي ثقه جليل
96طاهر بن حاتم قزويني10/02ضعيف (کذّاب)
97عاصم بن حميد حناط20/04امامي ثقه جليل
98عبدالجبار بن مبارک نهاوندي10/02امامي لم يتضح حاله
99عبدالرحمن بن أبي نجران1653/56امامي ثقه جليل
100عبدالرحمن بن أبي نجران20/04امامي ثقه جليل
101عبدالرحمن بن سالم أشل10/02امامي ثقه (علي التحقيق)
102عبدالعظيم بن عبدالله حسني220/47امامي ثقه جليل عظيم المنزلة
103عبدالکريم بن عمرو خثعمي10/02امامي ثقه جليل
104عبدالله بن حسين30/06مجهول
105عبدالله بن بکير بن أعين10/02فطحي ثقه
106عبدالله بن محمد حجّال40/09امامي ثقه جليل
107عبدالوهاب10/02مجهول
108عبيدالله بن مرزبان20/04مجهول
109عبيدالله بن عبدالله دهقان160/34ضعيف
110عبيدالله بن عبدالله دهقان20/04ضعيف
11عثمان بن عيسي الکلابي100/22امامي ثقه
112علي بن حکم انباري551/19امامي ثقه جليل
113علي بن ريان بن صلت210/45امامي ثقه
114علي بن أبي‌عبدالله20/04مجهول
115علي بن احمد أشيم20/04امامي ثقه (علي التحقيق)
116علي بن اسباطبن سالم1733/73فطحي ثقه
117علي بن ابراهيم بن هاشم20/04امامي ثقه جليل

(79)

رديفنام استادشمار نقلدرصد نقلتوصيف استاد در کتاب‌هاي رجالي
118علي بن بلال بغدادي40/09امامي ثقه
119علي بن حديد10/02مجهول
120علي بن حسان هاشمي20/04ضعيف جدّاً فاسد الاعتقاد
121علي بن حسان واسطي440/95امامي ثقه
122علي بن خالد30/06مجهول
123علي بن زياد10/02مجهول
124علي بن سعيد رقي30/06مجهول
125علي بن سليمان بن رشيد90/19مجهول
126علي بن محمد قاساني10/02ثقه (علي التحقيق)
127علي بن محمد بن عبدالله أبي‌القاسم20/04امامي ثقه
128علي بن معبد10/02امامي ثقه (علي التحقيق)
129علي بن معبد20/04مشترک ميان ثقه و مجهول
130علي بن مهزيار992/13امامي ثقه جليل
131علي بن مهزيار30/06امامي ثقه جليل
132عمر بن علي علي بن عمر بن يزيد20/04امامي ثقه (علي التحقيق)
133عمرو بن إبراهيم أزدي10/02امامي ثقه
134عمرو بن سعيد مدائني70/15فطحي ثقه
135عمرو بن سعيد مدائني40/09فطحي ثقه
136عمرو بن عثمان خزاز320/69امامي ثقه
137غياث20/04مجهول
138غير أحمد بن محمد بن ابي‌نصر بزنطي30/06چون شخص اصلي معلوم است نمي‌توان گفت که سهل از مجهول روايت کرده است.
139غير أحمد بن محمد بن عيسي اشعري20/04چون شخص اصلي معلوم است نمي‌توان گفت که سهل از مجهول روايت کرده است.
140غير علي بن معبد10/02چون شخص اصلي معلوم است نمي‌توان گفت که سهل از مجهول روايت کرده است.
141غير محمد بن عيسي بن عبيد20/04چون شخص اصلي معلوم است نمي‌توان گفت که سهل از مجهول روايت کرده است.

(80)

رديفنام استادشمار نقلدرصد نقلتوصيف استاد در کتاب‌هاي رجالي
142غير واحد10/02معتبر
143غير واحد من اصحابنا50/11معتبر
144غير يعقوب بن يزيد انباري10/02چون شخص اصلي معلوم است نمي‌توان گفت که سهل از مجهول روايت کرده است.
145محسن بن احمد قيسي50/11امامي ثقه (علي التحقيق)
146محمد بن حسن بن شمون2645/69ضعيف جدّاً فاسد المذهب
147محمد بن حسن بن شمون30/06ضعيف جدّاً فاسد المذهب
148محمد بن حسين بن أبي‌خطّاب260/56امامي ثقه جليل
149محمد بن ريان بن صلت110/24امامي ثقه
150محمد بن وليد بجلي خزاز320/69امامي ثقه جليل
151محمد بن وليد شباب صيرفي130/28ضعيف تروي عنه الغلاة
152محمد بن أبي الاصبغ20/04مجهول
153محمد بن أبي عمير زياد20/04امامي ثقه جليل
154محمد بن احمد10/02مجهول
155محمد بن احمد دقاق بغدادي20/04مجهول
156محمد بن أسلم طبري جبلي70/15قد رمي بالغو و فساد الحديث
157محمد بن أورمه قمي220/47امامي ثقه (علي التحقيق)
158محمد بن إبراهيم نوفلي40/09مجهول
159محمد بن إسماعيل رازي50/11مجهول
160محمد بن إسماعيل بن بزيع150/32امامي ثقه جليل
161محمد بن بکر بن جناح20/04واقفي ثقه
162محمد بن جعفر بن عقبه10/02مجهول
163محمد بن خالد10/02مجهول
164محمد بن ريان10/02مجهول
165محمد بن زيد طبري20/04مجهول
166محمد بن سعيد بن غزوان10/02مجهول
167محمد بن سليمان ديلمي260/56ضعيف جدّاً رمي بالغلوّ

(81)

