بخش تفسیر
امر به معروف ونهی از منکر
«آياتي که دلالت بر فضيلت، اهميّت و وجوب امر به معروف و نهي از منکر مي کند»

وَ لْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلىَ الخَْيرِْ وَ يَأْمُرُونَ بِالمَْعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ


امر به معروف و نهي از منکر

از  ديدگاه

آيات و روايات

سيد علي شکري



 
 
تقديم به:

پيشگامان راه روشن الهي اهل بيت

و تمامي کساني که در راه احياء امر به معروف و نهي از منکر به شهادت رسيدند

«آياتي که دلالت بر فضيلت، اهميّت و وجوب امر به معروف و نهي از منکر مي کند»


وَ لْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلىَ الخَْيرِْ وَ يَأْمُرُونَ بِالمَْعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ  وَ أُوْلَئكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(104)

و بايد از ميان شما گروهي باشند که مردم را به سوي کار خير دعوت نمايند و به کار نيک امر کنند و از کار زشت باز دارند و آنها همان رستگارانند.
بين شما مردم اهل دين
سزد مردمان را همي بر صلاح
کنند امر بر کار نيک و دگر
همانا که اين مردمان مفلحند
 کساني که هستند داناترين
نمايند دعوت به خير و فلاح
بدارند  از کار  بد بر حذر
که اينگونه اندر جهان مصلحند

« ترجمه منظوم اميد مجد »

عزّت و عظمت امّت اسلام در گرو امر به معروف و نهي از منکر است و ساختار جامعه نوپاي اسلامي بر همين اصل عزّت بخش استوار شد.

خداوند پس از تحقّق جامعه اي متّحد بر محوريّت امام و پيشواي ديني، در آيات بعدي امّت اسلامي را مي¬ستايد که بر مبناي« کلّکم راعٍ و کلّکم مسئولٌ عن رعيّته»  به عنصر سازنده امر به معروف و نهي از منکر عمل کرده اند:« کنتم خير امّة اخرجت للنّاس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و . . . »


آيه مورد بحث، جامعه ديني را براي مقابله با هجمه فرهنگي بر مي¬انگيزاند، چنان که آيه « و اَعِدّوا لهم ما استطعتم من قوّة ومن رباط الخيل تُرهبون به عدوّ الله و عدوّکم »  مسلمانان را به رويارويي با هجمه نظامي فرا مي¬خواند.
به دنبال آيات پيشين که مسأل? اخوت و اتّحاد را توصيف مي¬کرد در اين آيه اشاره به مسأل? مهمّ «أمر به معروف و نهي از منکر» ( دو فريض? عظيم الهي) شده که در حقيقت بمنزله يک پوشش اجتماعي براي حفظ جامعه است چون اگر مسأل? امر به معروف و نهي از منکر در ميان اجتماع نباشد، عوامل مختلفي که دشمن بقاي «وحدت اجتماعي» هستند همچون موريانه از دورن، ريشه¬هاي اجتماع را مي¬خورند و آن را از هم متلاشي مي¬سازند بنابراين حفظ وحدت اجتماعي بدونِ نظارت عمومي ممکن نيست.

«نکات تفسيري و ادبي آيه شريفه»:

جمله «يَدعُونَ إِلَي الخَيرِ» عامّ است يعني دعوت کردن به سوي تمام کارهاي خير و نيک و تمام واجبات و مستحبات الهي را شامل مي شود امّا جمله «يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنکر» خاصّ است و يکي از مصاديق «خير»را بيان مي کند چون خير مصاديق زيادي دارد و يکي از مصاديق خير؛ امر به معروف و نهي از منکر مي باشد؛

