فاطمه و فاطميه
پيامها و سخنان مرجع عاليقدر، احياگر عزاي فاطميه
حضرت آيت الله العظمي فاضل لنکرانی(قدس سره)
به مناسبت تقارن ارتحال معظّمله با شهادت حضرت زهرا(سلام الله عليها)
بسم الله الرحمن الرحيم
مقدمه
قال رسول الله (صلىاللهعليهوآله) : «فاطمةُ بضعة منّي من آذاها فقد آذاني...».(۱)
در اين سالها ايّام فاطميّه، بهخصوص فاطميّه دوّم ـ و به ويژه روز شهادت حضرت صدّيقه طاهره (عليهاالسلام) روز سوّم جمادى الثانى ـ حال و هواى كشور و دستهجات عزادارى رنگ و بويى خاص به خود گرفته، مغازهها تعطيل و دستهجات عزادارى، سينهزنى و زنجيرزنى در خيابانها به سوگ بانويى مىنشينند كه پاره تن پيامبر، همسر امير مؤمنان و مادر امامان معصوم (عليهمالسلام) است(2).
همان بانويى كه پيامبر اكرم (صلىاللهعليهوآله) بر در خانه او مىايستاد و با صداى بلند مىفرمود: «السّلام عليكم يا أهل بيت النّبوّة...»(3).
بدين وسيله بر مردمان بعد از خود اتمام حجّت مىكند: مقصود من از اهلبيتى كه سفارش آنها را نمودهام، اهل اين خانه است و عمود اين خانه فاطمه زهرا (عليهاالسلام) است؛ امّا چيزى از غروب خورشيد نبوّت نگذشته بود كه غروب غمگين ديگرى را براى عالم اسلام بوجود آوردند و ماه جمال فاطمه زهرا (عليهاالسلام) در جوانى(4) به واسطه ظلم، ستم و آزار نامردمان غروب كرد و سبب گرديد كه مرد جنگها و ميدان مبارزه با ابطال عرب، يعنى حضرت اميرمؤمنان (عليهالسلام) از پاى درآيد.
هنگامى كه آن حضرت بدن مطهر بانوى ايمان، زهراى مرضيّه را نيمه شب و مخفيانه به خاك سپرد(5)، غم و اندوه به خانه دلش هجوم مىآورد؛ با اين حال، مولاى متّقيان با استعانت به درگاه خداوند به نماز مىايستاد، و شكايت به خدا مىبرد. آيا اين آخرين مظلوميّت خاندان پيامبر (صلىاللهعليهوآله) بود؟
بايد گفت كه چنين نبود و وقايعى مانند خانهنشينى حضرت على (عليهالسلام) ، جنگ معاويه، خوارج نهروان و اصحاب جمل با آن حضرت، مظلوميّت وصىّ آن بزرگوار حضرت امام حسن مجتبى (عليهالسلام) ، شهادت امام حسين (عليهالسلام) به همراه اصحاب و فرزندانش در كربلا و به طور كلّى مظلوميّت همه امامان معصوم در طول تاريخ، ادامه همان مظلوميّت بود؛ ليكن مظلوميّت مضاعف انكار ظلم بر مظلوم است.
حادثهاى كه در شرف وقوع بود و عدّهاى با زير سؤال بردن شهادت حضرت زهرا (عليهاالسلام) و ظلمهايى كه به آن حضرت روا شده بود، در صدد انكار مظلوميّت و ظلم و ستمهاى وارده بر پاره تن رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) بودند.
امّا با بيدارى مراجع عظام تقليد و از جمله حضرت آيتالله العظمى فاضل لنكرانى (قدسسره) اين توطئه شوم خنثى شده، از روز شهادت حضرت زهرا (عليهاالسلام) عاشورايى ديگر ساختند و با تشويق مردم به عزادارى و بزرگداشت اين روزها اعلام كردند: اگر آن زمان نبوديم كه از اهلبيت (عليهمالسلام) دفاع كنيم، امروز با عزادارى، سينهزنى، تشكيل هيأتهاى عزادارى و پيامها نمىگذاريم مظلوميّت فاطمه زهرا (عليهاالسلام) به فراموشى سپرده شود.
شايان ذكر است حضرت آيهالله العظمى فاضل لنكرانى (قدسسره) سالها به مناسبت سالگشت شهادت مظلومانه حضرت صدّيقه كبرى فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) به جهت اهتمام بر سوگوارى و عزادارى اين مصيبت جانگداز از سوى مردم اقدام به صدور پيامهايى نمودند كه تقديم به علاقمندان و دوستان اهلبيت عصمت و طهارت (عليهمالسلام) مىگردد.
در خاتمه لازم مىدانم از محقّق بزرگوار، جناب حجت الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ رضاعلى مهدوى ـ دام عزّه ـ كه زحمت تخريج مصادر اين پيامها را به عهده گرفتند، تشكر نمايم.
اميد است مقبول درگاه احديّت قرار گرفته و موجب خشنودى آن بانوى رنجديده و فرزند دلبندش حضرت ولى عصر (عجل الله تعالى فرجه الشريف) گردد.
مركز فقهى ائمه اطهار (عليهمالسلام)
--------------------------------------------------
1. منابع اين روايت مفصلاً در ص 19 پاورقى 2 خواهد آمد.
2. منابع آن در ص 31 در پاورقى 3 خواهد آمد.
3. اين روايت نيز به عبارتهاى مختلفى نقل شده كه با چشمپوشى از اختلاف جزئى در عبارات مىتوان آنها را به دو دسته تقسيم نمود. يك دسته رواياتى كه عبارات آنها با اختلاف اندكى اين گونه است: كان رسول الله (صلىاللهعليهوآله) يمرّ بباب فاطمة علي... ويقول: الصلاة... « إِنَّمَا يُرِيدُ الله لِيُذْهِبَ عَنكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا».
دسته دوم هم رواياتى كه عبارات آنها با اختلاف كمى اين گونه است: كان النبي (صلىاللهعليهوآله) يجيء إلى باب فاطمة (علي)... ويقول: السلام عليكم... «إِنَّمَا يُرِيدُ الله...». و ما بعضى از منابع اين روايات را با چشمپوشى از اختلاف در تعابير و الفاظ ذكر خواهيم كرد.
منابع دسته اول: فضائل اهل البيت (عليهمالسلام) : 250 ح 390 و 391، مسند احمد 4:516 ح13730 و ص 568 ح 14042، سنن ترمذى 5:352 ح 3219، جامع البيان 12: 11 ح28492 و 28494، مشكل الآثار 1: 331 ح 784، المستدرك على الصحيحين 3: 172 ح4748، شواهد التنزيل 2: 18 ـ 138 ح 637 ـ 644، 665، 667، 695، 772 و 773، مناقب خوارزمى: 60 ح 29، اسد الغابة 6:226 رقم 7175، ذخائر العقبى: 24 ـ 25، تهذيب الكمال 21:187 ـ 188 رقم 7921 و ج 22: 389 رقم 8488، سير أعلام النبلاء 3:434 رقم 114، البداية والنهاية 8:194، مجمع الزوائد 9:168 169، الدر المنثور 5:538 و ج 6:533 ـ 535، كنزالعمال 13:646 ح 632 ح 37632، فتح القدير 4:396 و ج 4:280.
أمالى صدوق 208 ح 230، عيون أخبار الرضا (عليهالسلام) :240، أمالى مفيد: 318 ح 4، الشافي في الامامة 3:136، أمالى طوسى: 89 ح 138 و ص 565 ح 1174، تلخيص الشافي 2:253، مجمع البيان 7:59، جوامع الجامع 2:444، تفسير روضالجِنان و روحالجَنان 15:419ـ420، متشابه القرآن ومختلفه 2:63، تفسير البرهان 3:790 ح 7083، بحارالأنوار 10:142 ح 5، و ج 16: 203، و ج 25 ـ 212 و ص 237 ح 21، و ج 35:207 ح 3 و ص 223 ح 30 و ص 227، و ج 37:36 ح 3، و ج 43: 53 ح 48، و ج 72: 154، و ج 82: 191 ـ 192، و ج 86: 246 ح 6، تفسير نور الثقلين 3:408 ـ 410 ح 186، 191، تفسير كنز الدقائق 6:343.
احقاق الحق 2:502 ـ 503، 515، 518، 526، 529، 531، 533، 536، و ج 3: 529 ـ 530، و ج 9: 47 ـ 48، 50 ـ 51، 55، 61 ـ 62، و ج 14: 49، 57 ـ 59، 67 ـ 68، 79 ـ 81، 103، 105، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) :112، مسند فاطمه(عليهاالسلام) عطاردى: 140 ح 76 و ص 275 ح 59 و ص 277 ح 62.
منابع دسته دوم: مشكل الآثار 1:231 ح 785، شواهد التنزيل 2: 46 ـ 83 ح 666، 694، 696 و 703، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 67، مناقب خوارزمى: 60 ح 28، مجمع الزوائد 9: 168 ـ 169، الدر المنثور 6: 534 ـ 535.
تفسير فرات كوفى: 338 ـ 339 ح 461 ـ 463، تفسير قمى 2:67، أمالى طوسى: 251 ح 447، كشف الغمة 2:83، تفسير البرهان 3:790 ـ 791 ح 7084 و 7086، تفسير نور الثقلين 3:408 ـ 410 ح 188 و 192، بحارالأنوار 43: 53، و ج 25: 220 ح 19، و ج 35: 207 ح 2 و ص 209 ح 8 و ص 213 ح 16 و ص 214 ح 18 و ص 216 ح 20، تفسير كنز الدقائق 6: 342 ـ 343.
احقاق الحق 2: 520، 526، 548، و ج 3: 529، و ج 9: 48 ـ 51، 54، 62 و 64، و ج 14: 51 ـ 52، 67 و 79 ـ 82، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 1: 112، مسند فاطمة (عليهاالسلام) عطاردى، 268 ح 43 و ص 273 ح 53.
4. منابع اين روايت مفصلاً در ص 16، پاورقى 2 خواهد آمد.
5. صحيح بخارى 5: 98 ح 4241، تاريخ طبرى 3:240، المستدرك على الصحيحين 3:177 ـ 179 ح 4763، 4764 و 4769، حلية الأولياء 2:43، السنن الكبرى بيهقى 5: 256 ح 6759 ـ 6761 و ص 359 ح 7030، الاستيعاب: 927 ـ 928 رقم 3411، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1:82 ـ 83 و 86، كامل ابن أثير 2: 200، ذخائر العقبى: 53 ـ 54، تهذيب الكمال 23: 39 رقم 8488، الجواهر النقي ـ در حاشيه سنن الكبرى بيهقى ط ق 3: 396 چاپ شده، اسد الغابة 6:229 رقم 7175، شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد 6: 46، سير أعلام النبلاء 3:430 رقم 114، البداية والنهاية 6:327، مجمع الزوائد 9:211، كنز العمال 13:686 ح 37756 و 37757.
كتاب سليم بن قيس 2: 870 ح 48، اصول كافى 1:458 ح 3 و 4، شرح الأخبار 3: 31ـ32 ح 971 و 972، أمالى صدوق: 580 ح 797 و ص 755 ح 1018، علل الشرائع 1: 218 ـ 223 ح 1 و 2، الخصال: 360 ح 50، أمالى مفيد: 281 ح 7، الاختصاص: 5، أمالى طوسى 109 ح 166 و ص 155 ح 258، رجال كشّى: 6 رقم 13، دلائل الإمامة: 133 ح 42 و ص 136 ذيل ح 43 و ص 137 ح 46، روضة الواعظين: 151ـ153، إعلام الورى 1:300، مناقب ابن شهرآشوب 3:362 ـ 364، اقبال الأعمال 3: 161، كشف الغمّة 2:100، 126 و 130، بحار الأنوار 43:159 ح 8 و ص 171 ح 11 و ص 182 ـ 218 ح 16، 18 ـ 21، 29 ـ 31، 34 ـ 37، 39 ـ 41، 44 و 49، احقاق الحق 10: 454 ـ 458، 463 ـ 464، 474، 478 ـ 481، و ج 19: 170، 175 ـ 178.
عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) : 782 ح 1 و 2 و ص 1057 ح 2، 3، 7 و 8 و ص 1060 ح 2 و ص 1066 ح 13 و ص 1068 ح 3 و ص 1072 ـ 1083 ح 7 ـ 14 و ص 1083 ـ 1104 ح 1، 4 ـ 21، 24، 27، 29 ـ 34، 36، 38 و 40 و ص 1106 ح 1 و 2 و ص 1109 ح 1 ـ 3، 5 و 6 و ص 1112 ح 3 ـ 6، 8، 11 و 12 و ص 1119 ح 1 و 2 و ص 1121 ح 1 و 2 و ص 1125 ح 1، مسند فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) عطاردى: 298 ح 1 و ص 393 ـ 401 ح 3، 6، 7، 10 ـ 13 و ص 402 ـ 433 ح 2، 3، 5 ـ 7، 11، 13، 16، 17 ـ 22، 30، 32، 33، 39 ـ 41، 46، 49، 50، 52، 56، 57، 61 ـ 63.
پيامهای ويژه ايام شهادت حضرت زهرا(سلام الله عليها)
1
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله ربّ العالمين والصّلاة والسّلام على سيّدنا محمّد وآله الطاهرين سيّما الصدّيقة الشهيدة فاطمة الزهراء واللعن على أعدائهم اجمعين.
اين ايّام مصادف است با شهادت بزرگترين بانوى جهان اسلام حضرت فاطمه زهرا؛ آن حقيقت، گوهرى است كه تا كنون ابعاد وجودىاش براى اهل فكر و بصيرت به صورت صحيح و دقيق روشن نگشته است و او را فاطمه گفتهاند؛ زيرا كه خلق از كنه معرفت او محرومند.(1) ذاتى كه از غضب او پيامبر (صلىاللهعليهوآله) و حقّتعالى غضب مىكنند و از رضايت او خشنود مىگردند(2) حقيقتى كه مىتوان گفت علاوه بر اين كه محور اهل كساء است،(3) محور اصلى اهلبيت در آيه تطهير است(4) و از شعاع وجودى او اراده حقّتعالى بر إذهاب رجس و تطهير آنان تعلّق گرفت.
ما كه اكنون مفتخر به پيروى از آن بانوى گرامى و فرزندان معصوم وى هستيم، بايد در شرايط كنونى آگاهى بيشتر نسبت به افكار و انديشهها و دستورالعملهاى آنان داشته باشيم و مبادا در انجام وظايف خود كوتاهى نماييم. لازم است علماى بلاد و خطباى محترم علاوه بر آن كه مجالس عزادارى را هر چه باشكوهتر انجام مىدهند، ابعاد معنوى و علمى آن حضرت را مورد توجّه خاص قرار دهند و بحمدالله مكتب تشيّع مشحون از استدلال و منطق است و اهل انصاف و تدبّر به راحتى در برابر آن خضوع مىنمايند.
دشمن، امروزه به خوبى دريافته است كه براى تهى نمودن اين ملّت و سيطره بر امور آنان، بايد آنچه را كه تجلّى اعتقادات و ايمان مردم است، خاموش و كمرنگ سازد، روزى با جهالت تامّ و تمام، گريه و عزادارى بر حضرت سيّد الشهداء (عليهالسلام) را امرى لغو، و مورد شبهه قرار داده و روزى در شهادت فاطمه زهرا (عليهاالسلام) ترديد مىكند؛ در حالى كه اين امر از واضحات تاريخ اسلام است.
معاندان بدانند اگر به خيال خود در شهادت آن حضرت شبههاى را القاء كنند، هرگز نمىتوانند در مظلوميّت ايشان و ستمهايى كه بعد از رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) به ايشان وارد شد(5)، خدشهاى را تصوّر نمايند؛ عمر كوتاه وى(6)، خطبه آتشين و سراسر استدلالى او در مسجدالنّبى (صلىاللهعليهوآله)(7)، گريههاى شبانه روزى ايشان(8) و دفاع محكم آن حضرت از حريم ولايت(9)، همه ادلّه روشنى بر مظلوميّت آن بانو است و از اين جهت، جهاناسلام در مظلوميّت او و شوهرش هميشه عزادار و سوگوار است.