رديفنام استادشمار نقلدرصد نقلتوصيف استاد در کتاب‌هاي رجالي
168محمد بن سنان زاهري761/64امامي مختلف فيه (ثقة علي التحقيق)
169محمد بن سنان زاهري10/02امامي مختلف فيه (ثقة علي التحقيق)
170محمد بن عبدالحميد عطّار230/50امامي ثقه (علي التحقيق)
171محمد بن عبدالله70/15مجهول
172محمد بن عبدالله بن احمد أبوعبدالله الجاموراني110/24ضعفه القميون و قد رمي بالغلوّ
173محمد بن علي أبوسمينه270/58ضعيف جدّاً
174محمد بن عمرو بن سعيد زيات80/17امامي ثقه جليل
175محمد بن عيسي بن عبيد1423/06امامي ثقه جليل (ابن وليد او استثناء کرده است)
176محمد بن عيسي بن عبيد20/04امامي ثقه جليل
177محمد بن يحيي عطّار10/02امامي ثقه جليل
178مروک بن عبيد بن سالم20/04امامي ثقه
179معاوية بن حکيم بن معاوية بن عمّار130/28ثقه جليل (فطحي عند الکشي)
180معمر بن خلاد10/02امامي ثقه
181منصور بن عباس رازي651/40لم يتضح حاله (نجاشي: مضطرب الامر)
182موسي بن قاسم بجلي190/41امامي ثقه جليل
183موسي بن جعفر بن وهب بغدادي200/43امامي ثقه (علي التحقيق)
184موسي بن عمر بن يزيد بن ذبيان20/04امامي ثقه (علي التحقيق)
185نصر بن محمد10/02مجهول
186نضر بن محمد10/02مجهول
187هارون بن مسلم بن سعدان180/39امامي ثقه جليل
188ياسر خادم50/11امامي ثقه
189يحيي بن مبارک360/78امامي ثقه (علي التحقيق)
190يحيي بن مبارک10/02امامي ثقه (علي التحقيق)
191يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم حريري20/04مجهول
192يعقوب بن اسحاق بن ابراهيم حريري10/02مجهول

(82)

رديفنام استادشمار نقلدرصد نقلتوصيف استاد در کتاب‌هاي رجالي
193يعقوب بن يزيد انباري811/75امامي ثقه جليل
194يعقوب بن يزيد انباري10/02امامي ثقه جليل
195يوسف بن سخت بصري20/04لم يتضح حاله و قد رمي بالغلوّ و التخليط
196يوسف بن علي40/09مجهول
197يونس بن يعقوب بجلي10/02امامي ثقه جليل
198بعض الاهوازيين10/02مجهول
199بعض اصحاب سهل بن زياد آدمي270/58مجهول
200بعض اصحابنا160/34چون شخص اصلي معلوم است نمي‌توان گفت که سهل از مجهول روايت کرده است.
201رجل60/13مجهول
202غير حسن بن محبوب سرّاد10/02چون شخص اصلي معلوم است نمي‌توان گفت که سهل از مجهول روايت کرده است.
203غير بکر بن صالح رازي و حسين بن يزيد نوفلي20/04چون شخص اصلي معلوم است نمي‌توان گفت که سهل از مجهول روايت کرده است.
204غير عمرو بن عثمان خزاز20/04چون شخص اصلي معلوم است نمي‌توان گفت که سهل از مجهول روايت کرده است.
205من حدثه30/06مجهول
206من ذکره40/09مجهول
207من رأي30/06مجهول

نام شاگردان سهل بن زياد

رديفنام شاگردشمار نقلدرصد نقلتوصيف شاگرد در کتاب‌هاي رجالي
1حسن بن متيل50/11امامي ثقه جليل
2حسين بن حسن بن بندار10/02لم يتصف بشيء في المعجم
3أحمد بن ادريس80/19امامي ثقه جليل
4احمد بن محمد10/02مجهول
5احمد بن محمد خالد برقي30/07امامي ثقه جليل

(83)

رديفنام شاگردشمار نقلدرصد نقلتوصيف شاگرد در کتاب‌هاي رجالي
6ابراهيم بن هاشم قمي10/02امامي ثقه جليل (علي التحقيق)
7اسماعيل بن ابراهيم عبدي10/02مجهول
8جبرئيل بن احمد فاريابي10/02امامي ثقه (علي التحقيق)
9جماعة من اصحابنا10/02معتبر
10خلف بن حماد کشي10/02مجهول
11سعد بن عبدالله قمي20/04امامي ثقه جليل
12عدة من اصحابنا349681/76مراد از عدّه: علي بن محمد علان، محمد بن ابي‌عبدالله، محمد بن ابي‌الحسن، و محمد بن ابي‌عقيل کليني مي‌باشد. پس معتبر است.
13علي بن ابراهيم بن هاشم60/14امامي ثقه جليل
14علي بن محمد علان کليني3828/93امامي ثقه
15غير واحد40/09معتبر
16غير واحد من اصحابنا20/04معتبر
17محمد10/02مجهول
18محمد بن حسن (مراد محمد بن حسن طائي رازي است)1543/60امامي ثقه (علي التحقيق)
19محمد بن احمد بن يحيي بن عمران اشعري360/84امامي ثقه جليل
20محمد بن جعفر اسدي کوفي631/47امامي ثقه جليل
21محمد بن حسان رازي20/04ضعيف في الحديث، فاسد المذهب
22محمد بن علي بن محبوب20/04امامي ثقه جليل
23محمد بن قولويه10/02امامي ثقه
24محمد بن نصير کشي20/04امامي ثقه جليل
25محمد بن يحيي العطار240/56امامي ثقه جليل
26محمد بن يعقوب کليني230/54امامي ثقه جليل
27ابراهيم بن اسحاق احمري20/04امامي ثقه (علي التحقيق)
28جعفر بن احمد بن أيوب سمرقندي10/02امامي ثقه (عديم النظير)

(84)

رديفنام شاگردشمار نقلدرصد نقلتوصيف شاگرد در کتاب‌هاي رجالي
29جماعة30/07معتبر
30غير علي بن محمد علان کليني240/56ـ
31غير محمد بن حسن طائي رازي230/54ـ
32غير محمد بن جعفر اسدي کوفي10/02ـ
33غير محمد بن يحيي عطار30/07ـ
34عبدالله بن علا مذاري10/02امامي ثقه

با دقّت در دو فهرست‌ بالا مي‌توان مي‌گفت اين ادعا که سهل بن زياد بر راویان ناشناخته اعتماد مي‌کرده صحيح است، چراکه از ميان 188 عنواني که وي از آن‌ها روايت کرده، نزديک 75 عنوان (چهل درصد) مجهول يا مهمل هستند؛ يعني يا هرگز نامي از آن‌ها در کتاب‌هاي رجالي نيامده و يا اگر آمده، عالمان رجالي توثيق يا تضعيفي نسبت به آن‌ها ذکر نکرده‌اند. البته اين آمار بر پايه شمار عنوان‌ها است، ولي اگر شمار روايات را مدّ نظر قرار دهيم اين نسبت کاملا دگرگون مي‌شود، زيرا سهل بن زياد بيش از 90 درصد روايات خود را از راه‌هاي معتبر نقل کرده است.