و اين يعني عطف خاصّ بر عامّ که دلالت بر اهميّت و عظمت خاصّ مي کند (مثل: «حافظوا علي الصلوات و الصلوة الوُسطي» که دلالت بر اهميّت و عظمت خاصّ (صلوة وسطي  مي کند) لذا امام باقر (ع) در روايتي مي فرمايد: «إِنّ الأمر بالمعروف و النهي عن المنکر ... فريضة عظيمة بها تقام الفرائض و ...» يعني بقّيه فرائض و واجبات الهي با اين دو امر محقّق مي شوند که انشاء الله در آينده نزديک رواياتي که در اين زمينه وارد شده است را مفصّلاً بيان مي کنيم «بِمَنِّه و کَرَمِهِ تعالي»

«وَلتَکُن مِنکُم أُمَّة»:

«کيفيت دلالت آية شريفه بر وجوب امر به معروف و نهي از منکر»:

 جملة «وَلتَکُن» که امر است دلالت بر وجوب امر به معروف و نهي از منکر مي کند چون لفظ امر ظهور در وجوب دارد و ظواهر؛ مطلقاً و مِن جمله ظواهر قرآن حجّت است لذا علمايِ علم اصول ثابت کرده اند که:

«صيغة افعَل ظاهرة في الوجوب» «صغري»

«و کُلُّ ظاهرٍ حجّة» «کبري»


که در مباحث الفاظ بحث اوامر و مباحث حجّيت بحث حجّيت ظواهر به اثبات رسيده است.

«فصيغة افعَل حجّة في الوجوب» «نتيجه» (قاعدة اصولي)

«اشکال بر اين قاعده اصولي و توضيح مطلب و حقِّ در مسأله»:

اين دو مطلب که (لفظ امر، ظهور در وجوب دارد و ظواهر مِن جمله ظواهر قرآن و سنّت؛ حجّت است) نياز به قاعده اصولي و بحث از آن ندارد بلکه از محاورات عرفي اين دو مطلب استفاده مي شود و فهم عرفي اين دو مطلب را درک مي کند يعني هر عرف صحيح و سالمي حکم مي کند که أمرِ مُولي دلالت بر وجوب و نهي او دلالت بر حرمت مي کند مگر اينکه قرينه و دليل داشته باشيم بر خلاف آن دو حکم (مثلاً قرينه و دليل داشته باشيم بر اينکه أمرِ مُولي در فلان مسأله دلالت بر استجاب و نهي او دلالت بر کراهت مي کند) و الّا پر واضح است که لفظ «أَقيموا الصلوة و آتو الزکوة» دلالت بر وجوب نماز و زکات مي کند و لفظ «لا تظلم و لا تغتب» دلالت بر حرمت ظلم و غيبت مي کند.
 
«و هذا أمرٌ عُرفيٌّ و العُرفُ حُجَّة» و همچنين فهم عرفي اثبات مي¬کند که ظواهر مِن جمله ظواهر قرآن و سنّت حجّت است. «و بشرح أيضاً اكثر مباحث اصولي که مباحث عرفي است و هر عرف صحيح و سالمي آنها را مي فهمد مثل بحث حجج، مفاهيم، عدم جواز اجتماع امرونهي، عدم جواز تمسک به عام قبل از فحص از مخصص، امر عقيب حظر دلالت بر جواز و اباحه مي کند نه وجوب و أمثال ذلک (فافهم و اغتنم).

الحاصل اينکه اثبات اين دو مطلب نياز به تدوين قواعد اصولي و فقهي ندارد بلکه هر عرف صحيح و سالم و خالي از غرض و لجاجت؛ اين دو مطلب را مي¬فهمد همانطور که شهيد صدر (ره) در مقدّم? حلقات اصول (دُروسٌ في علم الاصول) اشاره اي به اين مطلب دارند (فقط اشاره کرده و سريع رد شده و بحثي از نياز و عدم نياز نکرده و بااين طول و تفصيلي که بنده عرض کردم، بيان نفرموده است.) «فافهم و اغتنم» «و إن شئتَ فراجع ذلک».