انقلاب اسلامى، از توجه خاصّ ملّت ايران به همين ايّام، نشأت گرفت و امروزه بهترين عامل براى حفظ و تداوم آن، اهميّت دادن به چنين ايّامى است؛ لازم است مؤنين و پيروان اهل بيت (عليهمالسلام) به ايّام فاطميّه بيش از گذشته اهتمام ورزيده و نگذارند اين حادثه ناگوار در لابلاى حوادث ديگر كم رنگ شود؛ و خصوصاً روز سوّم جمادىالثّانى كه از طرف دولت جمهورى اسلامى تعطيل عمومى اعلام شده است را مورد عنايت خاص قرار دهند. باشد كه آن حضرت را كه مادر فرهنگ تشيّع است، در اين راه همراهى نماييم و در روز قيامت مورد شفاعت خاص ايشان و اولاد طاهرينش قرار گيريم.
والسّلام على جميع إخواننا المومنين
ورحمة الله وبركاته
محمّد فاضل لنكرانى
1380/5/30
--------------------------------------------------
1. المعجم الكبير 1:108 ح182، تفسير فرات كوفى 1: 581 ح 747، بحارالأنوار 43:65 ح58، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 1:72 ح11 وص99 ح7، معجم احاديث الامام المهدي ـ عجّل الله تعالى فرجه الشريف ـ 5:502.
2. المستدرك على الصحيحين 3: 167 ح 4730، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 52، 60، اسد الغابة 6: 227، ذخائر العقبى: 39، تهذيب الكمال 22: 389 رقم 8488، ميزان الاعتدال 1:535 رقم 2002، مجمع الزوائد 9: 203، كنز العمال 12: 111 ح 34237 و ج 13: 674 ح 37725.
شرح الأخبار 3: 29، عيون أخبار الرضا (عليهالسلام) 2: 42 ح 176، أمالى صدوق: 427 ح 622، أمالى مفيد: 95 ح 4، أمالى طوسى: 427 ح 954، دلائل الإمامة: 146، روضة الواعظين 1: 149، اعلام الورى 1: 294، مناقب ابن شهرآشوب 3: 325، الاحتجاج 2: 103، كشف الغمة 2: 84، 93، بحارالأنوار 37: 70 ح 38، و ج 43: 19 ـ 51 ح 2، 4، 8، 12، 26، 43، 44، 46 و 48، احقاق الحق 10: 116 ـ 122 و 166، و ج 19: 54، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) : 151 ح 26 و ص 152 ـ 157 ح 31 ـ 34 و 37 و ص 171 ـ 172 ح 1، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 353 ـ 356 ح 1 ـ 9 و ص 432 ح 63.
3و 4 . فضائل أهل البيت (عليهمالسلام) : 79 ح 102 و ص 89 ـ 90 ح 119 ـ 121 و ص 137 ح 201 و ص 183 ح 273 و ص 195 ح 293 و ص 197 ح 295 و ص 250 ح 390 و 391 وص 286 ح454، مسند احمد 1: 709 ح3062، وج 4: 516 ح13730 وص 568 ح 14042، و ج 6: 45 ح 16985، و ج 10: 177 ح 26570 و ص 187 ح 26612، سنن ترمذى 5: 351 ـ 352 ح 3218 و 3219 و ص 663 ح 3796، جامع البيان 12: 10ـ14 ح 28488 ـ 28506، مشكل الآثار 1: 227 ـ 231 ح 770 ـ 785، مقاتل الطالبيّين: 52، المعجم الكبير 3: 52 ـ 57 ح 2662 ـ 2675، و ج 22: 66 ح 159 و 160، المستدرك على الصحيحين 3: 158 ـ 160 ح 4705 ـ 4709 و ص 172 ح 4748، شواهد التنزيل 2: 18 ـ 140 ح 637 ـ 774، مناقب خوارزمى: 60ـ63 ح 28 ـ 32، اسد الغابة 6: 226 رقم 7175، ذخائر العقبى: 21 ـ 25، تهذيب الكمال: 21: 187 ـ 188 رقم 7921 و ج 22: 389 رقم 8488، سير أعلام النبلاء 3: 427، 434 رقم 114، مجمع الزوائد 9: 166 ـ 169، الدر المنثور 5: 538 و ج 6: 531 ـ 535، كنز العمال 13: 644 ـ 646 ح 37628، 37629، 37632، فتح القدير 3: 396 و ج 4: 278 ـ 280.
مقتل الحسين (عليهالسلام) ابن اعثم كوفى: 168، تفسير فرات كوفى: 332 ـ 342 ح 451 ـ 466، تفسير القمّي 2: 67، 193 ـ 194، أمالى صدوق: 208 ح 230 و ص 230 ح 242 و ص 559 ح 746 و 747 و ص 616 ح 843، عيون أخبار الرضا (عليهالسلام) : 229 و 240، الشافي في الإمامة 3: 133 ـ 136، تلخيص الشافي: 241، 250 ـ 253، أمالى طوسى: 89 ح 138 وص 248 ح 438 و ص 251 ح 447 و ص 263 ح 482 و ص 368 ح 783 و ص 549 ح 1168 و ص 565 ح 1174 و ص 599 ح 1243 و ص 608 ح 1254، جوامع الجامع 2: 444، مجمع البيان 7: 59 و ج 8: 137 ـ 138، تفسير روضالجِنان و روحالجَنان 22: 417 ـ 420، متشابه القرآن ومختلفه 2: 62 ـ 63، تأويل الآيات: 448 ـ 451، تفسير البرهان 3: 790 ـ 791 ح 7083، 7084، 7086، و ج 4: 442 ـ 470 ح 8583 ـ 8644، بحارالأنوار 25: 212 ـ 249، و ج 35: 206 ـ 236، تفسير نور الثقلين 3: 408 ـ 410 ح 186، 188، 191 و 192، و ج 4: 270 ـ 277 ح 84 ـ 109، تفسير كنز الدقائق 6: 341 ـ 343، و ج 8: 155 ـ 162، احقاق الحق 2: 502 ـ 558.
5. از جمله ظلمهايى كه به ايشان وارد شد هجوم به خانه او و آتش زدن آن و ضرب و جرح او براى مجبور كردن على (عليهالسلام) به بيعت و محروم كردن او از ميراث و مصادره فدك و... كه به بعضى از منابع آن اشاره مىكنيم:
مسند احمد 1: 19 ح 9 و ص 20 ح 14، صحيح بخارى 4: 252 ح 3711 و 3712، سنن أبي داوود 3: 245 ـ 255 ح 2963 ـ 2977، تاريخ طبرى 3: 207 ـ 208، السنن الكبرى بيهقى 9:428 ـ 441 ح 12998 ـ 13015، تاريخ يعقوبى 2: 126، شرح نهجالبلاغة ابن أبيالحديد 2: 21 ـ 61، و ج 6: 5 ـ 12 و ص 46 ـ 52، و ج 16: 274، و ج 17: 168، لسان الميزان 4: 707 رقم 5752، كنز العمال 5: 585 ـ 637 ح 14040، 14045، 1406، 14070، 14071، 14097، 14101، 14108، 14113، 14120، 14121، كتاب سليم بن قيس 2: 583 ـ 588 ح 4 و ص 672 ـ 695 ح 13 و 14 وص862 ـ 873 ح 48 و ص905 ـ 908 ح 61، تفسير عيّاشى 2:66 ح 76، الكافي 8: 237 ـ 238 ح 320، الاختصاص: 183 ـ 187، أمالى مفيد: 40 ح 8 و ص 49 ح 9 و ص95 ح 5 و ص 125 ح 3، دلائل الإمامة: 109 ـ 129، الاحتجاج 1: 105 ـ 149، كشف الغمة 2: 100 ـ 122، بحار الأنوار 28: 37 ـ 412، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) : 545 ـ 697، مسند فاطمة (عليهاالسلام) عطاردى: 358 ـ 389 ح 1 ـ 19 و 1 ـ 24.
6. تاريخ طبرى 3:240، المستدرك على الصحيحين 3:176 ح 4761، الإستيعاب: 928 رقم 3411، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 83، اسد الغابة 6:228 رقم 7175، كامل ابن أثير 2: 200، سير أعلام النبلاء 3:430 ـ 431 رقم 114، البداية والنهاية 6:327.
اصول كافى 1: 458، مصباح المتهجد: 793، دلائل الإمامة: 79 ح 18 و ص 134 ح43، كشف الغمة 2: 75 و 129، مصباح كفعمى: 522، بحارالأنوار 43: 6 ـ 10 ح 16، احقاق الحق 10: 11 ـ 12، و ج 19: 175، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 1: 45 ـ 52 ح 1 ـ 24، مسند فاطمة (عليهاالسلام) عطاردى: 7 ـ 13 ح 1 ـ 12.
7. بلاغات النساء: 23ـ33، أعلام النساء 4: 116ـ118، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 77 ـ 78، شرح نهجالبلاغة ابن أبيالحديد 16: 211 ـ 213.
شرح الأخبار 3: 34 ـ 40 ح 974، الشافي في الإمامة 4: 69 ـ 77، دلائل الإمامة: 109 ـ 119، الإحتجاج 1: 131 ـ 141، كشف الغمة 2: 105 ـ 118، بحارالأنوار 29: 215 به بعد، احقاق الحق 10: 296 ـ 305، و ج 19: 163 ـ 167، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 2: 652 ـ 692، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 557 ـ 575 ح 6 و7.
8. المستدرك على الصحيحين 3: 177 ـ 178 ح 4763، حلية الأولياء 2: 43، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 80 و 82، اسد الغابة 6: 228 رقم 7175، ذخائر العقبى: 53، تهذيب الكمال 22: 389 رقم 8488، البداية والنهاية 6: 327، مجمع الزوائد 9: 212.
الكافي 4: 561 ح 4، الخصال 1: 272 ح 15، روضة الواعظين 1: 150، مناقب ابن شهرآشوب 3: 322، 341 و 362، كشف الغمة 2: 124، بحارالأنوار 43: 35 ح 39 وص155 ح 1 و ص 173 ـ 200 ح 13، 15، 16، 24، 30، احقاق الحق 10: 438، 459 ـ 462 و 474، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 2: 783 ح 7 و ص 788 ـ 790 ح 18، 19، 23، 25 و26 وص 80 ح 3 وص1080 ح 13 وص1106 ح1 و2، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 50 ح 18 و ص 342 ح 1 و ص 404 ـ 429 ح 4، 16، 31، 53 و55.
9. البته يكى از موارد دفاع، همان خطبه ايشان است در مسجدالنبى (صلىاللهعليهوآله) ، و مورد ديگر آن دفاع ايشان از حضرت على (عليهالسلام) هنگام هجوم به منزل و آتش زدن درب منزل و ضرب و جرح او براى دستگيرى و وادار كردن حضرت على (عليهالسلام) به بيعت و... كه بعضى از مصادر آن را ذكر مىكنيم:
تاريخ طبرى 3: 202، تاريخ يعقوبى 2: 126، شرح نهجالبلاغه ابن أبيالحديد 2: 21، 45، 50، 56 ـ 57، و ج 6: 46 ـ 52، لسان الميزان 4: 707 رقم 5752، كنز العمال 5: 632 ح14113.
كتاب سليم بن قيس 2: 583 ـ 588 ح 4 و ص 672 ـ 674 ح 13 و ص 862 ـ 865 ح 48، تفسير عيّاشى 2: 66 ح 76، الكافي 8: 237 ـ 238 ح 320، الاختصاص: 185 ـ 187، الاحتجاج 1: 105 ـ 114، 413 ـ 414، نهجالحق وكشف الصدق: 271، بحارالأنوار 28: 204 ح 3 و ص 227 ح 14 و ص 322 ح 52 و ص 339 ح 59، و ج 43: 170 ح 11 و ص 197 ح 28 و 29، احقاق الحق 10: 295، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 2: 555 ـ 610، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 359 ـ 371 ح 1 ـ 19.
2
بسم الله الرحمن الرحيم
«إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الله وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ الله فِى الدُّنْيَا وَ الْأَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُهِيناً»(1)؛ و قال رسول الله (صلىاللهعليهوآله): فاطمة بضعة منّى من آذاها فقد آذانى(2)
يكى از بزرگترين افتخارات شيعه، داشتن شخصيّتى است كه سيّده زنان عالم(3) و داراى مقام عصمت و طهارت است، و به مقتضاى آيه تطهير(4) كه در مورد پنج تن نازل شد و در رأس آنها رسول گرامى اسلام (صلىاللهعليهوآله) است،(5) از هر رجس و پليدى و هر گناه و معصيت بر حسب اراده تكوينى خداوند متعال دور، و به طهارت مطلقه و پاكى از هر جهت آراسته است. مقام شامخ آن بزرگوار از افق افكار محدود و نارساى ما، بيرون، و دست انديشه و فكر ما از پى بردن به آن كوتاه است.(6)
او اوّلين شهيده راه پر افتخار ولايت و امامت بود وائمه معصومين (عليهمالسلام) عموماً به فرزندى ايشان افتخار مىكردند.(7)
فاطمه (عليهاالسلام) زنى است كه در اوج مظلوميت و با وجود مصائب فراوان، خصوصاً مصيبت از دست دادن پيامبر (صلىاللهعليهوآله) و در شرائط بسيار حسّاس كه بشر عادى حتّى قادر بر تكلّم معمولى نيست، در حضور حكّام و بزرگان قوم آنچنان خطبهاى(8) ايراد مىكند كه خردمندان از درك آن عاجزند كه چگونه يك زن در چنين موقعيّتى بتواند اينگونه مستدل و محكم سخن گويد، آنهم مطالبى بسيار مهمّ و مربوط به توحيد و نبوّت و امامت و نيز سرزنش كسانى كه به حكم راحتطلبى و زندگى آرام، وظيفه الهى خود را ترك و در برابر ظلم ديگران سكوت نمودهاند.
آرى، بايد اعتراف نماييم كه مع الأسف بعد از گذشت يكهزار و چهارصد سال، نتوانستهايم آن گوهر بىنظير را بشناسيم و از آن تأسفآورتر، آنكه جهل و نادانى و چه بسا هواهاى نفسانى و فريب افكار به ظاهر جديد خوردن، سبب آن گرديده كه برخى كوردلان، مقامات آن حضرت را مورد ترديد قرار دهند.
آرى، هرگز براى بشر عادى قابل فهم نيست كه يك زن از نوع بشر، به حدّى از رشد و تعالى برسد كه رضايت او محور رضايت حقّتعالى گردد.(9)
مدّتى است مطالبى عارى از حقيقت و كاشف از عناد و لجاج در مورد ايشان گفته يا نوشته مىشود كه وجدان هر منصف و علاقمند به حقيقت را جريحهدار مىسازد. صحيح است كه مسأله وحدت مورد تأكيد معمار بزرگ انقلاب اسلامى حضرت امام خمينى (قدسسره) بود؛ امّا مقصود آن حضرت اين نبود كه شيعه از مبانى اعتقادى متقن و محكم خويش دست بردارد و شاهد كذب و دروغ حتّى نسبت به فاطمه زهرا (عليهاالسلام) باشد؛ بلكه به وضوح مقصود ايشان اين بود كه مسلمين عموماً در برابر دشمنان اسلام، ابرقدرت جهانى متحد شوند تا دشمن نتواند در حقيقت اسلام رخنه ايجاد نمايد.
اينك بر شيعيان و پيروان اهل بيت: است كه دوشنبه روز سوّم جمادى الثانى را كه برحسب روايات صحيحه(10) مصادف با شهادت آن حضرت بوده و دولت جمهورى اسلامى ايران آن را تعطيل رسمى اعلام كرده است، هر چه باشكوهتر عزادارى نمايند و مجالس و محافل آن حضرت را كمّاً و كيفاً رونق بخشيده، و با دستجات عزادار در كوچهها و خيابانها ظاهر شوند تا فىالجمله حقّ آن شهيده را ادا كرده باشيم. پيدا است كه بى تفاوتى در اين رابطه آثار منفى نگرانكننده در پيش خواهد داشت.
والسلام على جميع عباد الله الصالحين.
محمّد فاضل لنكرانى
1381/5/18
--------------------------------------------------
1. سوره احزاب 33 : 57.
2. اين روايت به عبارتهاى مختلفى نقل شدهاست كه بعضى از آنها را با ذكر مصدر بيان مىكنيم.
الف) «فاطمة بضعة منّي، من آذاها فقد آذاني»: فضائل اهلالبيت (عليهمالسلام) : 240 ح375، المستدرك على الصحيحين 3:173 ح 4750، السنن الكبرى بيهقى 15:276 ح 21460، كنزالعمال 12: 111 ح 34241.