همچنين مي‌توان گفت: نقل أجلّاء از سهل بن زياد نيز واقعيت دارد، زيرا از 34 نفر عنواني که از او نقل روايت مي‌کنند 12 مورد از ثقات أجلّاء، 7 مورد از ثقات و 4 مورد از مواردي است که با الفاظي چون «عدّة من اصحابنا» آمده و معتبر هستند.


(85)

بخش سوم
رويکرد دانشمندان درباره سهل بن زياد در گستره تاريخ


(87)

روي‌کرد انديشمندان رجالي در گذشته درباره سهل بن زياد، خالي از دوگانگي و ابهام نيست، از اين رو بحث‌هاي زيادي پيرامون علّت و انگيزه پيشينيان از تضعيف سهل و درستي يا نادرستي آن، پديد آمده ‌است. به‌طور کلي با جست‌وجو در گفتار ايشان خواهيم ديد که ديدگاه‌هاي گوناگوني در اين رابطه قابل طرح است، مانند اين‌که:

1. اين تضعيفات را پذيرفته و آن را حاکي از اعتمادناپذير بودن سهل بن زياد در امر حديث بدانيم. اين روش کساني چون محقق تستري، مرحوم ابوالقاسم نراقي، مرحوم تفرشي و سيد بن طاووس(قدس سرهم) است.

2. توثيق شيخ(قدّس سرّه) در کتاب رجال را به‌خاطر متأخّر بودنش از فهرست وي، مقدم کرده و از اين راه قائل به وثاقت سهل بن زياد بشويم.

3. به‌رغم پذيرفتن تضعيفات، عمل به احاديث سهل را به‌خاطر «شيخ اجازه» بودن وي جايز بدانيم، مانند مرحوم مجلسي اول(قدّس سرّه) در الوجيزة و سيد بحرالعلوم(قدّس سرّه).

4. از راه شيخ اجازه بودن، فراواني روايات و نقل أجلّا از سهل بن زياد، او را توثيق کنيم، مانند جناب وحيد بهبهاني(قدّس سرّه).


(88)

5. بگوييم دليل اصلي تضعيف سهل از سوي پيشينيان، سطحي بودن نگرش آن‌ها در زمينه امامت و اجتهاد‌ات ويژه ايشان درباره مفهوم «غلوّ» بوده است، از اين رو تضعيفات ايشان پذيرفتني نيست و بايد از راه قرائن و شواهد موجود، سهل بن زياد را توثيق کنيم.

پيش از هر چيز، بايد بدانيم که نام «سهل بن زياد» در کتب اربعه 2570 مورد آمده است که البته انطباق سه مورد از آن‌ها بر سهل بن زياد آدمي قطعي نيست، بلکه چه بسا شخص ديگري باشد. در کتاب وسائل‌الشيعة نيز نام «سهل بن زياد» 2505 آمده است که انطباق سه نفر از آن‌ها بر سهل دشوار است. دانستن اين نکته از اين رو لازم است که با روي‌کرد بزرگان فن حديث در قبال سهل آشنا شويم.[1]

اکنون به نظر مي‌رسد بهتر است ما ديدگاه‌ دانشمندان رجال را درباره سهل و يا موضع‌گيري ايشان در برابر وي را يادآوري کنيم تا افزون بر روشن‌تر شدن بحث، بتوانيم در بخش آينده، داوري آگاهانه‌تري در گزينش رأي صحيح داشته باشيم.

گفتار یکم: اقوال متقدمين

1. محمد بن الحسن بن وليد(قدّس سرّه)

ابن وليد افراد پرشماري را از راويان کتاب محمد بن أحمد بن يحيي استثنا مي‌کند.

مرحوم نجاشي(قدّس سرّه) قضيه استثنا را چنين نقل مي‌کند:

محمد بن حسن بن وليد از ميان روايات محمد بن احمد بن يحيي، آن‌چه را که او از محمد بن موسي همداني يا از رجل يا بعض اصحابنا نقل کرده، استثنا نموده است. همچنين هنگامي که او از محمد بن يحيي معاذي، أبي‌عبدالله رازي جاموراني، أبي‌عبدالله


--------------------------------------------------

1 .اين آمار از نرم‌افزار «دراية النور» استخراج شده است، ولي مرحوم خوئي در معجم رجال الحديث و جناب استاد اکبر ترابي در موسوعة الرجالية الميسرة شمار روايات سهل در کتب اربعه را 2304 ذکر مي‌کنند که شايد با حذف موارد تکراري باشد.


(89)

سياري، يوسف بن سخت، وهب بن منبه، أبي‌علي نيشابوري، أبي يحيي واسطي و محمد بن علي أبي‌سمينه نقل مي‌کند و يا مي‌گويد در فلان حديث يا کتاب ديدم ولي خودم آن را روايت نمي‌کنم، يا رواياتي که از سهل بن زياد، محمد بن عيسي بن عبيد با اسناد منقطع، احمد بن هلال، محمد بن علي همداني، عبد الله بن محمد شامي، عبد الله بن احمد رازي، احمد بن حسين بن سعيد، احمد بن بشير رقي، محمد بن هارون، ممويه بن معروف و محمد بن عبدالله بن مهران نقل مي‌کند، يا رواياتي که حسن بن حسين لؤلؤيي آن‌ها را به تنهايي نقل نموده، و يا رواياتي که از جعفر بن محمد بن مالك، يوسف بن حارث يا عبدالله بن محمد دمشقي نقل کرده است را استثنا نموده است.