نکته: اين آيه شريفه به تنهائي دلالت بر وجوب امر به معروف و نهي از منکر مي کند و نياز به روايات ندارد.
«نکتة ادبي  و فقهي آية شريفه»:

 «امر به معروف و نهي از منکر واجب عيني است يا کفايي؟!»

«مِن» در «منکم» براي تبعيض است يعني بعضي از شما بايد امر به معروف و نهي از منکر کنند زيرا اين دو واجب کفائي است و با انجام دادن عده اي از گردن ديگران ساقط مي شود و کسي که قائل به واجب عيني بودن اين دو است؛ «مِن» در «منکم» را براي «تبيين» مي داند.

توضيح مطلب و حقّ در مسأله: «و لتکن منکم امّة» بعضي از مفسّرين گفته اند: کلمة «مِن» براي تبعيض است چون امر به معروف و نهي از منکر (و به طور کلّي دعوت به سوي خير) از واجبات کفايي است مثل نماز ميّت نه از واجبات عيني مثل نماز و و روزه و قهراً وقتي در هر جامعه اي عده اي اين کار را انجام بدهند تکليف از ديگران ساقط مي  شود.

ولي بعضي گفته اند: اين کلمه «بيانيه» است و مراد از آيه شريفه اين است که: شما با اين اجتماع صالح (و متمسک بحبل الله) که داريد بايد امّتي باشيد که به سوي خير دعوت مي کنند.

در نتيجه جريان اين کلام همانند اين است که بگوئيم: «وَ ليَکُن لي منک صديقٌ» که منظورمان از اين سخن اين است که تو بايد دوست من باشي و ظاهراً منظور از بيانيه بودن «مِن» اين است که اين کلمه، نشويه ابتدايي باشد.
و آنچه سزاوار است گفته شود اين است که بحث و بگو مگو در اينکه کلم? «مِن» تبعيضيه است يا بيانيه بحثي بي فايده است و به نتيجه اي منتهي نمي شود براي اينکه دعوت به خير و امر به معروف و نهي از منکر از اموري است که اگر واجب باشد طبعاً واجب کفايي خواهد بود چون بعد از آنکه فرضاً يکي از افراد اجتماع اين امور را انجام داد ديگر معني ندارد که بر ساير افراد اجتماع واجب باشد که همان کار را انجام دهند (چون تحصيل حاصل است و تحصيل حاصل هم نزد عقلاء مفهوم و معنايي ندارد، و قبيح و مستجهن مي‌باشد.)

پس مسأله در هر حال قائم به بعضي از افراد جامعه است نه به همه آنها و خطابي که اين وظيفه را تشريع مي کند اگر متوجه همان بعض باشد که هيچ و اگر متوجه کلّ جامعه باشد باز هم به اعتبار بعض است.

و به عبارتي ديگر بازخواست و عقاب در تخلّف اين وظيفه متوجه تک تک افراد است (چون بر تک تک آنها واجب بوده است) ولي پاداش و اجرش از آن کسي است که وظيفه را انجام داده باشد و به همين جهت است که مي بينيم دنبال جمله فرمود: «وَ اُولئکَ هُمُ المُفلِحُونَ» پس ظاهر همين است که کلمة «مِن» تبعيضّيه است و در محاورات خود ما نيز اگر در مثل چنين ترکيبي و چنين کلامي؛ «مِن» بکار رفته باشد ظاهرش اين است که براي تبعيض باشد مگر آنکه دليلي در کلام باشد و دلالت کند بر اينکه معناي ديگري از اين کلمه منظور است.

مضافاً بر اينکه در روايتي؛ امام موسي کاظم(ع) در تفسير کلمه «أمّة» فرمود: منظور «أَئمّة» مي¬باشد و حتّي در بعضي از قرائات، بجاي کلم? «أُمّ?ٌ» کلم? «أئمّه» قرائت شده است و اين خود دليل محکمي است که امر بمعروف و نهي از منکر واجب کفايي است نه عيني. «فتأمّل حيّداً»

نكته: بين آخر آيه 104 آل عمران و آخر آيه 157 اعراف با آيه «ألا إنّ حزب الله هم المفلحون» ارتباط خاصّي وجود دارد و يكنوع تفسير قرآن به قرآن محسوب مي شود « إنّ القرآنَ يفسّر بعضُه بعضاً» «تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل».