كتاب سليم بن قيس 2:869 ح 48، شرح الأخبار 3:30 ح 970، أمالى صدوق: 165 ح163 با اضافهاى، كفاية الاثر: 65، دلائل الإمامة: 135 ح 43، تفسير روض الجِنان و روح الجَنان 4:318، مناقب ابن شهرآشوب 3:332، كشف الغمة 2:92 ـ 93، بحارالأنوار 43: 39 ح 40 و ص 54 ح 48 و ص 76 ح 63 و ص 80 ح 68، احقاق الحق 10:209 ـ 211 و ج 19: 77، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) :150 و ج 2:1050.
ب) «فاطمة بضعة منّي، يؤذيني ما آذاها»، فضائل أهلالبيت (عليهمالسلام) : 241 ح 378، صحيح مسلم 4: 1512 ح 94/2449، سنن ترمذى 5:698 ح 3878، و در ادامه آن آمده «وينصبني ما أنصبها»، المستدرك على الصحيحين 3:173 ح 4751، و همچنين در ادامه آن آمده «وينصبني ما أنصبها». التفسير الكبير فخر رازى 9:595، تفسير غرائب القرآن 6:74، كنز العمال 12: 107 ح 34215، و همچنين در ادامه آن آمده «وينصبني ما أنصبها».
معاني الاخبار: 303 ح 1 و2. إعلام الورى 1:294، بحارالأنوار 43: 26 ح 26 و در ادامه آن آمده «ويسرّني ما سرّها و...»، احقاق الحق 10: 209 ـ 210، و ج 19:78، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) : 145 ح 8 ـ 11، مسند فاطمة (عليهاالسلام) عطاردى: 336 ح 7.
پ) «فاطمة بضعة منّي، يربيني ما رابها (أرابها) ويؤذيني ما آذاها»: فضائل اهل البيت (عليهمالسلام) : 242 ح 379، صحيح بخارى 6: 193 ح 5230، صحيح مسلم 4:1512 ح 93/ 2449، سنن ترمذى 5:698 ح 3876، حلية الأولياء 2:40، اسد الغابة 6:225 رقم 7175، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 53، ذخائر العقبى: 37 ـ 38، تهذيب الكمال 22: 388 رقم 8488، سير أعلام النبلاء 3: 425 رقم 114، البداية والنهاية 6: 326، كنزالعمال 12: 112 ح 34243.
شرح الأخبار 3:60 ح 981، مناقب ابن شهرآشوب 3:332، بحارالأنوار 43:39 ح 40، احقاق الحق 10: 190 ـ 199، و ج 19: 83ـ84، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) :145 و150، مسند فاطمة (عليهاالسلام) عطاردى: 336 ح 8.
ت) ـ «فاطمة بضعة منّي، فمن اغضبها أغضبني»: صحيح بخارى 4:252 ح 3714 و ص 264 ح 3767، كنز العمال 12: 108 ح 34222، جامع الأحاديث 6:258 ح14724.
شرح الأخبار 3:31 ح972 و ص61 ح983، مناقب ابن شهرآشوب 3:332، بحارالأنوار 43: 39 ح 40، احقاق الحق 10:206 ـ 208، و ج 19: 87ـ90، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) :150، مسند فاطمة (عليهاالسلام) عطاردي: 334 ح 3 و ص 335 ح 6.
البته اين روايت به تعابير بسيار ديگرى كه نزديك به سى نوع آن را ملاحظه كردهايم در كتب روايى وارد شده است كه ذكر تمامى آنها از حوصله اين مختصر خارج است. ولكن به جهت سهولت مراجعه براى تحقيق، بعضى از منابع آنها را نام مىبريم، مثل:
صحيح مسلم 4:1512 ـ 1513 ح 94 ـ 96/2449، صحيح بخارى 4:255 ح 3729، فضائل اهلالبيت (عليهمالسلام) : 240 ـ 249 ح 374 ـ 378، الجامع الكبير ترمذى 6:173 ح3868، المستدرك على الصحيحين 3:172 ـ 173 ح 4747 و 4749، حلية الأولياء 2:40 ـ 41، و ج 3: 206، السنن الكبرى بيهقى 10:206 ح 13680، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 53 ـ 54، 60، 62، مناقب خوارزمى: 353 ح 364، ذخائر العقبى: 37 ـ 38، سير أعلام النبلاء 3: 428، 433 رقم 114، مجمع الزوائد 9: 203، كنز العمال 12: 106 ـ 114، و ج 13: 674 ح 27726 و ص 678 ح 37735، 37736 و 37737، جامع الأحاديث 6: 258 ح 14724 و 14725.
قرب الإسناد: 112 ح 389، شرح الأخبار 3:64 ح 987، علل الشرائع 1:220 ب 149 ح2، أمالى صدوق: 165 ح 163 و ص 175 ح 178 و ص 575 ح 787، كفاية الاثر: 64، أمالى مفيد: 260، أمالى طوسى: 24 ح 30، تلخيص الشافي 3:122، روضة الواعظين: 150، مناقب ابن شهرآشوب 3:332، كشف الغمة 2:92ـ93، بحارالأنوار 43:23ـ80، إثبات الهداة 1:538 ح 166، احقاق الحق 10:187ـ228 و ج 19:76ـ93، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) :143ـ152، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 136 ح 67 و68 وص 145 ح 1 و ص 147 ح 4 و ص 163 ح 27 و ص 333 ـ 337 ح 1، 2، 4، 5، 9 ـ 11 و ص357 ـ 358 ح 1 ـ 4.
3. المستدرك على الصحيحين 3: 170 ح 4740، حلية الأولياء 2: 40 و42 الاستيعاب: 926 و927 رقم 3411، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1:54، 67 و79، ذخائر العقبى: 43، كنز العمال 12: 110 ح 34232 و 34233.
تفسير عيّاشى 1: 173 ـ 174، أمالى صدوق: 78، ح 45 و ص 187 ح 196 و ص 374 ح 471 و ص 574 ح 787، معاني الأخبار: 107 ح 1، علل الشرائع 1: 216، الإختصاص: 37، تفسير التبيان 2: 456، دلائل الإمامة: 81 ح 20 و ص 149 ح 58 و ص 152 ح 66، روضة الواعظين 1: 149، مجمع البيان 2: 289، تفسير روضالجِنان و روحالجَنان 4: 318، مناقب إبن شهرآشوب 3: 322 ـ 324، الاحتجاج 1: 195، تفسير البرهان 1: 618، بحار الأنوار 37: 36ـ 85 ح 4، 10، 13، 27، 37، 38، 48 و 52، و ج 43: 21 ـ 78 ح 10، 13، 19، 20، 25، 39، 40، 42، 46، 48، 60، 63 و 65، تفسير نور الثقلين 1: 336 ـ 338 ح 127 ـ 136، تفسير كنز الدقائق 2: 83 ـ 85، احقاق الحق 10: 27 ـ 51 و ج 19: 18 ـ 20 و 35 ـ 36، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 1: 120 ـ 133 ح 6 ـ 38، مسند فاطمة (عليهاالسلام) عطاردى: 323 ـ 329 ح 1 ـ 14.
4. سوره احزاب 33 : 33 .
5. منابع آن در ص 14 پاورقى 1 و 2 بيان شد.
6. منابع آن در ص 15 پاورقى 1 بيان شد.
7. رواياتى كه دلالت بر اين مطلب مىكند بسيار است، و ما مصادر بعضى از آنها را به جهت اختصار ذكر مىكنيم:
مقتلالحسين (عليهالسلام) أبىمخنف: 117، مقاتل الطالبيّين: 70، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى: 59 و 71، شرح نهجالبلاغة ابن أبيالحديد 6: 49 ـ 50.
تفسير فرات كوفى: 246 ح 331 ـ 333، مقتل الحسين (عليهالسلام) ابن أعثم كوفى: 172، تفسير عيّاشى 2: 303 ح 120، عيون أخبار الرضا (عليهالسلام) : 42 ح 2، أمالى مفيد: 116 ح 9، إرشاد مفيد 2: 15، 97 ـ 98، مناقب ابن شهرآشوب 4: 36 و 51، الاحتجاج 1: 417، 419 ـ 420 و ج 2: 23، بحارالأنوار 8: 13 ح 12، و ج 27: 204 ح 7 و ص 207 ح 15 و 16، و ج 44: 49 ح 5 و ص 90 ح4 وص 206 ح2، وج 45: 6 و139، احقاق الحق 4: 288، و ج 9: 124 و 199.
8. منابع آن در ص 16 پاورقى 3 بيان شد.
9. المستدرك على الصحيحين 3:167 ح 4730، إعلام الورى 1:294، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 52 و 60، اسد الغابة 6:227، ذخائر العقبى: 39، تهذيب الكمال 22:389 رقم 8488، مجمعالزوائد 9:203، كنزالعمال 12:111 ح34237، و ج13:674 ح 37725.
شرح الأخبار 3: 29، أمالى صدوق: 427 ح 622، عيون أخبار الرضا (عليهالسلام) :42 ح 176، أمالى مفيد: 95 ح 4، أمالى طوسى: 427 ح 954، دلائل الإمامة: 146، روضة الواعظين 1:149، مناقب ابن شهرآشوب 3:325، الاحتجاج 2:103، كشف الغمة 2:84، 93، بحارالأنوار 37: 70 ح 38، و ج 43: 19 ـ 51 ح 2، 4، 8، 12، 26، 43، 44، 46، 48، احقاق الحق 10: 116 ـ 122، و ج 19: 54، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 1:151 ح 26 و ص 152 ـ 157 ح 31 ـ 34 و 37، مسند فاطمة (عليهاالسلام) عطاردى: 353 ـ 356 ح 1 ـ 9 و ص 432 ح 63.
10. روايات و اقوال در تاريخ شهادت حضرت فاطمه (عليهاالسلام) بسيار مختلف است و به 10 قول مىرسد و ما اين اقوال را با معرفى بعضى از منابع آنها ذكر مىكنيم.
الف) منابعى كه روز شهادت را سوم جمادى الثانى يا سه ماه يا 95 روز بعد از رحلت پيامبر گرامى اسلام (صلىاللهعليهوآله) معرفى مىكند:
تاريخ طبرى 3: 240، مقاتل الطالبيّين: 49، المستدرك على الصحيحين 3: 177 ح 4761، دلائل النبوة بيهقى 6: 365، الاستيعاب: 926 و 928 رقم 3411، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 83، اسد الغابة 6: 228 رقم 7175، كامل إبن أثير 2: 200، تهذيب الكمال 22: 389 ـ 390 رقم 8488، سير أعلام النبلاء 3: 430 رقم 114، البداية والنهاية 6: 327، مجمع الزوائد 9: 212.
مصباح المتهجد: 793، دلائل الإمامة: 79 ح 18 و ص 134 ح 43، إعلام الورى 1: 300، اقبال الأعمال 3: 161، كشف الغمة 2: 128، مصباح كفعمى: 522، بحارالأنوار 43: 9 ح 16 و ص 170 ح 11 و ص 188 ح 19 و ص 196 ح 26 و ص 213 ح 44 ـ 46، احقاق الحق 10: 460 ـ 462، و ج 19: 176، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 2: 784 ح 8 و ص 787 ـ 799 ح 17، 19، 21، 27، 31 ـ 33، 35، 36، 39، 40 و ص 1089 ح 5، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى 415 ح 24 و ص 419 ح 34 و ص 424 ح 45، و ص 427 ح 51 و ص 428 ح 54 و ص 431 ح 61 و ص 432 ح 63.
ب) منابعى كه شهادت را 70 يا 72 يا 75 روز بعد از رحلت رسول اكرم (صلىاللهعليهوآله) ذكر كردهاند:
مروج الذهب 2: 282، الاستيعاب: 926 و 928 رقم 3411، اسد الغابة 6: 228 رقم 7175، ذخائر العقبى: 52، تهذيب الكمال 22: 390 رقم 8488، البداية والنهاية 6: 327، مجمع الزوائد 9: 165 ـ 166.
كافى 1: 241 ح 5 و ص 458 ح 1، و ج 4: 561 ح 4، شرح الأخبار 3: 33 ح 973، كفاية الأثر: 65، دلائل الإمامة: 79 ح 18 و ص 134 ح 43، روضة الواعظين 1: 143، مناقب ابن شهرآشوب 3: 357، كشف الغمة 2: 129، بحار الأنوار 43: 7 ح 8 ـ 10 و ص 9 ح 16 و ص 79 ح 67 و ص 156 ح 3 و ص 180 ح 16 و ص 195 ح 22 و 24 و ص 212 ح 41، احقاق الحق 10: 461 ـ 462، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 1: 514 ح 3، و ج 2: 548 ح 4 و ص 788 ـ 797 ح 22، 24، 27، 29 و ص 1115 ح 12، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 133 ح 59 و ص 401 ـ 418 ح 1، 4، 15 و 33.
پ) منابعى كه شهادت را 40 روز بعد رحلت رسول اكرم (صلىاللهعليهوآله) ذكر كردهاند:
مروج الذهب 2: 282، مقاتل الطالبيّين: 49، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 85، ذخائر العقبى: 52.
كتاب سليم بن قيس 2: 870 ح 48، مناقب ابن شهرآشوب 3: 357 و 362، كشف الغمة 2: 126، بحارالأنوار 43: 7 ح 8 و ص 180 ح 16 و ص 191 ح 20 و ص 199 ح 29 و ص 212 ح 41 و ص 215 ح 45، عوالم العلوم فاطمه الزهراء (عليهاالسلام) 2: 548 ح 5 و ص 783 ح 6 و ص 786 ح 12 و ص 798 ح 32 و ص 1080 ح 13 و 14 و ص 1091 ح 6 و ص 1094 ح10 وص 1105 ح5، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 400ـ427 ح11،15،39 و51.
ت) منابعى كه شهادت را 100 روز بعد از رحلت رسول اكرم (صلىاللهعليهوآله) ذكر كردهاند:
الاستيعاب: 928 الرقم 3411، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1:83، ذخائر العقبى: 52، تهذيب الكمال 22: 390 رقم 8488.
كشف الغمة 2: 129، بحار الأنوار 43: 213 ح 44، احقاق الحق 10: 461، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 2: 796 و 797 ح 27 و 31، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 419 ح 34 و ص 433 ح 63.
ث) منابعى كه روز شهادت را دو ماه بعد از رحلت رسول اكرم (صلىاللهعليهوآله) ذكر كردهاند:
المستدرك على الصحيحين 3: 178 ح 4766 و 4767، دلائل النبوة بيهقى 6: 365، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 83، تهذيب الكمال 22: 390 رقم 8488، سير أعلام النبلاء 3: 430 رقم 114، البداية والنهاية 6: 327.
مصباح الأنوار: 259، بحارالأنوار 43: 213 ح 44 و ص 217 ح 49 و ج 81: 233 ح8، احقاق الحق 19: 176، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 2: 782 ح 4 و ص 785 ح 9 و ص 797 ح 31، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 419 ح 34 و ص 430 ح 59 و 60.
ج) منابعى كه روز شهادت را 4 ماه بعد از رحلت رسول اكرم (صلىاللهعليهوآله) ذكر كردهاند:
إعلام الورى 1: 300، مناقب ابن شهرآشوب 3: 357، بحارالأنوار 43: 180 ح 16، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 2: 788 ح 20، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى 411 ح 14 و15.
چ) منابعى كه شهادت را 6 ماه بعد از رحلت رسول اكرم (صلىاللهعليهوآله) يا سوم ماه رمضان ذكر كردهاند:
صحيح بخارى 5: 98 ح 4241، تاريخ طبرى 3: 240، مقاتل الطالبيّين: 49، المستدرك على الصحيحين 3: 177 ح 4761، حلية الأولياء 2: 43، دلائل النبوة بيهقى 6: 365، الاستيعاب: 926، 928 رقم 3411، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 80 و 83، اسد الغابة 6: 228، 229 رقم 7175، كامل ابن أثير 2: 200، شرح نهج البلاغه إبن أبي الحديد 6: 46، ذخائر العقبى: 52، تهذيب الكمال 22: 389 ـ 390 رقم 8488، سير أعلام النبلاء 3: 430 رقم 114، البداية والنهاية 6: 325، 327، مجمع الزوائد 9: 211.
مناقب ابن شهرآشوب 3: 363، كشف الغمة 2: 100، 128 ـ 129، بحارالأنوار 43: 183 ح 16 و ص189 ح 19 و ص 200 ح 30 و ص 214 ح 44، احقاق الحق 10: 455 ـ 459 و461، وج 19: 175 ـ 178، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 2: 782 ح1 ـ 3 وص 785 ح10 و ص787 ـ 799 ح 14، 15، 18، 27، 28، 30، 32، 37، 39 و40 وص 1062 ح 5 وص1083 ح1 و ص1091 ح6، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 397 ح 8 وص 412 ح19 وص 415 ح23 و24 و ص416 ـ 431 ح28، 31، 37، 39، 46، 51 ـ 55 و61.