ابوالعباس بن نوح درباره اين استثنا گفت: استاد ما ابوجعفر محمد بن حسن بن وليد در همه اين امور راه صحيح را پيموده است و ابوجعفر بن بابويه نيز از وي پيروي کرده است، ولي درباره محمد بن عيسي بن عبيد نمي‌دانم چه چيزي در او ديده است که وي را نيز استثناء کرده است، با اين‌که او در ظاهر عادل و ثقه بود.[1]

جالب اين‌که خود جناب ابن وليد کتاب سهل بن زياد را به واسطه سعد و حميري از طريق احمد بن أبي‌عبدالله روايت کرده است.[2]

2. عباس بن نوح(قدّس سرّه)

از عبارت نجاشي مي‌توان فهميد که ابن نوح نيز موضع ابن وليد در استثناي روايات سهل را تأييد کرده است.


--------------------------------------------------

1 .احمد بن علي نجاشي، رجال نجاشي، ص 348 (شماره 939 ترجمه محمد بن احمد بن يحيي).
2 .محمد بن حسن طوسي، الفهرست، 1: 228.


(90)

3. احمد بن محمد بن عيسي اشعري

وي آن‌چنان سهل بن زياد را ضعيف و غالي مي‌دانسته که وي را از قم بيرون مي‌کند. اين داستان را ابن غضائري نقل کرده است.[1]

4. فضل بن شاذان(قدّس سرّه)

بنابر نقل جناب کشي، فضل بن شاذان(قدّس سرّه) از سهل بن زياد راضي نبوده و وي را أحمق ناميده است. مرحوم کشي(قدّس سرّه) در ترجمه صالح بن أبي حماد رازي مي‌گويد:

علي بن محمد قتيبي گفت: ابومحمد فضل بن شاذان، از صالح بن أبي‌حماد رازي خشنود بود و او را مدح مي‌کرد ولي از أباسعيد آدمي راضي نبود و مي‌گفت: او احمق است.[2]

5. مرحوم برقي(قدّس سرّه)

ايشان سهل را در زمره ياران امام هادي(عليه السلام) و امام عسكري(عليه السلام) ‌دانسته، ولي به وثاقت يا ضعف او اشاره نکرده است.[3]

6. مرحوم کشي(قدّس سرّه)

در ترجمه سهل مي‌فرمايد:

سهل بن زياد آدمي: أبوسعيد نصر بن صباح گفت: أبوسعيد سهل بن زياد آدمي رازي، از أبي جعفر و أبي الحسن و أبي محمد(عليهم السلام) روايت مي‌کند.[4]

چنان‌چه اشاره شد، جناب کشّي موضع فضل بن شاذان را نيز نقل مي‌کند.


--------------------------------------------------

1 .رجال ابن غضائري، ص66.
2 .«قال علي بن محمد القتيبي: كان أبو محمد الفضل (بن شاذان) يرتضيه و يمدحه و لا يرتضي أبا سعيد الآدمي و يقول: هو الأحمق» (رجال کشي، ص566).
3 .ابوجعفر احمد بن محمد بن خالد برقي، رجال برقي، ص 58 و 60.
4 .همان، ص566.


(91)

7. شيخ مفيد(قدّس سرّه)

جناب شيخ مفيد موضع روشني درباره سهل بن زياد برنگزيده است، ولي قرائني در برخورد ايشان با سهل وجود دارد که حاکي از اعتماد ايشان به وي مي‌باشد. ما در بحث شواهد وثاقت، به اين قرائن اشاره خواهيم کرد.

8. مرحوم ابن غضائري(قدّس سرّه)

در ترجمه خود سهل فرموده است:

سهل بن زياد أبوسعيد آدمي رازي؛ جدّاً ضعيف بوده و روايت و مذهبش فاسد است و احمد بن محمد بن عيسي اشعري او را از قم بيرون کرده و از او بيزاري جست و نيز مردم را از شنيدن روايت و نقل حديث از وي بازداشت. سهل بن زياد روايات مرسل را نقل و بر راويان ناشناس اعتماد مي‌کرد.[1]

نيز در ترجمه ذريح محاربي روايتي را نقل مي‌کند، سپس مي‌فرمايد:

اين روايت را ابوسعيد سهل بن زياد آدمي روايت کرده است، ولي او بسيار در امر حديث ضعيف است.[2]

همان‌گونه که ملاحظه شد ابن غضائري(قدّس سرّه) به مکاتبه سهل با امام عسکري(عليه السلام) اشاره نمي‌کند، در حالي‌که جناب نجاشي(قدّس سرّه) اين مکاتبه را از «احمد بن حسين» (غضائري) نقل مي‌کند. به همين جهت برخي در اين‌که آن «ابن غضائري» که سهل را تضعيف کرده، احمد بن حسين است يا حسين بن عبيدالله غضائري، تشکيک نموده‌‌اند؛ زيرا باور اين‌که ابن غضائري از سويي سهل را تضعيف کند و از سوي ديگر مکاتبه يادشده را براي نجاشي(قدّس سرّه) نقل نموده ولي در کتاب خود از آن يادي نکند، براي ايشان کمي دشوار است. ما در آينده به اين مسأله خواهيم پرداخت.


--------------------------------------------------

1 .«سهل بن زياد أبو سعيد الآدمي الرازي، كان ضعيفاً جدا فاسد الرواية و المذهب و كان أحمد بن محمد بن عيسي الأشعري أخرجه عن قم و أظهر البراءة منه و نهي الناس عن السماع منه و الرواية عنه، و يروي المراسيل، و يعتمد المجاهيل» (رجال ابن غضائري، ص66).
2 .«...روي ابوسعيد سهل بن زياد الآدمي، و هو ضعيف حديثاً ضعيفاً...» (همان، ص59).