? 2- كُنتُمْ خَيرَْ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ  وَ لَوْ ءَامَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكاَنَ خَيرًْا

لَّهُم  مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثرَُهُمُ الْفَاسِقُون‏


شما (مسلمان‌ها) بهترين گروهي هستيد که (از جانب خدا) بر مردم (جهان) پديدار شده ايد، به کار پسنديده امر مي کنيد و از کار زشت باز مي¬داريد و به خدا (در آنچه نازل کرده) ايمان مي آوريد و اگر اهل کتاب نيز ايمان مي آوردند البته برايشان بهتر بود؛ بعضي از آن‌ها مؤمن و بيشترشان فاسقند.

شماييدنيکوترين امم
بپا خاسته تا که از ظلم و شر
نماييددعوت به خوبي و نور
که کنديد بنيان ظلم و ستم
نماييد  اصلاح،نسل بشر
بداريد از زشتکاري بدور

« ترجمه منظوم اميد مجد »

«شأن نزول آيه‌ شريفه»

عده‌اي از يهوديان نزد بعضي از مسلمانان آمدند و گفتند که دين ما از دين شما به مراتب بهتر است، خداوند متعال آيه‌ شريفه را نازل فرمود، و دين مبين اسلام را بهترين و برترين دين جهان معرفي کرد.

از اين آيه استفاده مي شود که شرافت و فضيلت اين امّت (اسلام) بر ساير امّتها، مشروط بقيام بر اقامة امر بمعروف و نهي از منکر و ايمان بخداست و نيز استفاده مي‌شود که حتّي ايمان به خدا هم در اثر امر به معروف و نهي از منکر پا بر جا مي‌شود و پايدار مي‌ماند.

اين آية شريفه هم مثل آية شريفة قبلي دلالت بر وجوب امر به معروف و نهي از منکر مي کند و فضيلت ، عظمت و اهميّت آن را بيان مي¬فرمايد و آن را در رديف ايمان به خدا قرار مي دهد.

«نکات تفسيري وادبي آيه شريفه»

بعضي از مفسّرين مي گويند: «کُنتُم» تامّه و به معناي «وَجَدتُم» و منسلخ از زمان مي‌باشد و کلمة «خَيرَ أُمَّة» حال براي فاعل«کُنتُم» مي‌باشد لذا نصبش بنابر حاليّت است نه اينکه خبر براي «کنتم» باشد.

«امّا اشکال به اين نکته و کلام بعضي از مفسّرين»

اوّلاً: بايد دچار محذورات و تقديرات و دخل و تصّرفاتي بشويم؛

ثانياً: در صورت عدم نياز به اين محذورات و تقديرات، نبايد به خودمان اجازه بدهيم که دخل و تصرّفاتي انجام دهيم

. (عدم التقدير أولي من التقدير)

به عبارت ديگر: اگر «کنتم» ناقصه باشد (فعل ناقصه و اسمش) و «خير امّة» خبر آن باشد هيچ مشکلي پيش نمي آيد و منظور از آية شريفه مؤمنين و مسلمين صدر اسلام ميباشد و اين مطلب؛ آية شريفه را محدود به مسلمانان صدر اسلام نمي کند؛ چون شأن نزول خاصّ است امّا مُنزَل عامّ مي باشد و به قول شاعر «ايّاک أعني و اسمعي يا جاره» و خطابات قرآن هم از اين قبيل است و مختص به شخص و زمان و مکان خاص نيست بلکه تمام افراد و اشخاص را در تمام زمانها و مکانها شامل مي‌شود؛ آية شريفه هم از اين قاعده، مستثني نيست و وجوب امر به معروف و نهي از منکر را براي همه افراد در تمام زمانها (از زمان ظهور و صدر اسلام إلي زماننا هذا) و مکانها اثبات مي کند لذا اين آيةشريفه مختص بزمانٍ دون زمانٍ آخر و مختص بمکانٍ دون مکانٍ آخر و مختص بفردٍ دون فردٍ آخر نيست. «هذا تمام الکلام في هذا المقام»