ح) منابعى كه شهادت را 8 ماه بعد از رحلت رسول اكرم (صلىاللهعليهوآله) ذكر كردهاند:
مقاتل الطالبيّين: 49، المستدرك على الصحيحين 3: 177 ح 4761، دلائل النبوة بيهقى 6: 365، الاستيعاب: 926، 928 رقم 3411، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 83، ذخائر العقبى: 52، تهذيب الكمال 22: 390 رقم 8488، البداية والنهاية، 6: 327.
بحارالأنوار 43: 213 ـ 215 ح 44 و 45، احقاق الحق 10: 461 ـ 462، و ج 19: 175، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 2: 783 ح 5 و ص 798 ح 31، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 419 ح34 و ص 428 ح 54 و ص 433 ح 63.
خ) منابعى كه شهادت را سيزدهم ربيع الثاني ذكر كردهاند:
مناقب ابن شهرآشوب 3: 357، بحارالأنوار 43: 180 ح 16، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 2: 797 ح 30، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 411 ح 15.
د) منابعى كه شهادت را بيست و يكم ماه رجب يا پنج ماه بعد از رحلت رسول اكرم (صلىاللهعليهوآله) ذكر كردهاند:
سير أعلام النبلاء 3: 427 رقم 114.
مصباح المتهجد: 812، بحارالأنوار 43: 215 ح47، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) : 2: 798 ح 34، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 406 ح 8.
3
بسم الله الرحمن الرحيم
«إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الله وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ الله فِى الدُّنْيَا وَ الْأَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُهِيناً».(1) قال رسول الله (صلىاللهعليهوآله) : فاطمة بضعة منّى يؤذينى ما آذاها.(2)
پيرو نوشتارى كه سال گذشته به مناسبت سالروز شهادت صدّيقه كبرى فاطمه زهرا (عليهاالسلام) تحرير شد، معروض میدارد: بزرگداشت شهادت اين بانوى بزرگوار كه اوّلين و باشخصيّتترين شهيده راه ولايت است، تجديد عهد با مقام شامخ ولايت كه اكمال دين و اتمام نعمت(3) خداوند با آن است، میباشد. فاطمهاى كه رضايت او رضايت پيامبر (صلىاللهعليهوآله) و رضايت پيامبر رضايت خداست و غضب او غضب پيامبر و غضب پيامبر غضب خداست.(4)
فاطمهاى كه ائمّه بزرگوار ما يعنى كاملترين انسانهاى تاريخ بشريت به مادرى او افتخار مىورزيدند(5) . فاطمهاى كه با عمر بسيار كوتاهش،(6) تشيّع را براى هميشه بيمه كرد، فاطمهاى كه با خطبه غرّايش(7) دوست و دشمن را حيرت زده نمود.
فاطمهاى كه با گريههاى مداومش(8)در داخل و خارج شهر مدينه، عظمت مصيبت از دستدادن پدر و مظلوميّت شوهرش را به گوش همگان رسانيد و هنوز، گويا صداى او در فضاى مدينه طنينانداز است.
ما شيعيان افتخار مىكنيم كه معارف حقيقى و بىشائبه دين را از مكتب فرزندان معصوم او فرا گرفتهايم. معارفىكه با عقل سليم منطبق، و در هر شرايطى قابل عرضه، و برخوردار از جامعيّتى كه به همه نيازهاى بشرى پاسخگوست. با مكتب فاطمه و فرزندان او (عليهمالسلام) ملّت بزرگ و آگاه ايران توانست در برابر ظلم ظالمين ايستادگى، و استقلال و عزّت خود را بدست آورند.
از اين جهت، دشمنان قسمخورده اسلام متوّجه اين نكته شدهاند كه براى نابودى اين ملّت بايد فاطميّه و عاشورا، شعبان و رمضان را از اين ملّت بگيرند و آنگاه به اهداف شوم خود نايل شوند.
در اينجا تذكّر مجدّد اين نكته را لازم مىدانم كه تعظيم اين ايّام و به پا داشتن مجالس عزا و مصيبت، از سيره مسلّمه و عملى امام خمينى (قدسسره) بود و اين امر ارتباطى به قضيّه وحدت ندارد. وحدتى را كه امام بزرگوار و آيهالله بروجردى (قدسسره) بر آن تأكيد داشتند، به اين معنى نيست كه شيعه نسبت به اعتقادات مسلّمه خود سكوت كند، و يا آن را ناديده بگيرد، بلكه مقصود وحدت تمامى مسلمين در برابر استكبار جهانى است كه داعيه قدرت منحصره دارد و با الهام از صهيونيزم در فكر فرو پاشيدن مبانى متقن اسلام است.
اينك بر عموم شيعيان است كه در روز سوّم جمادىالثاني كه از طرف دولت جمهورى اسلامى تعطيل رسمى است، محافل و مجالس عزا اقامه نموده و با دستجات عزادار در كوچهها و خيابانها ظاهر شوند تا گوشهاى از حق آن شهيده را ادا كرده باشيم.
«يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ الله بِأَفْوَاهِهِمْ وَ الله مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»(9)؛ نور الهى براى هميشه تاريخ روشن، و دلهاى خالى از تعصّب از آن استضائه مىنمايند.
محمّد فاضل لنكرانى
1382/5/7
--------------------------------------------------
1. سوره احزاب 33 : 57.
2. منابع آن در ص 19 پاورقى 2 ذكر شد.
3. اشارهاى است به آيه كريمه«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَرَضِيتُ لَكُمُ الاْءِسْلاَمَ دِيناً» سوره مائده 5: 3.
4. مائة منقبة: 126 منقبة 61، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 60، فرائد السمطين 2: 607 ح 391، بحار الأنوار 27: 116 ح 94، احقاق الحق 10: 166، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 1: 171 ـ 172 ح 1.
5. منابع آن در ص 22 پاورقى 2 بيان شد.
6. منابع آن در ص 16 پاورقى 2 بيان شد.
7. منابع آن در ص 16 پاورقى 3 بيان شد.
8. منابع آن در ص 17 پاورقى 1 بيان شد.
9. سوره صفّ 61: 8
4
بسم الله الرحمن الرحيم
«إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ الله وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ الله فِى الدُّنْيَا وَ الْأَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُهِيناً»(1). قال رسول الله (صلىاللهعليهوآله) : فاطمة بضعة منى يؤذينى ما آذاها.(2)
در ايّام شهادت عصمت كبرى فاطمه زهرا (عليهاالسلام) قرار گرفتهايم. وجود شريفى كه هم اُمّابيها بود و هم اُمّ و مادرگرامى ائمه اطهار (عليهمالسلام).(3)
حقيقتى كه محور اهل بيت عصمت و طهارت و رمزى عظيم در خلقت، كه بشريّت حتّى شيعيان و محبّين نتوانستهاند او را بشناسند. انسيهاى(4) كه حقيقت نورانى او در پس پردههاى ظلم و عناد و جهل و خصومت باقى ماند و تا قيامت هم روشن نخواهد شد.
شيعه و بلكه همه انسانيّت و ملك و ملكوت به وجود چنين مخلوقى افتخار نموده و اين كوثر(5) عظيم خدادادى را سبب بقاء دين پيامبر (صلىاللهعليهوآله) و سيراب شدن جامعه بشرى از كمالات و علوم و سجاياى فرزندان گرام او مىداند.
واقعاً اگر زهرا (عليهاالسلام) نمىبود و اين دُرّ گرانبهاى وجود تجلّى نمىكرد، چه افق تاريكى بر عالم تكوين و تشريع ترسيم مىگشت؟! همه انسانها بر حسب آيه شريفه «قُلْ لاَ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبَى»(6). در برابر حقّ معنوى بزرگ پيامبر در هدايت بشريّت، موظّف به يك تكليف مشتركند و آن، مودّت و محبّت به ذى القربى و خاندان پيامبر (صلىاللهعليهوآله) است كه در رأس آنان زهراى اطهر است.(7)
اين امر به عنوان يك تكليف و فريضه براى همه انسان ها در تمامى دوران است و اختصاص به مردم زمان آن حضرت نداشته است. مودّت نسبت به فاطمه، تكريم و تعظيم آن حضرت، و احياى ياد و خاطره او و ذكر رنجها و مصائبى است كه بر آن وجود نازنين وارد شده است.(8)
ما هيچگاه نمىتوانيم آن مصائب را فراموش نماييم و تاريخ گواه بر اين امر است كه در مدّت عمر كوتاه(9) چه زجرها و ظلمها بر آن يگانه بانو وارد شد كه اميرالمؤنين على (عليهالسلام) كه در رأس موحّدين است، بعد از شهادت او فرمود: حزن و اندوهم هميشگى است و پايان نمىپذيرد.(10) آيا با چنين تعبيرى، شيعه حضرت على (عليهالسلام) و امّت پيامبر (صلىاللهعليهوآله) مىتواند جداى از اين حزن و ماتم باشد؟
از اين جهت، بر شيعيان و پيروان اهل بيت (عليهمالسلام) است كه در روز چهارشنبه سوّم جمادى الثاني، كه بر حسب روايات صحيحه(11) مصادف با شهادت آن حضرت است و بحمد الله در كشور جمهورى اسلامى تعطيل رسمى است، هر چه بيشتر در احياى اين امر بكوشند و با فريادها و عزادارىها و دستجات، ارادت خود را به آن حضرت اظهار و گوشهاى از حقوق آن شهيده را ادا نمايند. انشاء الله.
محمّد فاضل لنكرانى
83/4/29
--------------------------------------------------
1. سوره احزاب 33 : 57.
2. منابع آن در ص 19 پاورقى 2 ذكر شد.
3. مقاتل الطالبيّين: 46، الإستيعاب: 928 رقم 3411، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 51 و 59، اسد الغابة 6: 223 رقم 7175، شرح نهجالبلاغة ابن أبيالحديد 6: 49 ـ 50، تهذيب الكمال 22: 386 رقم 8488، سير أعلام النبلاء 3: 425 رقم 114، البداية والنهاية 6: 325، كنز العمال 12: 105 ح 34208.
تفسير فرات كوفى: 246 ح 331 ـ 333، تفسير عيّاشى 2: 303 ح 120، عيون أخبار الرضا (عليهالسلام) 1: 42 ح 2، كفاية الأثر: تقريباً همه آن، أمالى مفيد: 116 ح 9، مناقب ابن شهرآشوب 3: 357، كشف الغمة 2: 76، بحار الأنوار 8: 13 ح 12، و ج 22: 152 ح 4، و ج 27: 204 ح 7 و ص 207 ح 15 و 16، و ج 43: 16 ح 15 و ص 19 ح 19، و ج 102: 180، 200 ـ 201 و 220، احقاق الحق 4: 288، و ج 9: 124، 199 و 209، و ج 10: 12، 16 و 113، و ج 13: 77 و 79، و ج 19: 4 و 13، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) : 89 ح 2 و ص 125 ح 16 و ص 156 ـ 158 ح 1 و 2، و ج 2: 783 ح 7 و ص 900 ـ 902 و ص 1029 ـ 1030، مسند فاطمة (عليهاالسلام) عطاردى: 28 ـ 29 ح 28 و ص 431 ح 63 و ص 473 ـ 478 ح 1 ـ 6.
4. به تاريخ بغداد 14: 288 رقم 6725 و ذخائر العقبى: 26 و 36 و ميزان الإعتدال 1: 81 رقم 291 و لسان الميزان 1: 199 رقم 424 مراجعه شود.
تفسير فرات كوفى: 76 ح 49 و ص 211 ح 286 و ص 216 ح 290 و ص 321 ح 435، أمالى صدوق: 175 ح 178 و ص 546 ح 728، التوحيد: 118 ح 21، علل الشرائع 1: 218 ح 2، عيون أخبار الرضا (عليهالسلام) : 116 ح 3، معاني الأخبار: 396 ح 53، دلائل الإمامة: 146 ح 52 و ص 148 ح 55، مناقب ابن شهرآشوب 3: 335، كشف الغمة 2: 85، تفسير البرهان 4: 337 ح 8319، بحار الأنوار 4: 4 ح 4، و ج 8: 119 ح 6 و ص 151 ح89 و ص 189 ح 160، و ج 18: 351 ح 61، و ج 36: 361 ح 232، و ج 37: 82 ح 49، و ج 43: 4 ـ 7 ح 2، 3، 5، 8، و ص 18 ح 17 و ص 43 ح 42، و ج 44: 241 ح 33، وج 81: 112 ح 37، احقاق الحق 4: 475، و ج 10: 6، 7، 11، 16 ـ 18، 222 و 312، وج19: 5، 7 و 8، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) : 34 ـ 43 ح 1، 2، 5، 6، 9 ـ 11، 15، 17، 19 و 22، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 321 ـ 323.
5. التفسير الكبير فخر الرازى 11: 313، تفسير غرائب القرآن 6: 576.
جوامع الجامع 4: 547، مجمع البيان 10: 412ـ414، تفسير روضالجِنان و روحالجَنان 20: 427 ـ 430، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) : 92، الميزان في تفسير القرآن 20: 370 ـ 371.
6. سوره شورى 42: 23.
7. فضائل أهل البيت (عليهمالسلام) : 179 ح 265، صحيح بخارى 6:44 ح 4818، جامع البيان 13: 32 ح 30680، مقاتل الطالبيّين: 52، المعجم الكبير 3: 47 ح 2641، المستدرك على الصحيحين 3:189 ح 4802، الكشف والبيان 8: 310 ـ 314، شواهد التنزيل 2: 189 ـ 196 ح 822 ـ 828، الكشّاف 4: 220، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 1، التفسير الكبير فخر رازى 9: 595، تفسير بيضاوى 5: 80، ذخائر العقبى: 25، تفسير غرائب القرآن 6: 74، مجمع الزوائد 9: 168، الفصول المهمّة 1: 155، الدر المنثور 7: 300، فتح القدير 4: 537، روح المعاني 25: 44 ـ 46.
المحاسن: 144 ـ 145 ح 45 ـ 48، تفسير فرات كوفى: 387 ـ 399، مقتل الحسين (عليهالسلام) ابن أعثم كوفى: 167، قرب الإسناد: 128 ح 450، تفسير قمّى 2: 275 ـ 276، كافى 1: 413 ح 7، و ج 8: 93 ح 66، جوامع الجامع 4: 48، مجمع البيان 9: 42 ـ 43، تفسير روضالجِنان و روحالجَنان 17: 122 ـ 127، متشابهات القرآن ومختلفه 2: 59 ـ 60، عمدة عيون صحاح الأخبار: 91 ـ 94 ح 38، 39، 44، 47، 59 و 66 و ص 417 ح 614، تأويل الآيات: 530 و 533، تفسير البرهان 4: 815 ـ 824، بحار الأنوار 23 ـ 228 ـ 253، و ج 26: 252 ح 22، و ج 37: 65 ح 36 و ص 100 ح 2، و ج43: 361 ـ 362 ح 3 و 4، تفسير نور الثقلين 4: 571 ـ 577، تفسير كنز الدقائق 9: 255 ـ 273، احقاق الحق 3: 2 ـ 23، و ج 9: 92 ـ 101، و ج 14: 106 ـ 115، و ج 18: 336 ـ 338، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 1: 113، و ج 2: 572، 632، 705، الميزان في تفسير القرآن 18: 51 ـ 53، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 229 ح 1.
8. منابع آن در ص 16 پاورقى 1 بيان شد.
9. منابع آن در ص 16 پاورقى 2 بيان شد.
10. شرح نهجالبلاغه ابن أبي الحديد 10: 265.
اصول كافى 1: 459 ح 3، شرح الأخبار 3: 70، أمالى مفيد: 282 ح 7، نهج البلاغة صبحي صالح: 319 ـ 320 خطبه 202، أمالى طوسى: 109 ح 166، دلائل الإمامة: 138 ح 46، روضة الواعظين 1: 152، مناقب ابن شهرآشوب 3: 364، كشف الغمة 2: 131، 132، بحارالأنوار 43: 193 ح 21 و ص 211 ح 40، الغدير 9: 509، احقاق الحق 10: 481، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 2: 1121 ـ 1124 ح 1 ـ 3، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 394 ح 3 و ص 402 ح 2.
11. منابع آن در ص 24 پاورقى 1 بيان شد.