(92)

9. مرحوم نجاشي(قدّس سرّه)

در ترجمه خود سهل مي‌گويد:

سهل بن زياد، أبوسعيد آدمي رازي، در امر حديث ضعيف و غير قابل اعتماد است و احمد بن محمد بن عيسي به غلوّ و دروغ‌گويي او شهادت داده و او را از قم به سوي ري بيرون کرد، و سهل در ري ساکن شد. او به‌دست محمد بن عبد الحميد عطار در نيمه ماه ربيع‌الثاني سال 255 با امام عسکري(عليه السلام) مکاتبه کرده است. اين مطلب را احمد بن علي بن نوح و احمد بن حسين(رحمهما الله) نقل کرده‌اند. او داراي کتاب توحيد بوده است که آن را ابوالحسن عباس بن أحمد بن فضل بن محمد هاشمي صالحي از پدرش از أبي‌سعيد آدمي روايت کرده است. و همچنين وي داراي کتاب نوادر بوده که محمد بن محمد آن را به ما خبر داده است. او گفت: جعفر بن محمد از محمد بن يعقوب از علي بن محمد از سهل بن زياد، اين کتاب را براي ما نقل کرده است. و جماعتي هم آن را روايت نموده‌اند.[1]

همان‌گونه که پيش از اين گفته شد جناب نجاشي جريان استثنا شدن برخي از روايات محمد بن أحمد بن يحيي را در ترجمه خود او ذکر مي‌کند که روايات او از سهل بن زياد نيز در ميان آن‌ها است.[2]


--------------------------------------------------

1 .«سهل بن زياد أبو سعيد الأدمي الرازي كان ضعيفا في الحديث غير معتمد عليه فيه، و كان أحمد بن محمد بن عيسي يشهد عليه بالغلو و الكذب و أخرجه من قم إلي الري و كان يسكنها و قد كاتب أبا محمد العسكري(عليه السلام) علي يد محمد بن عبد الحميد العطار للنصف من شهر ربيع الآخر سنة خمس و خمسين و مائتين. ذكر ذلك أحمد بن علي بن نوح، و أحمد بن الحسين(رحمهم الله)؛ له كتاب التوحيد، رواه أبو الحسن العباس بن أحمد بن الفضل بن محمد الهاشمي الصالحي، عن أبيه، عن أبي سعيد الأدمي؛ و له كتاب النوادر أخبرناه محمد بن محمد قال: حدثنا جعفر بن محمد، عن محمد بن يعقوب قال: حدثنا علي بن محمد عن سهل بن زياد، و رواه عنه جماعة» (احمد بن علي نجاشي، رجال نجاشي، ص185 شماره 490).
2 .همان، ص 348 (شماره 939).


(93)

10. شيخ طوسي(قدّس سرّه)

درکتاب فهرست:

سهل بن زياد آدمي رازي، کنيه‌اش أباسعيد است. او ضعيف مي‌باشد، و كتابي دارد که آن را ابن أبي جيد، از محمد بن حسن، از محمد بن يحيي، از محمد بن أحمد بن يحيي، از سهل براي ما نقل نموده است، و نيز محمد بن حسن بن وليد، از سعد و حميري از أحمد بن أبي عبدالله از سهل آن را روايت کرده‌اند.[1]

ايشان در همين کتاب در ذيل ترجمه محمد بن أحمد بن يحيي(قدّس سرّه) نيز جريان استثناي ابن وليد را نقل مي‌کند.[2]

درکتاب إستبصار:

ايشان در جزء 3 باب «أنه لا يصح الظهار بيمين» در ذيل حديث 935 مي‌فرمايد:

و امّا خبر نخست، روايت ابوسعيد آدمي است که در نزد ناقدين (ارزيابي کنندگان) اخبار بسيار ضعيف مي‌باشد و ابوجعفر بن بابويه آن را از رجال نوادر الحکمة استثناء کرده است.[3]

در کتاب رجال:

ايشان يک‌بار سهل را از ياران امام جواد(عليه السلام) شمرده و مي‌گويد: «سهل بن زياد آدمي مكنّي به أباسعيد و از اهالي ري مي‌باشد»[4] و بار ديگر او را از ياران امام هادي(عليه السلام) نام برده و مي‌فرمايد: «سهل بن زياد آدمي، کنيه‌اش أباسعيد بوده و فردي ثقه و رازي (اهل ري)


--------------------------------------------------

1 .«سهل بن زياد الأدمي الرازي يكني أبا سعيد، ضعيف، له كتاب أخبرنا به ابن أبي جيد، عن محمد بن الحسن، عن محمد بن يحيي، عن محمد بن أحمد بن يحيي، عنه، و رواه محمد بن الحسن بن الوليد، عن سعد و الحميري عن أحمد بن أبي عبد الله عنه» (محمد بن حسن طوسي، الفهرست، ص228).
2 .محمد بن حسن طوسي، الفهرست، ص408 شماره 623.
3 .«و أما الخبر الأول فراويه أبو سعيد الآدمي و هو ضعيف جدا عند نقاد الأخبار و قد استثناه أبو جعفر بن بابويه في رجال نوادر الحكمة» (محمد بن حسن طوسي، الاستبصار فيما اختلف من الأخبار، ‏3: 261).
4 .محمد بن حسن طوسي، الرجال، ص375.


(94)

مي‌باشد»[1] و براي بار سوم هم او را در زمره ياران امام عسكري(عليه السلام) نام مي‌برد و مي‌گويد: «سهل بن زياد، کنيه‌اش أباسعيد ]و لقبش[ آدمي رازي است».[2]

گفتار دوم: اقوال متأخّرين

تا اين‌جا ديدگاه و مواضع پيشينيان ذکر گرديد، ولي نيکوست که اشاره‌اي هم به گفتار متأخّرين داشته باشيم. از اين رو، ايشان را به دو گروه «تضعيف کنندگان» و «توثيق کنندگان» تقسيم کرده و به طرح اقوالشان مي‌پردازيم.

