بخش تفسیر
ماهيت و حقيقت حجاب؛ سید حسن میر احمدی
آيا حجاب، پارچه ای است كه به شكلی خاص دوخته شده تا بدن زن را بپوشاند؟ حال هرجا, هر زمان و با هر شكل و رنگ ؟ يا حجاب نوعی رفتار است؟ يا حجاب آميخته ای از پوشش و رفتار است ؟ يا حجاب، حقيقتی است كه در قالب رفتار و پوشش خاص نمودار می شود و تجلی می يابد؟


نگارنده: سید حسن میر احمدی
                                    
ماهيت و حقيقت حجاب

حجاب چيست؟ پيش از پرداختن به خوبيها و بديها و آثار و پيامدها و نقش و سود و زيان حجاب, بايد نخست معنای آن را مشخص كنيم.

آيا حجاب، پارچه ای است كه به شكلی خاص دوخته شده تا بدن زن را بپوشاند؟ حال هرجا, هر زمان و با هر شكل و رنگ ؟ يا حجاب نوعی رفتار است؟ يا حجاب آميخته ای از پوشش و رفتار است ؟ يا حجاب، حقيقتی است كه در قالب رفتار و پوشش خاص نمودار می شود و تجلی می يابد؟

ظاهراً حجاب چيزی است كه زن را وا می دارد تا قسمتهايی را كه تحريك كنندۀ غرايز مرد است (خواه در جسم يا رفتار يا صدا و گفتار) بپوشاند. حجاب همان زيوری است كه زن به خود مي گيرد، تا مانع از تحريك غرايز مردان شود. به عبارت ديگر حجاب خواسته ای فطری در درون زن برای پوشاندن مظاهر زنانگی وی است.

زن و مرد هر دو در انسانيت مشترك اند ،اختلاف زن با مرد در چيزی است كه انوثت (زنانگی ) خوانده می شود و اختلاف مرد با زن نيز در چيزی است كه ذکورت (مردانگی ) نام دارد كه هر يك از انوثت و ذكورت, ويژگيهای برونی و درونی را افزون بر طبيعت انسان به وجود مي آورد.

حقيقت حجاب، شرم و حيايی است كه زن بدان آراسته است، زيرا هيچ زنی را نمی توان يافت كه هيچ حيا نداشته باشد.گرچه همۀ ما نيازمنديم كه كسی ما را برانگيزاند و به مرحلۀ ظهور برساند، زيرا حيا بذری است كه در وجود و نهان هر زنی كاشته شده است.

حجابی كه به معنای حيا و پنهان داشتن جلوه های زنانه است, فراتر از حجاب شرعی اسلامی است.
حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ايجابی و سلبی است. بُعد ايجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمايی به نامحرم است؛ و اين دو بُعد بايد در كنار يكديگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود.

حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است  استعمال اين كلمه، بيشتر به معنای پرده است اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش   می‎دهد كه پرده، وسيلۀ پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نيست؛ بلكه آن پوششی حجاب ناميده می ‎شود كه از طريق پشت پرده واقع شدن صورت ‎گيرد.

اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بناميم، حجاب  می ‎تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. يك نوع آن حجاب ذهنی، فكری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحيد و نبوت، از مصاديق حجاب ذهنی، فكری و روحی صحيح است كه می ‎تواند از لغزش‎ها و گناههای روحی و فكری، مثل كفر و شرك جلوگيری نمايد.
در قرآن از انواع ديگر حجاب كه در رفتار خارجی انسان تجلی می‎كند، نام برده شده است:
 
مثل ؛ "حجاب و پوشش در نگاه" كه مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصيه شده ‎اند:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ: ای رسول ما، به مردان مؤمن بگو تا چشم‎ ها را از نگاه ناروا بپوشند.
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ: ای رسول ما، به زنان مؤمنه بگو تا چشم ‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

نوع ديگر حجاب و پوشش قرآنی، "حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم" است:

فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِي فِي قَلْبِهِ مَرَضٌ  : پس ای زنان، نازك و نرم با مردان سخن نگوييد؛ مبادا آنكه دلش بيمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.