«نکتة ادبي آية شريفه»:

جمل? «تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تؤمنون بالله» جمله حاليّه است؛ حالِ مقيّده لازمه براي «خير أمّه» يعني بهترين امّت در نزد خدا هستيد به شرط اينکه امر به معروف و نهي از منکر کنيد و به خدا ايمان بياوريد و الّا فرقي با امّتهاي ديگر نداريد.

«پيام‌ها و نکته‌ها»

بهترين امت  بودن با شعار نيست با ايمان و امر به معروف ونهي از منکر است.
سفارش به خوبي‌ها بدون مبارزه با فساد کم نتيجه است. « تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنکر»
هر يک از افراد امّت بايد امر به معروف و نهي از منکر کند. يک دختر 9 ساله حق امر به معروف و نهي از منکر رئيس جمهور را دارد.

در امّت ساکت و ترسو خيري نيست.

چون امر به معروف و نهي از منکر از بهترين کارهاست، هر گروهي هم که بدان اقدام مي¬نمايد بايد بهترين گروه باشد.
 
در امر به معروف شرط سنّ، منطقه، نژاد و سواد و موقعيت اقتصادي و اجتماعي نقشي ندارد؛ فقط يک شرط لازم است و آن امّه بودن است.

مسلمان بايد از موضع قدرت بتواند امر و نهي کند. ( تأمرون، خواهش نيست).

امر و نهي مي‌تواند عميق باشد که از سرچشمه ايمان مايه بگيرد.

امر به معروف و نهي از منکر به قدري مهم است که انجام آن رمز امتياز امّتها است. « کنتم خير امة»

انسان در انتخاب راه آزاد است. « منهم المؤمنون و اکثرهم الفاسقون»

امر به معروف  مقدم بر نهي از منکر است. « تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر »
امت اسلامي بايد تمام شرايط امر و نهي را (اعم از وحدت، علم، شيوه، هنر، بيان، حاکميت و و لايت) را داشته باشد و گرنه نمي‌تواند از مفاسد رو به گسترش اجتماعي جلوگيري کند.

? 3- وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ  يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَ

يُطِيعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ  أُوْلَئكَ سَيرَْحَمُهُمُ اللَّهُ  إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيم‏

«مردان و زنان با ايمان دوست و ياور و سرپرست يکديگرند به هر کار نيک فرمان مي‌دهند و از هر کار زشت باز مي¬دارند و نماز را بر پا مي کنند و زکات مي‌دهند و از خدا و فرستاد? او فرمان مي برند، آنهايند که خداوند به زودي مورد رحمتشان قرار مي‌دهد، که همانا خداوند  غالب مقتدر و با حکمت (در مرحله تکوين و تشريع و جزا) است.

همه مومنان مرد و زن سر به سر

نمايندوادار بر کار  نيک

به رغبت بخوانند دائم صلات

اطاعت کنند از خدا و رسول

بر آنها رسد رحمت کردگار

کنون دوست باشند با همدگر

از اعمال بد باز دارند ليک

ببخشند از ثروت خود زکات

نمايند  احکام  دين را قبول

که يزدان عزيزست و با اقتدار

 « ترجمه منظوم اميد مجد »

«تفسيرآيه شريفه»:

چون خداي تعالي شرح حال منافقان و توصيف خصلتهاي زشت آنان را بيان نمود حکمت (کلام) اقتضاء مي¬کرد تا اوصاف مؤمنان (مردان و زنان با ايمان) و شرح حال آنها را نيز بيان فرمايد که از نظر بيان نقيض، پس و پيش کلام بيکديگر متصل باشد لذا اوصاف آنها را بيان فرمود و يکي از اوصاف مؤمنين؛ امر به معروف و نهي از منکر مي¬باشد.
در اين آيه کريمه قسمتهايي به طور علت و معلول وسبب و مسبب مترتب بر يکديگر ذکر شده است؛ لازمه ايمان حقيقي و واقعي(نه ايمان تقليدي و تلقيني) رابطه وِداد و علاقه به سرنوشت يکديگر است. و لازمه اين محبت و علاقه؛ امر به معروف و نهي از منکر است. لازمه امر به معروف و نهي از منکر قيام بندگان است به وظيفه عبادت و خضوع نسبت به پروردگار يعني نماز، و قيام به وظيفه کمک و دستگيري از فقرا يعني زکات، و بالاخره لازمه امر به معروف و نهي از منکر اطاعت از خدا و رسول و زنده شدن همه دستورهاي ديني است. لازمه همه اينها اين است که رحمتهاي بي پايان خداوندِ قادرِ غالب که کارهاي خود را بر سنت حکيمانه اجرا مي¬کند، شامل حال همه مي¬گردد.
وقتي انسان از طرفي به اين دستورها و راهنماييها رجوع مي¬کند و از طرفي هم ميبيند در يک دوره¬هايي کم و بيش مسلمين عمل کرده و استفاده کرده اند، و از طرف ديگر وضع حاضر خودمان را ميبيند، بي نهايت دچار تاسف مي-شود.
و به قول شهيد مطهري(ره) به نقل از آقاي آيتي، نام امر به معروف و نهي از منکر را بايد « اصل فراموش شده » بگذاريم.   

در مقابل اوصاف منافقين (مردان و زنان منافق) که امر به منکر و نهي از معروف کنند؛

 الْمُنَافِقُونَ وَ الْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ  يَأْمُرُونَ بِالْمُنكَرِ وَ يَنهَْوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ يَقْبِضُونَ أَيْدِيهَُمْ  نَسُواْ اللَّهَ فَنَسِيهَُمْ  إِنَّ الْمُنَافِقِينَ هُمُ الْفَسِقُون‏»

مردان و زنان منافق برخي از برخي ديگرند (با هم پيوند اعتقادي و عملي دارند) به کار ناپسند فرمان مي¬دهند و از کار پسنديده باز مي دارند و دستان خود را (از نفاق در راه حقّ) مي¬بندند؛ خدا را فراموش کردند خدا هم آنها را فراموش نمود (پس از اتمام حجّت به حال خودشان واگذاشت) مسلّماً منافقان همان نافرمانان و فاسقانند.
نکته: در مورد مؤمنين فرموده: «المؤمنون و المؤمنات بعضهم أولياء بعض» يعني مردان و زنان با ايمان دوست و ياور و سرپرست يکديگرند؛ امّا در مورد منافقين فرموده: «المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض» يعني مردان و زنان منافق برخي از برخي ديگرند و هيچ دوستي و برادري در واقع بين آنها نيست.

و بخاطر همين ولايت و سرپرستي و دوستي که بين مؤمنين است اجازه دارند و مي‌توانند امر به معروف و نهي از منکر کنند «و هذه فضيلة عظيمة» اين آيه هم مثل آيات قبلي دلالت بر وجوب امر به معروف و نهي از منکر بر مؤمنين مي¬کند چون طبق آيه شريفه يکي از شرائط مهم ايمان و اسلام؛ امر به معروف و نهي از منکر مي باشد «إِذا وُجِدَ الشرطُ؛ وُجِدَ المشروطُ» جمله «المؤمنون و المؤمنات بعضهم أولياء بعض يأمرون بالمعروف و ...»
جمله خبّريه در مقام انشاء مي باشد و به اصطلاح إخبار در مقام إنشاء است و وجوب اين دو را مي¬رساند مثل جمل? «لا ضَرَرَ و لا ضِرارَ في الاسلام» که اخبار در مقام انشاء است و دلالت بر حرمت ضرر رساندن به خود و ديگران مي¬کند البته ضرر معتدٌّ به و قابل توجه و ضرر دفعي نه ضرر تدريجي وگرنه کثيري از اعمال ما بايد حرام باشد در حالي که اينچنين نيست