کساني که سهل را تضعيف کرده‌‌اند

1. ابن شهرآشوب(قدّس سرّه)‏

وي درباره سهل بن زياد مي‌نويسد: «ضعيف، له كتاب».‏[3]

2. سيد بن طاووس(قدّس سرّه)

ايشان پس از نقل تضعيفات، به توثيق شيخ(قدّس سرّه) در کتاب رجال اشاره کرده و مي‌نويسد:

...پس اين‌که شيخ هنگام نام بردن سهل در ميان ياران هادي(عليه السلام) او را توثيق مي‌کند، لغزشي است که از قلم شريف ايشان سرزده است.[4]

بنابراين، ايشان هم با تضعيف سهل موافق است.

در جاي ديگر مي‌فرمايد:

...در طريق به اين کتاب، سهل بن زياد و بکر بن صالح واقع شده‌اند که هر دو ضعيف مي‌باشند.[5]


--------------------------------------------------

1 .همان، ص 387.
2 .همان، ص 399.
3 .محمد بن علي بن شهرآشوب مازندراني، معالم العلماء، ص 57، شماره 383.
4 .«وعلي هذا يكون توثيقه اياه عند عدّه له من أصحاب الهادي(عليه السلام) سهوا من قلمه الشريف» (حسن بن زين الدين (صاحب المعالم)، تحرير طاووسي، ص271).
5 .همان، 1: 419.


(95)

نيز در جاي ديگر مي‌نويسد:

...أما أبو الخير اگر همان سهل بن زياد آدمي باشد که ترجمه‌اش در ذيل شماره 189 آمد، پس او مورد تضعيف قرار گرفته است.[1]

3. ابن داوود(قدّس سرّه)

ابن داوود به جز نقل اقوال شيخ در فهرست و ابن غضائري و نجاشي(قدّس سرّه)، سخن ديگري درباره سهل نفرموده است؛[2] هرچند وي را در قسم دوم از رجال خود که به گفته خودش[3] ويژه مجروحين و مهملين مي‌باشد، آورده است.[4] پس گويا به نظر ايشان نيز سهل بن زياد ضعيف بوده است. همچنين وي سهل را در «فصل في ذکر جماعة من الغلاة» نيز مي‌آورد.[5]

4. علامه حلي(قدّس سرّه)

ايشان مي‌نويسد:

سهل ـ بدون ياء ـ بن زياد آدمي رازي، کنيه‌اش أباسعيد و از ياران أبا‌الحسن ثالث مي‌باشد؛ گفته شيخ طوسي درباره او دوگانگي دارد، چراکه در يک‌جا مي‌فرمايد او ثقه است و در موارد گوناگون مي‌گويد ضعيف است.[6]

و سپس گفته نجاشي و ابن غضائري درباره او را نقل مي‌نمايد.

افزون بر اين، وي سهل بن زياد را در قسم دوم که ويژه مذمومين و ضعيفان است، مي‌آورد که نشان از پذيرفتن اين رأي از سوي ايشان مي‌باشد. همچنين، ايشان در بسياري از کتاب‌هاي فقهي خود به ضعف او تصريح مي‌کند.[7]


--------------------------------------------------

1 .همان، 2: 15.
2 .حسن بن علي بن داود حلي،‏ رجال ابن داوود، ص460 شماره 222.
3 .همان، ص 413.
4 .همان، ص 539.
5 .همان، ص 539.
6 .حسن بن يوسف اسدي حلي (علّامه)‏، خلاصة الأقوال، ص 229.
7 .حسن بن يوسف بن مطهر اسدي حلي (علّامه)‏، تذکرة الفقهاء، 6: 141 و 6: 208؛ مختلف الشيعة؛ 1: 227 و 2: 294 و 3: 100 و 3: 540 و 4: 21 و 4: 92 و 6: 384 و 7: 402 و 8: 507 و 9: 230؛ منتهي المطلب، مقدمه:22 و 2: 36 و 2: 119 و 2: 271 و 9: 247 و 9: 327 و 9: 396 و 9: 493 و 10: 262.


(96)

نکته قابل توجه اين است که علامه(قدّس سرّه) مي‌گويد: «شيخ طوسي(قدّس سرّه) در جاهاي گوناگون سهل را تضعيف کرده است»؛[1] در حالي‌که ما تنها به دو مورد از تضعيفات شيخ دست يافتيم، پس چه بسا علّامه(قدّس سرّه) به مواردي برخورد کرده باشد که به دست ما نرسيده است.

5. مرحوم تفرشي(قدّس سرّه)

وي در ترجمه خود سهل، تنها ديدگاه دانشمندان پيشين را نقل کرده و هيچ نقد يا تأييدي نسبت به آن‌ها انجام نمي‌دهد. هرچند در حاشيه از مرحوم صدوق و کليني(قدس سرهما) نقل مي‌کند که ايشان گاهي به روشني و گاهي سربسته روايات سهل بن زياد را صحيح مي‌دانسته‌اند.[2] ولي در برخي جاهاي ديگر کتاب به روشني سهل را جزو راويان ضعيف به شمار مي‌آورد.[3]

6. مرحوم ابوالقاسم نراقي(قدّس سرّه) در شعب المقال

ايشان در کتاب خود تضعيف نجاشي و ابن غضائري و نيز جريان بيرون شدن سهل به‌دست احمد بن محمد بن عيسي را نقل مي‌کند و سپس مي‌نويسد:

... ‌همچنين شيخ(قدّس سرّه) سهل بن زياد را در چند جا تضعيف و در يک جا توثيق نموده است، و شکي نيست که توثيق او نمي‌تواند در برابر تضعيفاتي که گذشت تاب بياورد، به‌ويژه با توجه به آن‌چه شيخ بزرگواري چون احمد بن محمد بن عيسي درباره او انجام داده است. پس حق آن است که ضعف سهل بن زياد را بپذيريم و گفته او قبول نکنيم.[4]


--------------------------------------------------

1 .حسن بن يوسف اسدي حلي (علّامه)‏، خلاصة الأقوال، ص 229.
2 .مصطفي تفرشي، نقد الرجال، 2: 383.
3 .همان، 2: 72 و 3: 22.
4 .«و كذا الشيخ ضعَّفه في مواضع و وثَّقه في موضع واحد، و لا ريب أنَّه لا تقاوم ما تقدَّم، مع ما سمعت ممّا صنع فيه أحمد بن محمَّد بن عيسي، الشيخ الجليل، فالحقّ ضعفه و عدم قبول قوله» (ابوالقاسم نراقي، شعب المقال في درجات الرجال، ص 188).