5
بسم الله الرحمن الرحيم
«السلام عليك يا أيّتها الصّديقة الشّهيدة»(1)
در آستانه سالگرد شهادت بزرگ بانوى اسلام وجهان فاطمه زهرا سلام الله عليها قرار داريم.
وجود شريفى كه مورد مباهات حقتعالى(2) و ميوه دل رسول خدا (صلىاللهعليهوآله)(3) و همسر امير المؤنين على (عليهالسلام) و مادر امامان معصوم ما است.(4)
آن حضرت بزرگترين بانوى عالميان است. گرچه در قرآن كريم خداوند نسبت به حضرت مريم فرموده است «واصطفاك على نساء العالمين»(5)، امّا برحسب روايات معتبره اين اختيار واصطفاء از آن جهت بوده است كه حضرت مريم بدون شوهر ولادت حضرت عيسى (على نبيّنا وآله وعليه السلام) را محقّق ساخت و از اين جهتِ خاص، حضرت مريم (عليهاالسلام) نظير نداشت. امّا مقام و عظمت حضرت فاطمه (عليهاالسلام) در علم و عصمت و طهارت و عبوديّت و بندگى بر همه زنهاى عالم از ازل تا ابد برترى دارد.(6)
لازم است شيعيان و مسلمانان روز سوّم جمادىالثانى كه مصادف با شهادت آن صدّيقه كبرى است و از طرف دولت جمهورى اسلامى تعطيل عمومى است را گرامى دارند و با برپايى مراسم سوگوارى وعزادارى و به راه انداختن دستجات، اين روز را به عاشورايى دوّم تبديل نمايند، همانطورى كه به حمد الله در چند سال اخير، اين ملّت فاطمى به وظيفه خويش به نحو احسن عمل كردند ولازم است از اين جهت تقدير وتشكر نمايم. روشن است كه تكريم واحترام به زهراى اطهر، همانا تعظيم پيامبر (صلىاللهعليهوآله) و اجر رسالت آن حضرت است.
ملّت عزيز وبزرگوار ايران با تمسّك به حبل محكم ونا گسستنى اهل بيت (عليهمالسلام)(7) افتخارات بزرگى را در صحنه هاى انقلاب آفريد و با همين نيرو به پيش مىرود؛ بايد بدانيم رمز موفقيت ما، ارتباط وايمان كامل به مكتب ائمه طاهرين وتوسّل به آن ذوات مقدّسه است. هويّت واقعى ما، تشيّع حقيقى و اسلام راستين است. خداوند متعال هرچه بيشتر ما را از عنايات كوثر خويش فاطمه زهرا (عليهاالسلام)(8) بهرهمند بفرمايد.
محمّد فاضل لنكرانى
84/4/15
--------------------------------------------------
1. كافى 1:458 ح 2، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 1:91 ح 5، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 293 ح 1.
2. أمالى صدوق: 176 ح 178، دلائل الإمامة: 75 ح 13، بشارة المصطفى: 182 و 307، مناقب ابن شهرآشوب 3:199، عمدة عيون صحاح الأخبار 1:254 ح 319، الفضائل ابن شاذان: 524 ح 221، كشف الغمة 1:93، 107، و ج 2: 77، فرائد السمطين 2: 34 ح 371، ارشاد القلوب ديلمى 2: 142، المحتضر: 109، بحار الأنوار 27: 74 ح 1 و ص 104 ح 74، و ج 28: 38 ح 1، و ج 39: 284 ح 69، و ج 43: 172 ح 13، احقاق الحق 9: 201 و 267، و ج 16: 476، عوالم العلوم فاطمه الزهراء (عليهاالسلام) : 546، بيت الأحزان: 47، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 500 ـ 501 ح 23 و 24.
3. مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 59 و در آن است «بهجة قلبي».
أمالى صدوق: 175 ح 178 و ص 575 ح 787، روضة الواعظين 1: 150، تفسير روض الجِنان و روحالجَنان 4: 318، بحار الأنوار 37: 85 ح 52، و ج 43: 24 ح 20 و ص 172 ح 13، احقاق الحق 4: 288، و ج 9: 199، و ج 13: 77 و 79، و ج 19: 76، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) ، 1: 129 ح 23 و ص 148 ح 18، و ج 2: 542 ح 2، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 147 ح 4 و ص 334 ح 2.
4. منابع آن در ص 31 پاورقى 3 بيان شد.
5. سوره آل عمران 3: 43.
6. جامع البيان 3:339 ح 7031، حلية الأولياء 2: 42، الاستيعاب: 926، الكشّاف 1:362، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 79، التفسير الكبير فخر رازى 3: 218، الجامع لأحكام القرآن 4: 82، ذخائر العقبى: 44، الدرّ المنثور 2: 188، كنز العمّال 12: 145 ح 34411، فتح القدير 1: 338 ـ 340.
أمالى صدوق: 187 ح 196 و ص 575 ح 787، علل الشرائع 1: 216، معاني الأخبار: 107 ح 1، تفسير القمي 1: 102، تفسير عيّاشى 1:173 ـ 174، تفسير التبيان 2: 456، دلائل الإمامة: 81 ح 20 و ص 149 ح 58 و ص 152 ح 66، روضة الواعظين 1: 149، مجمع البيان 2: 289، تفسير روضالجِنان و روحالجَنان 4: 318، بشارة المصطفى: 274 ح 89، مناقب ابن شهرآشوب 3: 322 و 359، تفسير البرهان 1: 618، بحارالأنوار 37: 85 ح 52، و ج 43: 21 ـ 78 ح 10، 20، 25، 40، 46، 65، تفسير نور الثقلين 1:336 ـ 338 ح 127 ـ 136، تفسير كنز الدقائق 2: 83 ـ 85، احقاق الحق 10: 34 ـ 35، 38 ـ 39، 49 ـ 50، و ج 19، 18، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) 1: 88 ح 1 و ص 128 ح 23 و ص 130 ح 28 و ص 133 ح 38 و ص 140 ح 60، مسند فاطمه (عليهاالسلام) عطاردى: 23 ح 12 و ص 147 ح 4 و ص 150 ح 10، و ص 323 ح 1 و ص 324 ح 2.
7. سوره آل عمران 3:103، شواهد التنزيل 1: 168 ـ 169 ح 177 ـ 180، مقتل الحسين (عليهالسلام) خوارزمى 1: 59 .
تفسير فرات كوفى: 90ـ92 ح 70ـ76، تفسير قمى 1: 108، تفسير عيّاشى 1: 194 ح 122 و 123، معاني الأخبار: 90 ح 1 و 2 و ص 132 ح 1، أمالى طوسى: 272 ح 510، جوامع الجامع 1: 194، مجمع البيان 2: 355، تفسير روضالجِنان و روحالجَنان 4: 464، مناقب ابن شهرآشوب 2: 118 و ج 3: 75 ـ 76، عمدة عيون صحاح الأخبار 1: 116 ح 95 و ص 350 ح 490، كشف الغمّة 1: 311، تأويل الآيات الظاهرة: 122 ـ 123، تفسير البرهان 1: 668 ـ 672 ح 1861 ـ 1870، بحارالأنوار 24: 52 ح 5 و ص 82 ـ 85 ح 1 ـ 9، و ج 36: 15 ـ 21 ح 1 ـ 16 و ص 112 ـ 114 ح 60 و ص 258 ح 76 و ص 312 ح 157 و ص 317 ح 166 و ص 330 ح 188، تفسير نور الثقلين 1: 377 ـ 378 ح 303 ـ 308، تفسير كنز الدقائق 2: 184 ـ 185، احقاق الحق 3: 539 ـ 540، و ج 4: 285 و 288، و ج 5: 113 و 115، و ج 7: 159 ـ 160، و ج 9: 199 و 208، و ج 13: 77، 79 و 84، و ج 14: 384 ـ 386 و 521 ـ 522، و ج 18: 228 ـ 229 و 473، و ج 20: 204 ـ 205، عوالم العلوم فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) : 116 ح 2.
8. منابع آن در ص 32 پاورقى 1 بيان شد.
فهرست منابع
1 ـ إثبات الهداة ، للشيخ محمّد بن الحسن بن علي بن محمّد بن الحسين ، المعروف بالحرّ العاملي (1033ـ 1104) المطبعة العلميّة ، قم، 1404ه .
2 ـ الاحتجاج ، لأبي منصور أحمد بن عليّ بن أبي طالب الطبرسي (من أعلام القرن السادس) دار الاُسوة ، قم ، الطبعة الثالثة ، 1422ه .
3 ـ إحقاق الحقّ وإزهاق الباطل ، للسيّد الشهيد ضياء الدِّين القاضي نور الله بن شريف الدِّين بن ضياء الدِّين نور الله بن محمّد شاه الحسيني المرعشي التستري (956 ـ 1019) منشورات مكتبة آية الله المرعشي النجفي ، قم .
4 ـ الاختصاص ، لأبي عبدالله محمّد بن محمّد بن النعمان العُكبري البغدادي ، المعروف بالشيخ المفيد (336 ـ 412) دار المفيد ، بيروت ، الطبعة الثانية ، 1414ه .
5 ـ اختيار معرفة الرجال ، المعروف بـ «رجال الكشّي» لشيخ الطائفة أبي جعفر محمّدبن الحسنبن عليّالطوسي (385ـ460) جامعة مشهد، 1348ش .
6 ـ الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ، لأبي عبدالله محمّد بن محمّد بن النعمان العُكبري البغدادي ، المعروف بالشيخ المفيد (336 ـ 412) مؤسّسة آل البيت (عليهمالسلام) ، بيروت ، الطبعة الثانية ، 1414ه .
7 ـ إرشاد القلوب ، المُنجي من عمل به من أليم العقاب ، لأبي محمّد الحسن بن أبي الحسن عليّ بن محمّد الديلمي (من أعلام القرن الثامن) دار الاُسوة للطباعة والنشر ، قم ، الطبعة الثانية ، 1424ه .
8 ـ الاستيعاب في معرفة الأصحاب ، لأبي عمر يوسف بن عبدالله ابن محمّد بن عبد البرّ بن عاصم النمري (368 ـ 463) دار الأعلام ، الاُردن ـ عمّان ، الطبعة الاُولى ، 1423ه .
9 ـ اُسد الغابة في معرفة الصحابة ، لعزّ الدِّين أبي الحسن عليّ بن أبي الكرم محمّد بن محمّد بن عبد الكريم الشيباني ، المعروف بابن الأثير الجزري (555 ـ 630) دار الفكر ، بيروت ، الطبعة الاُولى ، 1419ه .
10 ـ أعلام انساء في عالمي العرب والإسلام، لعمر رضا كحّاله، (1323ـ1408) مؤسّسهالرسالة، الطبعة الخامسة 1404ـ1984م.
11 ـ إقبال الأعمال ، للسيّد رضيّ الدِّين عليّ بن موسى بن جعفر بن طاووس (589 ـ 664) ، نشر مكتبة الإعلام الإسلامي ، قم ، الطبعة الثانية ، 1419ه .
12 ـ الأمالي ، لشيخ الطائفة أبي جعفر محمّد بن الحسن بن عليّ بن الحسن الطوسي (385 ـ 460) مؤسّسة البعثة ، قم ، الطبعة الاُولى ، 1414ه .
13 ـ الأمالي ، لأبي جعفر محمّد بن عليّ بن الحسين بن موسى بن بابويه القمّي ، المعروف بالشيخ الصدوق (م381) مؤسّسة البعثة ، قم ، الطبعة الاُولى ، 1414ه .
14 ـ الأمالي ، لأبي عبدالله محمّد بن محمّد بن النعمان العكبري البغدادي ، الملقّب بالشيخ المفيد (338 ـ 413) منشورات جماعة المدرّسين ، قم المقدّسة ، بالاُفست عن المطبعة الإسلاميّة ، طهران ، 1403ه .
15 ـ أنوار التنزيل وأسرار التأويل ، المعروف بـ «تفسير البيضاوي» لناصر الدِّين أبي سعيد عبدالله بن عمر بن محمّد بن عليّ البيضاوي الشافعي (م685) شركة مكتبة ومطبعة مصطفى البابي الحلبي وأولاده ، مصر ، الطبعة الثانية ، 1388ه .
16 ـ بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمّة الأطهار (عليهمالسلام) ، للعلاّمة المولى محمّد باقر بن محمّد تقي المجلسي (1037ـ 1110، 1111) دار الكتب الإسلاميّة ، طهران .
17 ـ البداية والنهاية ، لأبي الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير بن ضوء ابن كثير بن زرع ، المعروف بابن كثير (700 ـ 774) دار الحديث ، القاهرة ، الطبعة الاُولى ، 1413ه .
18 ـ البرهان في تفسير القرآن، للسيّد هاشم بن سليمان بن إسماعيل ابن عبد الجواد بن عليّ بن سليمان بن السيّد ناصر الحسيني البحراني التوبلي الكتكتاني (م1107) مؤسّسة البعثة ، قم ، الطبعة الاُولى ، 1415ه .
19 ـ بشارة المصطفى (صلىاللهعليهوآله) لشيعة المرتضى (عليهالسلام) ، لأبي جعفر عماد الدِّين محمّد بن أبي القاسم علي بن محمّد بن علي بن رستم بن يزدبان الطبري الآملي الكجّي (كان حيّاً 553) مؤسّسة النشر الإسلامي ، قم ، الطبعة الثالثة ، 1425ه .
20 ـ بلاغات النساء، لأبي الفضل أحمد بن طاهر طَيفور (204ـ280) مكتبهالحيدريّة، 1378ش.
21 ـ بيت الأحزان في ذكر أحوالات سيّدة نساء العالمين فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) ، للشيخ عبّاس بن محمّد رضا بن أبي القاسم القمّي (1294ـ 1359) دار الحكمة ، قم، الطبعة الاُولى ، 1412ه .
22 ـ تاريخ الاُمم والملوك (تاريخ الطبري) لأبي جعفر محمّد بن جرير الطبري (224 ـ 310) ، بيروت بالاُفست عن الطبعة بالقاهرة ، 1387ه .
23 ـ تاريخ بغداد (تاريخ مدينة السلام) ، لأبي بكر أحمد بن علي بن ثابت ، المشهور بالخطيب البغدادي (392ـ 463) دار الغرب الإسلامي ، بيروت، الطبعة الاُولى ، 1422ه .
24 ـ تاريخ اليعقوبي ، لأحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح الكاتب ، المعروف باليعقوبي ، دار صادر ، بيروت .
25 ـ تأويل الآيات الظاهرة في فضائل العترة الطاهرة ، للسيّد شرف الدِّين عليّ الحسيني الأسترابادي النجفي (من مفاخر أعلام القرن العاشر) مؤسّسة النشر الإسلامي ، قم ، الطبعة الاُولى ، 1409ه .
26 ـ التبيان في تفسير القرآن ، لشيخ الطائفة أبي جعفر محمّد بن الحسن بن علي بن الحسن الطوسي (385 ـ 460) مؤسّسة الأعلمي للمطبوعات ، بيروت ، بالاُفست عن مكتبة الأمين في النجف الأشرف .
27 ـ تفسير جوامع الجامع ، لأبي علي الفضل بن الحسن بن الفضل الطبرسي (469 ـ 548) مؤسّسة انتشارات جامعة تهران ، الطبعة الثالثة، 1377ش .
28 ـ تفسير العيّاشي ، لأبي النضر محمّد بن مسعود بن محمّد بن عيّاش السلمي السمرقندي ، المعروف بالعيّاشي (من أعلام القرن الثالث الهجري) المكتبة العلميّة الإسلاميّة ، طهران ، الطبعة الاُولى ، 1380ـ 1381ه .
29 ـ تفسير غرائب القرآن ورغائب الفرقان ، لنظام الدِّين الحسن بن محمّد بن حسين القمّي النيسابوري (كان حيّاً 828) دار الكتب العلميّة ، بيروت، الطبعة الاُولى ، 1416ه .
30 ـ تفسير فرات ، لأبي القاسم فرات بن إبراهيم الكوفي . (من أعلام الغيبة الصغرى) مؤسّسة الطباعة والنشر لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامي ، طهران ، الطبعة الاُولى ، 1410ه .
31 ـ تفسير القمّي ، لأبي الحسن عليّ بن إبراهيم بن هاشم القمّي (من أعلام قرني 3 و 4) مطبعة النجف ، النجف ، الطبعة الثانية ، 1387ه .
32 ـ التفسير الكبير ، لأبي عبدالله محمّد بن عمر بن الحسن بن الحسين بن علي التيمي البكري الطبرستاني ، المعروف بالفخر الرازي (543 ـ 606) دار إحياء التراث العربي ، بيروت ، الطبعة الثالثة ، 1420ه .