نوع ديگر حجاب و پوشش قرآنی، "حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم" است. به زنان دستور داده شده است به گونه‎ای راه نروند كه با نشان دادن زينت‎های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند:

وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ  : و آن طور پای به زمين نزنند كه خلخال و زيور پنهان پاهايشان معلوم شود.

حجاب در صدر اسلام:

1- روايت جابر عن أبي جعفر (عليه السلام)، عن جابر الأنصاري: " قال:
خرج رسول الله (صلى الله عليه وآله) يريد فاطمة وأنا معه فلما انتهينا إلى الباب
وضع يده عليه فدفعه ثم قال: السلام عليكم، فقالت فاطمة: عليك السلام يا رسول الله،
قال: أدخل ؟ قالت: ادخل يا رسول الله، قال: أدخل ومن معي ؟ فقالت: يا رسول الله ليس
علي قناع، فقال: يا فاطمة خذي فضل ملحفتك فتقنعي به رأسك، ففعلت، ثم قال: السلام
عليكم، قالت: وعليك السلام يا رسول الله، قال: أدخل ؟ قالت: نعم يارسول الله، قال: أنا ومن معي ؟ قالت: ومن معك، قال جابر: فدخل رسول الله (صلى الله عليه وآله) ودخلت
وإذا وجه فاطمة (عليهما السلام) أصفر كأنه بطن جرادة " إلى أن قال: " قال جابر:
فوالله لنظرت إلى الدم ينحدر من قصاصها حتى عاد وجهها أحمر "

2-  عن مجاهد قال: بلغني أن امرأة سقطت عن دابتها فانكشفت عنها ثيابها والنبي صلى الله عليه وسلم قريب منها، فقيل: إن عليها سراويل فقال صلى الله عليه وسلم : رحم الله المتسرولات.
 
3-  قال رسول الله صلى الله عليه وسلم يرحم الله المتسرولات من أمتي! يرحم الله المتسرولات من أمتي! يرحم الله المتسرولات من أمتي! يا أيها الناس اتخذوا السراويلات، فإنها من أستر ثيابكم، وخذوا بها نساءكم إذا خرجن .

4- إن سبب غزوة بنی قينقاع هو: أنّ امرأة من المسلمين قد جاءت إلى سوقهم، فجلست عند صائغ لأجل حلی لها، فأرادوها على كشف وجهها، فأبت. فعمد الصائغ إلى طرف ثوبها فعقده إلى ظهرها، فلما قامت بدت سوأتها، فضحكوا منها، فصرخت، فعدا مسلم على من فعل ذلك بها فقتله، وشدت اليهود على المسلم فقتلوه، ثم كانت الحرب وقد كان هذا في أوائل سنة الهجرة، كما هو معلوم.
 
حجاب در قرآن:

آیات متعددی در قرآن کریم پیرامون حجاب سخن گفته اند که ما به برخی از آنها اشاره می کنیم:

1-   وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِن.
 
2-  وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى.
 
3-  قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ

4-  وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون.

5-  يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا.

تمرکز ما بیشتر در مورد این دو آیۀ أخیر است.

"خِمار" در تفاسیر:

1)  "خُمُر" جمع "خِمار" است بمعناى مقنعه و مراد از "ضرب مقنعه بر جيبها" انداختن كنار مقنعه است بر چاك گريبان تا گردن و سينه نمایان نباشد چنانكه عادت زنان بوده است در جاهليت.
 
2)  "الخُمُر" جمع "خِمار" و هو الذی تستر المرأة به رأسها و رقبتها.
 
3)  خمار بمعنى مقنعه كه سر و صورت را ميپوشاند. 
 
4)  "خِمار" چارقد را گويند كه روى سر مى‏اندازند و خداوند خطاب به زنان ميفرمايد: اينها را زير گلو ببندید كه گلو و سينه مستور شود و فقط قرص صورت باز باشد.