(97)

7. مرحوم تستري(قدّس سرّه) در قاموس الرجال

مرحوم تستري، از دانشمندان معاصر، نيز بر پايه تضعيفاتي که از پيشينيان نقل شد، ضعف سهل بن زياد را پذيرفته و اعتماد بر روايات او را ناروا مي‌داند.[1]

8. محقق خوئي(قدّس سرّه) در معجم رجال الحديث

مرحوم خوئي(قدّس سرّه)، از فقيهان معاصر، نيز پس از نقل تضعيفات و توثيقاتي که در رابطه با سهل مطرح است قول به ضعف را ترجيح مي‌دهد.[2]

کساني که اعتماد بر سهل را روا دانسته‌اند

1. مجلسي اول(قدّس سرّه)

علّامه محمد تقي مجلسي(قدّس سرّه) در روضة المتقين پس از زير سؤال بردن عمل‌کرد احمد بن محمد بن عيسي اشعري، سهل بن زياد را به‌خاطر شيخ اجازه بودن وي، نقل اجلّاء از او و نيز استواري رواياتش توثيق مي‌کند. ما در بخش آينده، سخن ايشان را به تفصيل خواهيم آورد.[3]

2. مجلسي دوم(قدّس سرّه)

جناب علّامه محمد باقر مجلسي مي‌نويسد:

سهل بن زياد ضعيف است، ولي به نظر من ضعف او ضرري ندارد، زيرا وي از مشايخ اجازه مي‌باشد.[4]

ايشان هرچند وثاقت سهل را نمي‌پذيرد، ولي روايات او را قابل اعتماد مي‌داند.

3. أحمدبن عبد الرضا بصري(قدّس سرّه)[5]

ايشان مي‌نويسد: «سهل بن زياد الآدمي الرازي، ثقة، لا بأس به.»[6]


--------------------------------------------------

1 .محمد تقي تستري، قاموس الرجال، 5: 360.
2 .سيد ابوالقاسم خوئي، معجم رجال الحديث، 8: 341.
3 .محمد تقي مجلسي، روضة المتقين، 14: 261.
4 .محمد باقر مجلسي، الوجيزة، ص91.
5 .مهذّب الدين أحمدبن عبد الرضا بصري، از شاگردان بارز جناب حرّ عاملي بوده است (فائق المقال: مقدمه).
6 .أحمدبن عبد الرضا بصري، فائق المقال، ص251 (قسم دوم: في الرجال، شماره 483).


(98)

4. وحيد بهبهاني(قدّس سرّه)

ايشان در تعليقه بر منهج المقال از راه فراوانی روايات و روايات أجلّاء از سهل بن زياد و شيخ اجازه بودن، وي را توثيق کرده و تضعيفات پيشينيان درباره او را اجتهادي و ترديدپذير دانسته‌ است. همچنين در حاشيه مجمع الفائدة و البرهان[1] و مصابيح الظلام[2] نيز به وثاقت سهل تصريح نموده است. ما به زودي به مناسبت‌هاي گوناگون به سخن ايشان اشاره خواهيم کرد.[3]

5. سيد بحرالعلوم(قدّس سرّه)

ايشان نيز همان روش‌هايي که جناب وحيد پيموده را به‌کار برده است و سهل بن زياد را توثيق نموده و رفتار احمد بن محمد بن عيسي در قبال وي را اشتباه دانسته است.[4]

6. مرحوم شيخ محمد بن اسماعيل حائري مازندراني(قدّس سرّه)‏

مرحوم أبي علي حائري(قدّس سرّه) هم در منتهي المقال مايل به توثيق سهل بن زياد است و تضعيفات وارد شده درباره او را ردّ کرده و با استناد به فراواني روايات أجلّاء و به ويژه مرحوم کليني(قدّس سرّه) از او و پذيرفتني بودن رواياتش، او را توثيق مي کند.[5]

7. مرحوم مامقاني(قدّس سرّه)

مرحوم مامقاني نيز بحث درباره سهل بن زياد را در دو گام پي ‌مي‌گيرد. در يک گام اقوال تضعيف کنندگان سهل و در گام ديگر ده قرينه بر وثاقت او آورده و در پايان قائل به وثاقت وي مي‌شود.[6]


--------------------------------------------------

1 .محمد باقر وحيد بهبهاني، حاشية مجمع الفائدة و البرهان، ص 740.
2 .محمد باقر وحيد بهبهاني، مصابيح الظلام، 9: 408.
3 .محمد باقر وحيد بهبهاني، التعليقة علي منهج المقال، ص 177.
4 .سيد مهدي بحرالعلوم، فوائد الرجالية، 3: 23ـ25.
5 .برگرفته از: أبي‌علي حائري، منتهي المقال، 3: 425 ـ 429.
6 .عبدالله مامقاني، تنقيح المقال في علم الرجال، 2: 75 و 76.


(99)

8. ابوالهدي(قدّس سرّه) صاحب سماء المقال

ايشان در مقام بي‌اعتبار کردن تضعيفات ابن غضائري و اهل قم، راويان پرشماري را ياد مي‌کند که دانشمندان رجالي آن‌ها را به غلوّ متهم کرده‌اند، ولي ايشان در اصل اين اتهامات تشکيک و آن‌ها را ردّ مي‌نمايد و براي تأييد ديدگاه خود، به سخن مرحوم وحيد بهبهاني(قدّس سرّه) نيز استشهاد مي‌کند. يکي از مواردي که ايشان نام برده، سهل بن زياد است. بنابراين ظاهر سخن ايشان وثاقت سهل است.