33 ـ تفسير كنز الدقائق وبحر الرغائب ، لميرزا محمّد المشهدي ابن محمّد رضا بن إسماعيل بن جمال الدِّين القمّي (م حدود 1125) مؤسّسة النشر الإسلامي ، قم ، الطبعة الاُولى ، 1407ـ 1413ه .
34 ـ تلخيص الشافي ، لشيخ الطائفة أبي جعفر محمّد بن الحسن بن عليّ الطوسي (385 ـ 460) مؤسّسة انتشارات المحبّين ، الطبعة الاُولى ، 1382 ش .
35 ـ تهذيب الكمال في أسماء الرجال ، لجمال الدِّين أبي الحجّاج يوسف بن عبد الرحمن بن يوسف بن عبد الملك بن يوسف بن علي ابن أبي الزهر القضاعي ، المعروف بالمزّي (654 ـ 742) ، دار الفكر ، بيروت ، 1414ه .
36 ـ التوحيد ، لأبي جعفر محمّد بن عليّ بن الحسين بن موسى بن بابويه القمّي ، المعروف بالشيخ الصدوق (م 381) منشورات جماعة المدرّسين ، قم .
37 ـ جامع الأحاديث ، لجلال الدِّين عبد الرحمن بن أبي بكر بن محمّد بن سابق الدِّين الخضيري الأسيوطي ، المعروف بالسيوطي (849ـ 911) دار الفكر ، بيروت ، 1414ه .
38 ـ جامع البيان عن تأويل آي القرآن (تفسير الطبري) لأبي جعفر محمّد بن جرير الطبري (224ـ 310) دار ابن حزم ، بيروت ، الطبعة الاُولى ، 1423ه .
39 ـ الجامع الكبير ، لأبي عيسى محمّد بن عيسى بن سورة بن موسى ابن الضحّاك السلمي (209 ـ 279) دار الغرب الإسلامي ، بيروت ، الطبعة الثانية، 1998ه .
40 ـ الجامع لأحكام القرآن ، لأبي عبدالله محمّد بن أحمد بن أبي بكر بن فرح الأنصاري الخزرجي الأندلسي القرطبي (م 671) دار إحياء التراث العربي ، بيروت، 1405ه .
41 ـ الجواهر النقي ، المطبوع ضمن السنن الكبرى للبيهقي (ط ه) لعلاء الدِّين بن علي بن عثمان المارديني ، الشهير بابن التركماني (م745) مطبعة مجلس دائرة المعارف النظاميّة ، حيدر آباد الدكن ، الطبعة الاُولى ، 1344ه .
42 ـ حلية الأولياء ، لأبي نعيم أحمد بن عبدالله بن أحمد بن إسحاق ابن موسى بن مهران الأصبهاني (336 ـ 430) دار الكتب العلميّة ، بيروت .
43 ـ الخصال ، لأبي جعفر محمّد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمّي ، المعروف بالشيخ الصدوق (م 381) مؤسّسة النشر الإسلامي ، قم ، الطبعة الخامسة ، 1416ه .
44 ـ الدرّ المنثور في التفسير بالمأثور ، لجلال الدِّين عبد الرحمن ابن أبي بكر بن محمّد بن أبي بكر بن عثمان بن محمّد بن خضر بن أيّوب بن محمّد همام الدِّين الحضيري، المعروف بالسيوطي (849 ـ 911) دار إحياء التراث العربي، بيروت ، الطبعة الاُولى 1421ه .
45 ـ دلائل الإمامة ، لأبي جعفر محمّد بن جرير بن رستم الطبري (من أعلام القرن الخامس) مؤسّسة البعثة ، قم ، الطبعة الاُولى ، 1413ه .
46 ـ دلائل النبوّة ومعرفة أحوال صاحب الشريعة ، لأبي بكر أحمد ابن الحسين بن علي بن موسى البيهقي الخسروجردي (384 ـ 458) دار الكتب العلميّة ، بيروت ، الطبعة الاُولى ، 1405ه .
47 ـ ذخائر العقبى في مناقب ذوي القربى ، للعلاّمة الحافظ محبّ الدِّين أبي العبّاس أحمد بن عبدالله بن أبي بكر بن محمّد الطبري (615 ـ 794) ، مكتبة القدسي، القاهرة، 1356 ه .
48 ـ روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني ، لشهاب الدِّين أبي الفضائل محمّد بن عبدالله الحسيني الآلوسي (1217ـ 1270) دار إحياء التراث العربي ، بيروت ، الطبعة الاُولى ، 1420ه .
49 ـ روضة الواعظين ، لأبي علي محمّد بن الحسن بن علي بن أحمد بن علي الفتّال النيسابوري الفارسي (م 508) المطبعة أمير ـ قم ، الطبعة الاُولى ، 1368 ش .
50 ـ روضُ الجِنان وروحُ الجَنان في تفسير القرآن ، المشهور بـ «تفسير الشيخ أبو الفتوح الرازي» ، لجمال الدِّين أبي الفتوح الحسين بن عليّ بن محمّد بن أحمد بن الحسين بن أحمد الخزاعي الرازي النيسابوري (م حدود 554) بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى (مؤسّسة الدراسات الإسلاميّة التابعة للروضة الرضويّة) مشهد ، 1371ش .
51 ـ سنن أبي داود ، لسليمان بن الأشعث بن عمرو بن عامر السجستاني (202 ـ 275) دار ابن حزم ، بيروت ، الطبعة الاُولى ، 1418ه .
52 ـ سنن الترمذي (الجامع الصحيح) لأبي عيسى محمّد بن عيسى ابن سورة بن موسى بن الضحاك السلمي (209 ـ 279) دار إحياء التراث العربي ، بيروت ، 1415ه .
53 ـ السنن الكبرى ، لأبي بكر أحمد بن الحسين بن علي بن موسى البيهقي الخسروجردي (384 ـ 458) دار الفكر ، بيروت ، الطبعة الاُولى، 1419ه .
54 ـ سير أعلام النبلاء ، لأبي عبدالله شمس الدِّين محمّد بن أحمد ابن عثمان بن قايماز التركماني الفارقي ، المشتهر بالذهبي (673 ـ 748) ، دار الفكر ، بيروت ، الطبعة الاُولى ، 1417ه .
55 ـ الشافي في الإمامة ، للشريف المرتضى علي بن الحسين بن موسى بن محمّد بن موسى بن إبراهيم بن موسى الكاظم بن جعفر الصادق (عليهمالسلام) (355 ـ 436ه) مؤسّسة الصادق ، طهران ، الطبعة الثانية ، 1410ه .
56 ـ شرح الأخبار في فضائل الأئمّة الأطهار (عليهمالسلام) ، للقاضي النعمان ابن محمّد التميمي المغربي (م 363) ، مؤسّسة النشر الإسلامي ، الطبعة الاُولى، 1409ه .
57 ـ شرح المقاصد، لمسعود بن عمر بن عبدالله، الشهير بسعدالدين التفتازاني (712ـ793) مطبعة أمير، قم، الطبعة الاُولى 1370 ـ 1371 ش.
58 ـ شرح نهج البلاغة ، لعبد الحميد بن هبة الله بن محمّد بن محمّد ابن الحسين المدائني ، المعروف بابن أبي الحديد (586 ـ 655) مؤسّسة إسماعيليان ، قم .
59 ـ شواهد التنزيل لقواعد التفضيل في الآيات النازلة في أهل البيت صلوات الله وسلامه عليهم ، لأبي القاسم عبيد الله بن عبدالله بن أحمد بن محمّد بن حسكان، المعروف بالحاكم الحسكاني (من أعلام القرن الخامس الهجري) مؤسّسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامي ، الطبعة الاُولى ، 1411ه .
60 ـ صحيح البخاري ، لأبي عبدالله محمّد بن إسماعيل بن إبراهيم ابن المغيرة بن بَردزبَة البخاري الجعفي (194 ـ 256) دار الفكر للطباعة والنشر ، 1419ه .
61 ـ صحيح مسلم ، لأبي الحسين مسلم بن الحجّاج بن مسلم القشيري النيسابوري (206ـ 261) دار ابن حزم ، بيروت ، الطبعة الاُولى، 1416ه .
62 ـ علل الشرائع ، لأبي جعفر محمّد بن عليّ بن الحسين بن موسى بن بابويه القمّي ، المعروف بالشيخ الصدوق (م381) المكتبة الحيدريّة ومطبعتها ، النجف الأشرف ، 1385ه .
63 ـ عمدة عيون صحاح الأخبار في مناقب إمام الأبرار ، لأبي الحسين يحيى بن الحسن بن الحسين بن علي بن محمّد بن البطريق الأسدي الحلّي ، المعروف بابن البطريق (533 ـ 600) مؤسّسة النشر الإسلامي ، قم المشرّفة ، 1407ه .
64 ـ عوالم العلوم والمعارف والأحوال من الآيات والأخبار والأقوال ، للشيخ عبدالله بن نور الله البحراني الاصفهاني (من أعلام تلامذة المجلسي) مؤسّسة الإمام المهدي (عليهالسلام) ، قم المقدّسة ، الطبعة الاُولى ، 1405ـ 1416ه .
65 ـ عيون أخبار الرضا (عليهالسلام) ، لأبي جعفر محمّد بن عليّ بن الحسين ابن موسى بن بابويه القمّي ، المعروف بالشيخ الصدوق (م381) دار العلم ، قم، 1377ه .
66 ـ الغدير في الكتاب والسنّة والأدب ، للشيخ عبد الحسين أحمد الأميني النجفي (1320ـ 1390) ، مركز الغدير للدراسات الإسلاميّة ، قم ، الطبعة الاُولى ، 1416ه .
67 ـ فتح القدير الجامع بين فنّي الرواية والدراية من علم التفسير ، لمحمّد بن علي بن محمّد بن عبدالله بن الحسن بن محمّد بن صلاح بن علي بن عبدالله الشوكاني (1173ـ 1250) دار الفكر ، بيروت ، الطبعة الثالثة ، 1393ه .
68 ـ فرائد السمطين في فضائل المرتضى والبتول والسبطين والأئمّة من ذريّتهم (عليهمالسلام) ، للشيخ إبراهيم بن محمّد بن المؤيّد أبو بكر بن محمّد بن حمّويه الجويني الخراساني ، المعروف بالحموي وابن حمّويه (644 ـ 722) مؤسّسة المحمودي للطباعة والنشر ، الطبعة الاُولى ، 1398ه .
69 ـ الفضائل ، للشيخ سديد الدين أبي الفضل شاذان بن جبرئيل بن أبي طالب القمّي (من أعلام القرن السادس) مؤسّسة وليّ عصر ، قم ، الطبعة الاُولى ، 1422ه .
70 ـ فضائل أهل البيت (عليهمالسلام) من كتاب فضائل الصحابة، لأبي عبدالله أحمد بن محمّد بن حنبل (164 ـ 241) و استدراك عبدالله بن أحمد بن محمّد بن حنبل (290) وأبي بكر أحمد بن جعفر بن حمدان القطيعي (368) المجمع العالمي للتقريب بين المذاهب الإسلاميّة ، الطبعة الاُولى ـ 1425 ه .
71 ـ قرب الإسناد ، لأبي العبّاس عبدالله بن جعفر بن الحسين بن مالك بن جامع الحميري القمّي (من أعلام القرن الثالث) مؤسّسة آل البيت (عليهمالسلام) لإحياء التراث ، بيروت ، الطبعة الاُولى ، 1413ه .
72 ـ الكافي ، لثقة الإسلام أبي جعفر محمّد بن يعقوب بن إسحاق الكليني الرازي (م 329) دار الكتب الإسلاميّة ، طهران ، الطبعة الثالثة ، 1388 ـ 1389ه .
73 ـ الكامل في التاريخ ، لعزّ الدِّين أبي الحسن علي بن محمّد بن محمّد بن عبد الكريم بن عبد الواحد الشيباني ، المعروف بابن الأثير (555 ـ 630) دار الكتاب العربي ، بيروت ، الطبعة الثالثة ، 1422ه .
74 ـ كتاب سليم بن قيس الهلالي ، لأبي صادق سليم بن قيس الهلالي العامري الكوفي (م76 ) مطبعة نگارش ، الطبعة الثالثة ، 1423ه .
75 ـ الكشّاف عن حقائق غوامض التنزيل وعيون الأقاويل في وجوه التأويل ، لأبي القاسم جار الله محمود بن عمر بن محمّد الخوارزمي الزمخشري (467 ـ 538) دار الكتاب العربي ، بيروت ، 1366ه .
76 ـ كشف الغمّة في معرفة الأئمّة (عليهمالسلام) ، لبهاء الدِّين عليّ بن عيسى ابن أبي الفتح الإربلي (م693) المطبعة العلميّة ، قم ، بالاُفست عن مكتبة بني هاشم ، تبريز ، 1381ه .
77 ـ الكشف والبيان ، المعروف تفسير الثعلبي ، لأبي إسحاق أحمد ابن محمّد بن إبراهيم الثعلبي النيسابوري (م 427) دار إحياء التراث العربي ، بيروت ، الطبعة الاُولى ، 1422ه .
78 ـ كفاية الأثر في النصّ على الأئمّة الاثني عشر ، لأبي القاسم عليّ ابن محمّد بن عليّ الخزّاز القمّي الرازي (من أعلام القرن الرابع) انتشارات بيدار ، مطبعة الخيّام ، قم ، 1410ه .
79 ـ كنز العمّال في سنن الأقوال والأفعال ، لعليّ بن حسام الدين بن عبد الملك الجونبوري ، المشهور بالمتّقي الهندي (885 ـ 975) مؤسّسة الرسالة ، بيروت ، 1409ه .
80 ـ لسان الميزان ، لشهاب الدِّين أحمد بن علي بن محمّد بن محمّد بن علي بن أحمد ، الشهير بابن حجر العسقلاني (773 ـ 852) دار إحياء التراث العربي ، بيروت ، الطبعة الاُولى ، 1416ه .
81 ـ مائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب والأئمّة من ولده (عليهمالسلام) من طريق العامّة ، لأبي الحسن محمّد بن أحمد بن عليّ بن الحسن بن شاذان القمّي (كان حيّاً 412) مدرسة الإمام المهدي (عليهالسلام) ، قم المقدّسة ، الطبعة الاُولى ، 1407ه .
82 ـ متشابه القرآن ومختلفه ، لأبي جعفر محمّد بن عليّ بن شهرآشوب السروي المازندراني (م 588) انتشارات بيدار .
83 ـ مجمع البيان في تفسير القرآن ، لأبي علي الفضل بن الحسن بن الفضل الطبرسي (469 ـ 548) دار الفكر ، بيروت ، 1414ه .
84 ـ مجمع الزوائد ومنبع الفوائد ، لنور الدِّين عليّ بن أبي بكر بن سليمان الهيثمي الشافعي (735 ـ 807) دار الكتب العلميّة ، بيروت ، 1408ه .
85 ـ المحاسن ، لأحمد بن أبي عبدالله محمّد بن خالد بن عبد الرحمن بن محمّد بن عليّ البرقي الكوفي (م274 أو 280) دار الكتب الإسلاميّة ، قم.
86 ـ مروج الذهب ومعادن الجوهر ، لأبي الحسن علي بن حسين ابن علي المسعودي (م 645) منشورات دار الهجرة ، قم ، الطبعة الثانية ، 1404ه .
87 ـ المستدرك على الصحيحين ، لأبي عبدالله محمّد بن عبدالله بن حمدويه بن نعيم بن الحكيم الضبّي الطهماني النيسابوري الشافعي ، المعروف بابن البيّع (321 ـ 405) دار الكتب العلميّة ، بيروت ، الطبعة الاُولى ، 1411ه .
88 ـ المسند ، لأبي عبدالله أحمد بن محمّد بن حنبل بن هلال الشيباني (164ـ 241) دار الفكر ، بيروت ، الطبعة الثانية ، 1414ه .
89 ـ مسند فاطمة الزهراء (عليهاالسلام) ، للشيخ عزيز الله العطاردي ، انتشارات عطارد ، الطبعة الاُولى ، 1412ه .
90 ـ مشكل الآثار ، لأبي جعفر أحمد بن محمّد بن سلامة بن سلمة الأزدي الطحاوي المصري الحنفي (229 ـ 321) دار الكتب العلميّة ، بيروت ، الطبعة الاُولى ، 1415ه .