قابل ذکر است که نوشته بالا گزیده ای از مقاله نگارنده می باشد و علاقمندان به مطالعه بیشتر به کتاب امر به معروف ونهی از منکر نگارنده مراجعه بفرمایند

آخرین اخبار

نهمین نشست علمی با موضوع «حجیت تفسیر علمی قرآن»

در ادامه سلسه نشست های تخصصی مرکز تفسیر و علوم قرآن أئمه اطهار: وابسته به مرکز فقهی أئمه اطهار: نهمین نشست علمی با موضوع «حجیت تفسیر علمی قرآن» در تاریخ سه شنبه 5/10/96 با حضور خواهران و برادران طلبه و دانشجو برگزار شد. ... ادامه مطلب ...

گزارش افتتاحیه مرکز تخصصی تفسير با حضور اساتيد محترم و مدیریت مرکز تخصصی

در ابتداء مدیر داخلی مرکزتخصصی تفسیر جناب حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی حسینی بااشاره به اينکه مدیریت و نظم داخلی یک مجموعه در گرو هماهنگی کلیه افراد می باشد نظم را یکی از مسائل مهم آموزشی عنوان کردند و افزودند کار قرآنی یک کار بسیار مقدس و امر خطیری هست که دانش پژوهان محترم باید اهتمام ویژه به آن د اشته باشند ... ادامه مطلب ...

هدایت و ضلالت در قرآن

در تحقیق حاضر به بررسی هدایت و ضلالت و اقسام آن در قرآن پرداخته‌ایم؛ به این معنا که ذات باری تعالی هدایت و ضلالت را در آیات مختلف قرآن چگونه بیان فرموده است؟ و باتوجه به آیات گوناگون قرآن به اقسام هدایت پی برده‌ایم ... ادامه مطلب ...

مقاله: اصل تقوی

خدا را شاکریم که توفیقی نصیب ما کرد که کنار سفره قرآن بنشینیم و پیرامون تقوی الهی از آن سفره رنگارنگ مواد مطلوب را خوشه چینی کنیم ... ادامه مطلب ...

تفاوت معنایی اضافه‌های یک اسم به کلمات مختلف و تطبیق چند نمونه‌ی قرآنی

در زبان عربی گاهی یک اسم به چند کلمه‌ی مختلف اضافه می‌شود، ولی همه‌ی ترکیب‌ها به یک چیز اشاره دارند و بر یک معنا دلالت می‌کنند؛ یعنی از چند ترکیب اضافی با مضافِ یکسان و مضاف‌الیهِ متفاوت، یک معنی قصد می‌شود. مثلاً شما، از هدیه‌ای که امروز و در بیستمین سالروز تول‍دتان از دوستتان می‌گیرید، می‌توانید به: «هَدِیّتی»، «هَدِیّة صدیقی»، «هَدِیَّة ولادتی»، «هَدِیّة الیَوم»، «هَدِیّة العشرین» و ... تعبیر کنید؛ در این ترکیب‌ها کلمه‌ی «مضاف» با چند کلمه‌ی مختلف قید خورده و اضافه‌ها همگی به یک «هدیه‌ی خاصّ» اشاره دارد که همان «هدیّه‌ی دریافتی»‌ است. ... ادامه مطلب ...

دسته بندی اخبار
اخبار (12)

مناسبت

اطلاعیه

مراسم (2)
مقالات (14)
آخرین کتاب ها