9. سيد محسن امين(قدّس سرّه)

‏ ايشان در کتاب أعيان الشيعة مي‌نويسد:

ظاهر آن است که انگيزه تضعيف نزد همگان، آن رفتار احمد بن محمد بن عيسي أشعري است که سهل را از قم به سوي ري بيرون و از وي بيزاري جست و به غلوّ و دروغ‌گويي او شهادت داده و مردم را از شنيدن روايات او و نقل آنها بازداشت. به همين جهت گروهي از محققين ضعف اين تضعيف را تقويت کرده‌اند، زيرا روشن است که احمد و اهل قم، راوي را به وسيله مطالبي که مايه نکوهش نيست سرزنش مي‌کردند و ـ ‌‌‌‌‌‌اين روش ـ در آنچه با برقي انجام داد و درباره علي بن محمد بن شيره گفت، آشکار گرديد.[1]

ظاهر اين سخن اين است که ايشان نيز مايل به توثيق سهل بوده‌‌اند.

10. مرحوم فاني(قدّس سرّه)

بنابر آن‌چه در تقريرات درس وي نقل شده است، ايشان پس از بحث و بررسي بسيار مي‌فرمايد:

از مجموع آن‌چه تا کنون گذشت، وثاقت سهل و صحت اعتماد بر روايات او معلوم گرديد.[2]


--------------------------------------------------

1 .سيد محسن امين، أعيان الشيعة، 7: 322.
2 .سيد علي فاني مکي، بحوث في فقه الرجال، 1: 181.


(100)

11. غلامرضا عرفانيان

ايشان، که از انديشمندان معاصر است، در کتاب مشايخ الثقات خود در موارد گوناگوني به وثاقت سهل بن زياد تصريح مي‌کند.[1]

سهل بن زياد در کتاب‌هاي فقهي

برخي از فقيهان نيز در کتاب‌هاي خود به تضعيف سهل پرداخته‌اند. به عنوان نمونه:

1ـ حسن بن ابي‌طالب (فاضل آبي(قدّس سرّه)) در کشف الرموز.[2]

2ـ محقق حلّي(قدّس سرّه) در رسائل التسع و نکت النهاية و المعتبر.[3]

3ـ شهيد اول(قدّس سرّه) در الدروس و غاية المراد.[4]

4ـ شهيد ثاني(قدّس سرّه) در رسائل و مسالک الافهام.[5]

5ـ يحيي ابن سعيد حلّي(قدّس سرّه) در نزهة الناظر.[6]

6ـ سيد عميد الدين عميدي(قدّس سرّه) در کنز الفوائد.[7]

7ـ فاضل مقداد(قدّس سرّه) در التنقيح الرائع.[8]

و بسياري از فقيهان متقدم و متأخّر ديگر.


--------------------------------------------------

1 .غلامرضا عرفانيان، مشايخ الثقات، ص 67، 104، 105، 119.
2 .حسن بن ابي‌طالب يوسفي (فاضل آبي)، کشف الرموز، 1: 68 و 96 و 299 و 299 و 2: 109 و 240 و 415 و 651.
3 .نجم الدين جعفر بن حسن‏ (محقق حلّي)، رسائل التسع، ص 129؛ نکت النهاية، 2: 177؛ المعتبر في شرح المختصر، ‏1: 81 و 261 و 281 و 288 و 346.
4 .محمد بن مكي عاملي (شهيد اول)، الدروس الشرعية في فقه الإمامية، ‏2: 134؛ غاية المراد في شرح نكت الإرشاد، ‏2: 477 و 4: 366.
5 .زين الدين عاملي،‏ رسائل شهيد ثاني، 1: 459؛ مسالک الافهام؛ 7: 402.
6 .يحيي بن سعيد حلي، نزهة الناظر في الجمع بين الاشباه و النظائر، ص 48، 96، 154.
7 .سيد عميد الدين عميدي، كنز الفوائد في حل مشكلات القواعد، ‏3: 551.
8 .مقداد بن عبد الله (فاضل مقداد)، التنقيح الرائع لمختصر الشرائع، ‏1: 385 وو 391 و 3: 368 و 4: 127 و 4: 306 و 391 و 490 و 493.


(101)

و برخي ديگر نيز به وثاقت او روي آورده‌اند، مانند:

1ـ صاحب رياض(قدّس سرّه) در رياض المسائل.[1]

2ـ شيخ انصاري(قدّس سرّه) در کتاب الصلاة.[2]

3ـ محمد حسن بن عبدالله مامقاني(قدّس سرّه) در غاية الآمال.[3]

4ـ محقق داماد(قدّس سرّه) در کتاب الحج.[4]

5ـ امام خميني(قدّس سرّه) در کتاب الطهارة.[5]

6ـ مرحوم سبزواري(قدّس سرّه) در مهذّب الاحکام.[6]

7ـ شيخ محمد علي اراکي(قدّس سرّه) در کتاب الصلاة.[7]

8ـ سيد محمد سعيد حکيم(قدّس سرّه) در مصباح المنهاج.[8]

تا اين‌جا توانستيم يک نماي کلّي از مواضعي که انديشمندان در قبال توثيق يا تضعيف سهل بن زياد داشته‌اند به‌دست آوريم و چنان‌چه ملاحظه شد از ميان پيشينيان تنها توثيقي که وجود دارد توثيق شيخ طوسي(قدّس سرّه) است که با تضعيف وي در ساير کتاب‌هايش تعارض دارد. ولي در ميان متأخّرين کسان بسياري بوده و هستند که وثاقت سهل را پذيرفته و ادلّه تضعيف وي را ناکافي مي‌دانند.


--------------------------------------------------

1 .سيد علي طباطبايي، رياض المسائل، 12: 458.
2 .مرتضي انصاري، کتاب الصلاة، 1: 71.
3 .محمد حسن بن عبدالله مامقاني، غاية الآمال في شرح کتاب المکاسب، 3: 475.
4 .سيد محمد داماد (محقق داماد)، کتاب الحج، 3: 584.
5 .سيد روح‌الله موسوي خميني، کتاب الطهارة، 1: 71 و 258 و 3: 372؛ مکاسب محرمة، 2: 345.
6 .سبزواري، مهذب الاحکام، 26: 97 و 29: 286.
7 .محمد علي اراکي، کتاب الصلاة، 2: 133.
8 .سيد محمد سعيد طباطبايي حکيم، مصباح المنهاج، 1: 474 و 2: 209.