91 ـ مصباح الأنوار في فضائل إمام الأبرار ، للشيخ هاشم بن محمّد ، من مخطوطات مكتبة العمومي آية الله المرعشي النجفي ، الرقم 5195 .
مصباح الكفعمي ، أو جنّة الأمان الواقية وجنّة الأيمان الباقية، لتقيّ الدِّين إبراهيم بن علي بن الحسن بن محمّد بن صالح بن إسماعيل الحارثي الكفعمي العاملي (840 ـ 905) منشورات الرضي، زاهدي .
92 ـ مصباح المتهجّد ، لأبي جعفر محمّد بن الحسن بن عليّ بن الحسن الطوسي ، المشتهر بشيخ الطائفة والشيخ الطوسي (385 ـ 460) مؤسّسة فقه الشيعة ، بيروت ، الطبعة الاُولى ، 1411ه .
93 ـ معاني الأخبار ، لأبي جعفر محمّد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمّي ، المعروف بالشيخ الصدوق (م381) مؤسّسة النشر الإسلامي ، قم ، الطبعة الثالثة ، 1416ه .
94 ـ معجم أحاديث الإمام المهدي (عليهالسلام) ، للهيئة العلميّة في مؤسّسة المعارف الإسلاميّة ، الطبعة الاُولى ، 1411ه .
95 ـ المعجم الكبير ، لأبي القاسم سليمان بن أحمد بن أيّوب اللّخمي الطبراني (260 ـ 360) دار إحياء التراث العربي ، بيروت ، الطبعة الثانية ، 1404ه .
96 ـ مقاتل الطالبيّين ، لعليّ بن الحسين بن محمّد بن أحمد بن الهيثم بن عبد الرحمان ، المعروف بأبي الفرج الأصبهاني (284 ـ 356) دار المعرفة ، بيروت .
97 ـ مقتل الحسين (عليهالسلام) ، لأبي المؤيّد أخطب خوارزم الموفّق بن أحمد بن محمّد المكّي الخوارزمي (م 568) مكتبة المفيد ، قم، بالاُفست ، عن الطبعة في النجف الأشرف 1367 ه .
98 ـ مقتل الحسين (عليهالسلام) (وقعة الطف) للمؤرّخ لوط بن يحيى بن سعيد بن مخنف بن سليم الأزدي (م 158) المطبعة العلميّة ، قم ، الطبعة الثانية ، 1364ش .
99 ـ مقتل الحسين (عليهالسلام) وقيام المختار ، لأبي محمّد أحمد بن أعثم الكوفي ، انتشارات أنوار الهدى ، قم ، الطبعة الثانية ، 1424ه .
100 ـ المناقب ، لأبي المؤيّد أخطب خوارزم الموفّق بن أحمد بن محمّد المكّي الخوارزمي (م568) ، مؤسّسة النشر الإسلامي ، قم ، الطبعة الثالثة ، 1417ه .
101 ـ مناقب آل أبي طالب (عليهمالسلام) ، لأبي جعفر محمّد بن عليّ بن شهرآشوب السروي المازندراني (م588) منشورات علاّمة ، المطبعة العلميّة ، قم .
102 ـ ميزان الاعتدال في نقد الرِّجال ، لأبي عبدالله شمس الدِّين محمّد بن أحمد بن عثمان بن قايماز التركماني الفارقي ، المشتهر بالذهبي (673ـ 748) ، دار الفكر ، بيروت .
103 ـ الميزان في تفسير القرآن ، للعلاّمة السيّد محمّد حسين الطباطبائي (1321ـ 1403) مؤسّسة مطبوعاتي إسماعيليان ، قم ، الطبعة الثالثة ، 1393ه .
104 ـ نهج البلاغة ، وهو مجموع ما اختاره أبو الحسن محمّد بن الحسين بن موسى بن محمّد بن موسى بن إبراهيم بن الإمام موسى بن جعفر (عليهمالسلام) ، المعروف بـ «الشريف الرضي» (359 ـ 406) من كلام أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب (عليهالسلام) ، تحقيق الدكتور صبحي الصالح ، دار الهجرة ، قم .
105 ـ نهج الحقّ وكشف الصدق ، لجمال الدِّين أبي منصور الحسن ابن يوسف بن عليّ بن محمّد بن المطهّر الأسدي ، المعروف بالعلاّمة الحلّي (648ـ 726) مؤسّسة دار الهجرة ، قم ، الطبعة الاُولى ، 1407ه .
ساير پيامها و سخنان معظّمله
در ارتباط با حضرت زهرا(سلام الله عليها)
پيام حضرت آيهالله العظمى فاضل لنكرانى (قدسسره)
به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا (عليهاالسلام)
(7/7/78)
بسم الله الرحمن الرحيم
فرا رسيدن ولادت كوثر نبوت و امامت فاطمه زهرا سلام الله عليها و نيز تقارن آن را با يكصدمين سال ولادت با سعادت رهبر كبير انقلاب امام راحل به همه علاقمندان و پيروان خصوصاً شركت كنندگان در كنگرهاى كه مزيّن به اين عناوين پرافتخار است تبريك و تهنيت مىگويم، بسيار خوشوقتم كه جمعى از بسيجيان محترم و آشنايان به مكتب حضرت زهرا (عليهاالسلام) در صدد برآمدهاند تا با احياء فرهنگ فاطمى و معرّفى اين الگوى الهى، بانوان محترم جامعه اسلامى، ما را كه در زمان طاغوت بخشى از آنان به انحطاط كشيده شده بودند، دگربار بهسوى قلّه رفيع انسانيت به پرواز درآورند. بانوان ما بدانند چنانچه اين نهضت عظيم اسلامى صورت نمىگرفت وجود شريف آنان روز بهروز از معنويت و حقيقت دور مىگشت، زيرا قبل از نهضت اسلامى، الگو براى زنان ما بيگانگان بودند و هيچگاه وجود حضرت فاطمه (عليهاالسلام) را به عنوان الگو معرفى نمىنمودند؛ ايادى فسق و فجور بهدنبال معرفى اشخاصى بودند كه هيچ رائحهاى از دين و انسانيت از آنان به مشام نمىرسيد. خداوند را شكر گزاريم كه در پرتو انقلاب و مجاهدتهاى خستگىناپذير امام و ملت شهيدپرور آنحضرت بيش از پيش به جامعه و بانوان معرفى شده است. بدانيد كه او مربى و الگوى همه انسانها است، او رمز واقعى خلقت است؛ اگرچه بايد اعتراف نماييم كه عقول ناقص ما از شناخت او عاجز است، لأنّ الخلق فطموا عن كنه معرفتها. إنشاء الله از موقعيتى كه فراهم آمده كمال استفاده برده شود و هرچه بيشتر ابعاد وجودى حضرت زهرا (عليهاالسلام) و فرزندش خمينى عزيز و نيز وظايفى را كه بانوان در شرايط كنونى نظام ما دارند، شناخته شود و نيز هرچه بيشتر مشكلات و مسائل مختلف مربوط به آنان بررسى گردد تا مسؤولان نظام بتوانند برنامههاى بهترى را براى اين قشر عظيم جامعه پايهريزى و تدوين نمايند.
محمّد فاضل لنكرانى
78/7/7
پيام حضرت آيهالله العظمى فاضل لنكرانى (قدسسره)
به اولين نشست علمى عفاف
(20/6/79)
بسم الله الرحمن الرحيم
من عمل صالحاً من ذكر أو اُنثى
وهو مؤمن فلنحيينّه حياة طيّبة.
درود و تحيّت انبياء و ملائكه الهى بر اشرف زنان فاطمه زهرا سلام الله عليها، شخصيتى كه با عمر كوتاه خويش سرنوشت انسانيت را رقم زد و به رسالت و نبوت و امامت حيات بخشيد و همه وجود و عالم كون را ثمره وجود خويش ساخت و به حق، او كوثر الهى بود. سلام و درود بر زنان و خواهران پاكدامنى كه زهراى اطهر را كه الگوى همه انسانهاست، سرمشق زندگى دنيوى و اخروى خود قرار داده و همواره در پى پياده نمودن ابعاد وجودى آن حضرت در سطح نازلى از وجود خويشاند، و سلام و درود بر شما خواهران محترمه و شركتكنندگان در اين همايش بزرگ و باشكوه علمى عفاف.
اينجانب كه خود يكى از پايهگذاران و مؤسسين مركز مهم جامعهالزهراء بوده و سالهاى متمادى از نزديك در سياستگذارى و برنامهريزى و نيز تشكيل برخى از كلاسهاى اخلاقى حضور داشتهام مطالبى را مورد تذكر قرار مىدهم:
1ـ انقلاب اسلامى ايران بيش از هر چيز، سهم بزرگى در ارتقاء سطح علمى بانوان و استيفاى حقوق و احياى ابعاد مكتوم و خاموش آنان دارد. به بركت اين نظام مقدس بانوان ما به محيطهاى علمى و فرهنگى در سطح كلان اعم از حوزوى و دانشگاهى راه يافته و به تأثيرگذارى در سرنوشت جامعه اسلامى نائل گرديدهاند. لذا بر شما لازم است در شرايط كنونى حداكثر استفاده را از فضاى آماده شده بنماييد و خود را با تجهيز به سلاح علم و ايمان به كمالات انسانى والاترى برسانيد.
2ـ امروزه برخى از افراد مغرض و يا نادان با شعار تساوى زن و مرد همان هدفى را دنبال مىكنند كه نهتنها به زن بهايى نداده، بلكه تمام ارزش او را در معرض نابودى قرار مىدهد. خواهران محترمه بدانند كه جعل يا عدم جعل منصب قضا براى زن هيچگونه تأثيرى در رسيدن به كمالات والاى انسانى او ندارد، تساوى يا عدم تساوى در ارث و يا مقدار ديه و نيز تفاوت يا عدم تفاوت در شهادت هيچگونه نقشى در زواياى روحى و ملكوتى وى ندارد. برشماست كه حقيقت خود را دريابيد و با اشكالات واهى كه از طرف برخى از جاهلان و يا مغرضان مطرح مىشود، وقعى ننهيد. بدانيد برخى از احكام فقهى در مورد زنان كه به حسب ظاهر توهّم محدوديت و يا تنقيص براى آنان را ايجاد مىكند، نزد اهلنظر و بصيرت، تحفيظ و تقديس آنان براى انجام وظايف خطير و بزرگتر است كه قطعاً از عهده بسيارى از مردان بر نمىآيد، از خود بپرسيد كه آيا زن بودن، مانع براى رسيدن به حيات طيّبه است كه وعده قطعى الهى سالكان راه اوست؟ بر چيزهايىكه قرآن بر آن حساسيت نشان داده، پافشارى كنيد. شما مىدانيد كه قرآن فرياد زده: «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ»اما نفرموده است كه هل يستوى الرجال والنساء.
3ـ در اين نشست علمى سعى نماييد مسائل مختلف علمى مربوط به حجاب خصوصاً مسائل فقهى مربوط به آن را با دقت و تأمل فقيهانه مبتنى بر فقه سنتى بررسى نماييد و هرگز به آراء شاذّ و نادر توجهى ننماييد. در تبيين حكم حجاب و ارزش عفاف لازم است از بيانها و شيوههاى متنوع استفاده نماييد و اثبات نماييد كه حجاب نهتنها انسان را از منجلاب فساد و فحشا حفظ مىكند، بلكه فكر او را جهتدهى كرده و متوجه تحصيل معارف عاليه اعم از حوزوى و غير آن مىنمايد و در پرتو آن استعدادها و قابليتهاى فكرى و علمى و روحى زن شكوفا مىشود.
در خاتمه ضمن تشكر و قدردانى از برگزار كنندگان اين نشست بايد عرض كنم در صورتى مىتوانيم يك جامعه كاملاً اسلامى داشته باشيم كه قبل از هر چيزى زنان آن جامعه بتوانند خود را مهذّب و متخلّق به اخلاق الهى نمايند. اميدوارم خداوند متعال همه زنان و همه مردان را در رسيدن به سعادت كامله موفّق و مؤيّد بدارد و جامعه اسلامى ما را از هرگونه توطئه مصون و محفوظ بدارد.
محمّد فاضل لنكرانى
79/6/20
گزارشى از ديدار
حضرت آيهالله العظمى فاضل لنكرانى (قدسسره)
با مسؤولان هيأتهاى مذهبى شهرستان قم
(18/5/81)
بسم الله الرحمن الرحيم
در اين ديدار ابتدا گزارشى از فعاليتهاى هيأتهاى مذهبى خدمت آيهالله العظمى فاضل لنكرانى دامت بركاته ارائه و تقديم شد؛ سپس از محضر مبارك ايشان تقاضاى ارشاد و راهنمايىهاى لازم گرديد.
معظمله ضمن خوشامد گويى به حاضران، طى سخنانى فرمودند:
نسبت به مراسم ايام فاطميه بايد توجه و اهتمام بيشترى داشته باشيد، زيرا دشمنان و كجانديشان به انحاء مختلف در صدد تضعيف آن هستند. هرچند در قبال اين موضوع مسؤولان فرهنگى جامعه بايد توجه و دقت كنند، ولى همواره نقش مردم و اهتمام آحاد ملّت، مهمتر از نقش مسؤولان بوده و تأثير بيشترى گذاشته و ثمره بهترى خواهد داشت. همانگونه كه اين نقش و تأثير را در مراحل مختلف انقلاب بهوضوح ديدهايم؛ تعظيم شعائر دينى از وظايف مردم و هيأتهاى مذهبى است و شما نبايد خود را از اين وظيفه مهم كنار كشيده و آن را فقط از وظايف مسؤولان فرهنگى بدانيد.
از اينرو، بر شما لازم است همانگونه كه محرّم و صفر را با شوق و شور زائد الوصفى زنده نگاه داشتهايد ـ بهويژه امسال كه مصادف با ايام نوروز بود، ديديم شما شيفتگان حضرت سيدالشهداء و اهلبيت عصمت و طهارت (عليهمالسلام) همانگونه كه انتظار مىرفت، با گرمى و حرارت تمام، مراسم سوگوارى سالار شهيدان را برگزار نموديد ـ شايسته است كه مراسم سوگوارى صدّيقه كبرى حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها را نيز با همان شور و شكوه و حرارت برگزار كنيد.
شكوه و حرارت اين مراسم مشت محكمى است بر دهان ياوهسرايان و كسانى كه سعى در القاء شبهه بين مردم ما را دارند؛ و فكر نكنيد كه اين مطالب ضدّ وحدت است. وحدتى كه مدّ نظر مرحوم حضرت امام است، كنار گذاشتن عقايد و آرمانهاى استوار تشيّع و دست كشيدن از آنها نيست. حفظ وحدت آن نيست كه كيان تشيع به فراموشى سپرده شود. اگر خداى ناكرده مبتلا به انحراف فكرى شده و تحت عنوان حفظ وحدت از عقيده و آرمان و ولايت معصومين (عليهمالسلام) و سيره آن بزرگواران دست بكشيم، تشيع را به مسلخ كشانده و از بين بردهايم. سكوت و بىتفاوتى در اين مورد و كمتوجهى به ايام فاطميه سبب جدايى از تشيع و آرمانهاى مقدس آن است.
من خويش را در مقابل خداى سبحان مسؤول مىبينم؛ از اينرو، مطالب فوق را به عنوان اتمام حجّت با شما در ميان گذاشتم.
محمّد فاضل لنكرانى
81/5/18
پيام حضرت آيهالله العظمى فاضل لنكرانى (قدسسره)
به كنگره فاطمهشناسى
(22/7/81)
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله والصّلاة على رسول الله واهل بيته ولعنة الله على أعدائهم أجمعين.
قال رسول الله (صلىاللهعليهوآله): «فاطمة بضعة منّى من سرّها فقد سرّنى ومن سائها فقد سائنى».
سلام و درود خداوند متعال بر انبياى عظام و اوليا و اصفياى گرام، رحمت خداوند بر كسانى كه عهدهدار تبيين دين مبين و دستورات الهى، و دفاع از آن گرديدند؛ سلام و صلوات خدا بر يگانه بانويى كه در عرش الهى محبوب ملائكهى مقرّب و همكلام با برترين آنان و حامل علم خدا يعنى جبرئيل امين بود؛ درود بىكران خداوند بر فاطمه سلام الله عليها كه بهجت قلب و نور چشم رسولخدا (صلىاللهعليهوآله) و عزيزترين انسانها در پيشگاه او بود؛ وجودى كه نور پيامبر (صلىاللهعليهوآله) سراسر او را احاطه نموده و از اين جهت شبيهترين مردم در رفتار و كردار به رسولخدا بود. شگفتا، او چه موجودى است كه رسولخدا به هنگام ورودش به او خير مقدم مىگويد و دست او را مىبوسد و در مكان خويش جاى مىدهد؟
او چه حقيقتى است كه به هنگام قيامت و صحنه محشر جبرئيل از طرف راستش و ميكائيل در جانب چپش، و اميرالمؤمنين على بن ابىطالب (عليهالسلام) در پيشاپيش او، و دو آقاى جوانان اهل بهشت، حضرت امام حسن و حضرت امام حسين عليهماالسلام در پس او حركت مىكنند و آنچنان باجلالت وارد بهشت مىشود و خداوند به او مىفرمايد از من بخواه تا عطا نمايم و هرچه خواهى اجابت نمايم؛ و او در جواب خداوند عرض مىكند: «أنت المُنى وفوق المُنى»؛ تو كه برتر از هر آرزوئى، آرزوى منى؛ و از خداوند تقاضا مىكند كه محبّين مرا به آتش دوزخ مسوزان؛ و خداوند مىفرمايد: قبل از خلقت آسمانها و زمين با خود عهد نمودهام كه محبّين تو را به آتش دوزخ نسوزانم.
مقصود از نقل اين مطلب آن است كه، شخصيتى كه اينچنين مورد احترام خدا و رسولخدا و انبياى الهى است و كلام و وجود و حركات او در ملك و ملكوت و در دنيا و آخرت تأثير گذار است، آيا بر ما نيست كه هرچه بيشتر خود را به اين حقيقت نورانى نزديك نماييم؟! و آيا بر جامعه ما بهخصوص خواهران محترمه ما، سزاوار است كه از اين خير كثير و كوثر الهى كه براى همه عالم و آدم است دور باشند؟!
بايد در چنين محافلى ابعاد وجودى آنحضرت كه بسيار ناشناخته است، در حدّ توان به ديگران شناسانده شود تا شايد قطرهاى از بحر معرفتش به ذائقهها برسد.
اينجانب از همه كسانى كه در شكوفا نمودن طريق ولايت اهلبيت (عليهمالسلام) و ايجاد ارتباط بين مردم خصوصاً جوانان و خاندان عصمت و طهارت و بهخصوص فاطمه زهرا سلام الله عليهم اجمعين تلاش مىنمايند تشكر مىنمايم.
محمّد فاضل لنكرانى
81/7/22
پيام حضرت آيهالله العظمى فاضل لنكرانى (قدسسره)
به كنگره فاطمه شناسى
(22/7/82)
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله ربّ العالمين والصّلاة والسّلام على سيّدنا ونبيّنا ابىالقاسم المصطفى محمّد وعلى آله الطيّبين الطاهرين المعصومين.
سلام و درود خداوند بر انبياى عظام و پيامبران الهى كه واسطه حقيقى بين ملك و ملكوت و انسان و خداوند هستند و بالاترين تحيّات و افضل صلوات بر خاتم النبيين پيامبر اكرم (صلىاللهعليهوآله) كه اشرف خلق و سيّد همه رسولان الهى است. و درود خدا و ملائكه و انبياء بر آلپيامبر و اهلبيت طاهرين او صلوات الله عليهم اجمعين. وصلاة وسلام خدا و پيامبر بر دخت گرامى آنحضرت، فاطمه زهرا (عليهاالسلام) ؛ آن بانو كه واجد همه كمالات ظاهر و باطن بود، او نهتنها دخت پيامبر است، بلكه صاحب همه عناوينى است كه مىتواند حاكى از هريك از كمالات بشرى باشد. فاطمه سلام الله عليها اشرف زنان عالم و الگوى تامّ و جامع و كامل براى همه انسانها اعمّ از زن و مرد است. شخصيتى كه پيامبر هر روز بر او و فرزندانش درود مىفرستاد و از او بوى بهشت را استشمام مىنمود. انسانى كه به تصريح رسول خدا سيّده نساء اهل جنّت و پاره تن آنحضرت بود. بانوئى كه عنايات حقتعالى از بدو تولّد بر او مشهود و ويژگىهاى معنوى و نورانى او بر همگان نمايان بود.
مىتوان گفت همانگونه كه على بن ابىطالب (عليهالسلام) باب شهر علم پيامبر است، فاطمه نيز راه روشن و واضحى است كه براى رسيدن به برخى از كمالات و درجات پيامبر قرار داده شده است. كسى كه رضايت و غضب او محور رضايت و غضب پيامبر و درنتيجه، موجب رضايت و عضب حقتعالى است، بهقطع مىتواند باب معرفت خدا و نبى باشد.
به شما آقايان و فضلايى كه در اين مجلس گردِهم آمدهايد تا با فاطمه (عليهاالسلام) بيشتر و بهتر آشنا شويد، تبريك عرض مىكنم. شناخت فاطمه (عليهاالسلام) به انسان معرفت توحيدى مىدهد و بر درجات معرفت توحيدى انسان مىافزايد. فاطمه در درجات بالايى از معرفت توحيد حقتعالى بود، بهحدّى كه عبادت او موجب مباهات الهى بر فرشتگان است. معرفت فاطمه انسان را به وادى امن توحيد ربوبى در همه ابعاد آن رهنمون مىسازد؛ آشنايى با فاطمه و معرفت او معرفت پيامبر است. درك وجود او كليدى است براى گشوده شدن بسيارى از حقايق و اسرار عالم هستى. همه بايد در اين مسير قرار گيريم و اولين قدم در پرداخت مزد رسالت پيامبر (صلىاللهعليهوآله) همين است كه اهلبيت او را بيشتر بشناسيم و قلوب خود را منوّر به نور معارف آنان و مطهّر به ولايت آنان سازيم تا به بركت معرفت آنان موفّق به شناخت دين شده و در اين وادى امن، از ضلالت محفوظ بمانيم.
در خاتمه از همه شركتكنندگان و مسؤولين محترمى كه در تشكيل اين محفل نورانى و عظيم اهتمام وافر نمودهاند تشكر مىكنم.
محمّد فاضل لنكرانى
82/7/22
گزيده بيانات
حضرت آيهالله العظمى فاضل لنكرانى (قدسسره)
در جمع اعضاى ستاد كنگره فاطمهشناسى
(12/2/83)
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد للّه ربّ العالمين والسّلام على سيّدنا ومولانا أبي القاسم محمّد (صلىاللهعليهوآله) والائمّة المعصومين سيّما بقيّة الله في الأرضين ولعنهالله على أعدائهم أجمعين.
از اينكه برادران و خواهران محترمه اينجا تشريف آوردهاند و ما را موظّف كردهاند كه چند جملهاى عرض كنيم، صميمانه تشكّر مىنمايم. از اشاراتى كه برادر عزيزمان داشتند استفاده كرديم كه برادران و خواهران در كنگره فاطمهشناسى مشغول كار هستند و يا در آينده شروع به كار مىكنند؛ با توجّه به اطلاع دقيقى كه من دارم؛ از شواهد و قرائنى كه در دسترس است و بالاخره از مسائل مملكت به گوش ما مىرسد و مخصوصاً مسائلى كه از سيستان و بلوچستان شنيده مىشود، كار شما بسيار پُرقيمت است. برخى نادانان، هجوم به شيعه را از حضرتزهرا (عليهاالسلام) شروع كردهاند؛ مقاله مفصّلى درباره آن حضرت نوشته بودند و زندگى او را به عنوان افسانه معرّفى نمودهاند؛ پيداست كه اينها مىخواهند از حضرت زهرا (عليهاالسلام) شروع كنند و مطلب به اينجا تمام نمىشود و كم كم سراغ ائمّه يكى پس از ديگرى مىروند؛ ولى از حضرت زهرا (عليهاالسلام) چون مادر ائمّه است، شروع كردهاند. شما هم در اين رابطه هر چه در انتشار فضائل حضرت زهرا (عليهاالسلام) سعى و دقت كنيد و بازگو نماييد و در كنفرانس بهصورت مقاله مطرح كنيد، كار بسزا و ذىقيمتى انجام دادهايد و مأجور هستيد.
روى هم رفته، حضرت زهرا (عليهاالسلام) اوّلين شهيده در راه ولايت اميرالمومنين (عليهالسلام) است. شما هر چه سعى و تلاش كنيد در رابطه با اظهار مظلوميت و شخصيت و فضائل ايشان بسيار به جاست و جلوى انحرافاتى كه مىخواهد بهوجود بياورند، گرفته مىشود. اينها مىخواهند بزرگان ما را كه حضرت زهرا (عليهاالسلام) در رأس آنهاست از ما بگيرند؛ و ملاحظه كرديد كه من دو سال است كه در روز شهادت حضرت زهرا (عليهاالسلام) با ديدن رؤساى هيأتها و حمايت از آنان، دستهجاتى بهراه انداختيم و مجالسى ترتيب داده شد. چون حس كرديم كه اينها مىخواهند در قدم اول حضرت زهرا (عليهاالسلام) را از ما بگيرند. يعنى كسى را از ما بگيرند كه مدال افتخار همه امامان ماست؛ ما هر امامى را كه زيارت كنيم مىگوييم السلام عليك يابن فاطمة الزهرا (عليهاالسلام) يعنى اول به حضرت زهرا سلام مىگوييم و اين افتخار است براى همه ائمّه كه اينها فرزندان حضرت زهرا هستند و اين افتخار است در اسلام و بىجهت نيست.
حضرت زهرا (عليهاالسلام) صرفاً يك مادر معمولى نيست، حضرت زهرا مادر همه ائمّه است، مادر مخصوصى است، مادر مقدّسهاى است، مادر محدّثهاى است. به فرموده حضرت امام (قدسسره) يعنى جبرئيل بر او نازل مىشد و بعضى از مسائل را در اختيارش قرار مىداد. يك چنين كسى را اينها مىخواهند از ما بگيرند.
شما بايد سعى و تلاش كنيد هر چه مىتوانيد در جنبههاى اثباتى تلاش كنيد و كتابهاى مختلف، مقالات مختلف، اشعار گوناگون در فضائل آنحضرت تهيه كنيد و در اختيار جامعه بگذاريد. به حضرت زهرا (عليهاالسلام) ، امامحسين (عليهالسلام) ، حضرت سجاد (عليهالسلام) و بلكه همه ائمّه ما افتخار مىكردند؛ لذا اين كار شما، كار بسيار خوبى است و توجه داشته باشيد كه اين كار از بركات انقلاب، است. انقلاب شما را در طول تاريخ وادار به اين كار كرد. اين كه شما الآن آزادانه به فكر تهيه مقدمات هستيد، ملاقاتهايى داريد، با شخصيتها صحبت مىكنيد، از اينها دعوت مىكنيد در كنفرانسها شركت كنند، اينها از بركات انقلاب است. اين انقلاب در عين اينكه براى همه ما چه مرد و چه زن نعمت بزرگى بود كه خداوند به آنها به جهت لياقتى كه ملت ما داشتهاند عنايت كرده است و همه در آن ذينفع هستند، ولى به خواهران بيشتر توجه شده است. از خصوصيات زمان طاغوت اين بود كه در قالب آزادى يك بى بند و بارى درباره زنها بوجود آورده بودند كه گاهى شخص خجالت مىكشيد بشنود يا اينكه ببيند. اين انقلاب، شما را به مقام شامخ انسانيت رسانيد و از بُعد حيوانيت، كه به سوى آن مىرفت، به بُعد انسانيت برگرداند.
شما بانوان در كارهاى مختلف سياسى، هيئت، جلسه تبليغ و مسأله گفتن و درس خواندن مىتوانيد شركت كنيد. در جامعهالزهراء متجاوز از هزاران خواهر ايرانى و غير ايرانى حتى اروپايى بهصورت شبانه روزى درس مىخوانند و با برنامههاى خاص رشد مىكنند. بالاخره، انقلاب، شما خواهران را به اينجا رساند، و الاّ طاغوت در برنامهاى كه داشت و موفق نشد، مىخواست شما را از مقام شامخى كه مىتوانستيد داشته باشيد به اسم آزادى پائين بياورد.
لذا، شما در رابطه با انقلاب، بايد بيشتر سپاسگزار باشيد. همانگونه كه همه ما بايد قدردان باشيم و از خداوند بخواهيم كه اين انقلاب را كه به ما عنايت كرد، آن را بهدست امام زمان عجلالله تعالى فرجه الشريف برسانيم، انشاءالله.
اميدوارم خداوند مسؤولينى كه به اين نظام خدمت مىكنند، همه را تأييد كند. شهدا و همه آنهايى را كه در اين انقلاب شهيد شدند با سالار شهيدان محشور گرداند. خانوادههاى شهدا را صبر و اجر، جانبازان را لباس عافيت و مسئولين دلسوز و علاقمند را تأييد فرمايد و شما را در اين راه كه پيش گرفتهايد موفق و مؤيّد بدارد، انشاءالله.
محمّد فاضل لنكرانى
مهرماه 83
گزيده بيانات
حضرت آيهالله العظمى فاضل لنكرانى (قدسسره)
در جمع اعضاى كنگره
ميراث علمى و معنوى حضرت زهرا (عليهاالسلام)
به رياست آيهالله آقاى سيدان(دامعزّه)
(22/4/84)
بسم الله الرحمن الرحيم
لازم است در زمان ما نسبت به شيعه و معرّفى اين مكتب توجه بيشترى مبذول گردد. بايد امروزه ابعاد بسيار وسيع و گسترده اين مكتب عزيز را به مردم دنيا بشناسانيم. ما معتقديم در پرتو مكتب شيعه و شناسايى الگوهاى اين مكتب به خصوص اميرالمؤمنين على (عليهالسلام) و فاطمه زهرا (عليهاالسلام) مىتوانيم حقيقت اسلام و هدف بزرگ پيامبر (صلىاللهعليهوآله) را محقّق سازيم.
امروزه دشمنان اسلام و گروههاى مخالف اسلام، وهابيّت، يهود، صهيونيزم و آمريكايىها، همه و همه اجماع و اتّفاق بر ضدّيت شيعه نمودهاند. ما بايد مراقب توطئهها و نقشههاى آنان باشيم. در اين شرايط آنچه كه براى ما مقدور است تأسيس مجالس و محافل و كنگرههايى براى معرّفى حضرت زهرا (عليهاالسلام) و امثال آن است.
شما ملاحظه فرمودهايد كه از چندين سال پيش براى تخريب و تضعيف مكتب اهلبيت (عليهمالسلام) دشمنان داخلى و خارجى اقداماتى را انجام دادند و بحمدالله مردم عزيز ما كه بهحقّ، پيرو ولايت و مدافع اهل بيت (عليهمالسلام) هستند با برگزارى دستجات و عزادارىهاى مفصّل پاسخ مناسبى دادهاند و من از همه آنان تشكر مىكنم، و بدانند خدمت به اهلبيت و تعظيم آنان خدمت بزرگى به پيامبر (صلىاللهعليهوآله) است.
اين خطبهاى كه حضرت زهرا (عليهاالسلام) دارند واقعاً در حدّ كرامت و اعجاز است؛ كسى كه بزرگترين مصيبت يعنى وفات پيامبر و نيز ستمهاى زيادى بر او وارد شده است، صدور چنين كلماتى از او واقعاً كرامت حقتعالى است. اهل فكر و مردم، بايد در اين خطبه كه معارف و حقايق بسيار زيادى در آن نهفته است، تأمّل نمايند.
شما ملاحظه مىفرماييد كه فاطمه زهرا (عليهاالسلام) در برابر چه شورايى و چه افرادى ايستاد كه با قوىترين حيلهها و تزويرها توانستند هدف خودشان را با ظاهرسازى مناسبى پياده نمايند.
به نظر ما، شيعه در اين زمان از هر زمان ديگرى بيشتر نياز به حمايت دارد؛ اگر بخواهيم هويت ما و حقيقت ما كه همان اسلام راستين و تشيّع است، حفظ شود؛ بايد فعاليت نمود و علماى بزرگ ما، خطباء و روحانيون، فضلاء و اهل قلم هركدام بايد به سهم خويش در اين رابطه فعاليت نمايند. بايد اين را مهمترين وظيفه شرعى در زمان خودمان قرار دهيم.
در خاتمه از زحمات مسؤولين اين كنگره بهخصوص حضرت آقاى سيّدان تشكر نموده، و براى همه آرزوى توفيق كرده و از اينكه اين كنگره در جوار مرقد حضرت رضا (عليهالسلام) كه رمز تشيّع و سمبل تشيّع است، برگزار مىشود، اظهار خوشوقتى مىنمايم.