5)  "الخمر" (بضم الخاء و الميم) جمع "خمار" (بكسر الخاء) و هو ما تغطي به المرأة رأسها و الستر عموما و يجمع على أخمرة و خمر (بضم الخاء و سكون الميم) و خمر (بضمتين).

6)  «خُمُر» جمع «خِمار» على وزن «حِجاب» في الأصل تعني «الغطاء»، إلّا أنّه يطلق بصورة اعتيادية على الشي‏ء الذی تستخدمه النسوة لتغطية رؤوسهن.

7)  "بِخُمُرِهِنَّ" جمع "خِمار" و هي المقنعة، سمّيت بذلك، لأن الرأس يُخمّر بها، أي يغطّى، و كل شي‏ء غطّيته فقد خمّرته.
 ‏
8)  خُمُر: أصله ستر الشي‏ء، و يقال لما يستر به خمار، لكنّ الخِمار صار في التعارف اسما لما تغطّى به المرأة رأسها.
 
9)  "خُمُر" جمع "خِمار" است، و" خمار" آن جامه‏اى است كه زن سر خود را با آن مى‏پيچد، و اضافۀ آن را به سينه‏اش آويزان مى‏كند.
 
10)  «خُمُر» جمع "خِمار" به معناى مقنعه است و زنان، مأمور شده‏اند كه آن را به سر و گردن خودشان بيندازند، زيرا اگر باز باشد جلو گردنهايشان ديده مى‏شود. زنان عرب كارشان اين بود كه دامن مقنعه‏ها را پشت سر مى‏انداختند و به اين سبب گلو و سينه‏شان پيدا بود، به اين دليل خداوند امر فرمود كه آن را از جلو بيفكنند تا آنها را بپوشاند.
خِمار بر خلاف جلباب,فقط پوشش سر است و كاربرد آن در شعرهای جاهلی و دورۀ اسلامی به همين معنی است.

امرؤالقيس در وصف باران گويد:

               «و تري الشجراء في ريِّقه                  كرؤس قطعت فيها خُمُر»
كه شاعر در اين بيت سرهای درختان را كه از آب برون مانده به سرهای بريده در خمار مانده تشبیه كرده است.
و همچنین اين بيت از حسّان بن ثابت انصاری:

               «تظلّ جيادنا متمطرات                   تلطّمهنّ بالخُمر النساء»
كه در آن ابوسفيان و مردم مكه را سرزنش می كند و می گويد اسبان ما  شتابان می رفتند و زنان شما با چارقد آنها را باز می راندند.
و (تخمير) پوشيدن سر است.

"خِمار" در روایات:

1)  عن الفُضيل، قال: سألت أباعبدالله(عليه السلام)عن الذراعين من المرأة، هما من الزينة التي قال الله تعالى: (وَ لاَ يُبْدِينَ زِيْنَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ). قال: نعم، و مادون الخمار من الزينة .   فُضيل بن يسار مى‏گويد: از امام جعفر صادق عليه السّلام جويا شدم؛ آيا دو بازوى زن از زينت زن است كه خداوند در اين آيه         (نور / 31) فرموده است؟
حضرت فرمود: آرى، آنچه را كه خمار، (يعنى روسرى) مى‏پوشاند و آنچه كه از محل دستبند به بالا باشد از زينت به شمار مى‏رود.
 2)  رواية " مكارم الاخلاق " نقلا عن " المحاسن " عن أبي عبد الله عليه السلام في قوله تعالی : " إلا ما ظهر منها " قال: الوجه والذراعان .

3)  زرارة عن أبي عبد الله عليه السلام : " في قول الله عزوجل: (إلا ما ظهر منها). قال عليه السلام : الزينة الظاهرة. 
جلباب در تفاسیر :

1)  "فالجلابيب"؛ جمع "جلباب" و هو خِمار المرأة و هی المقنعة ، تغطي جبيبتها و رأسها إذا خرجت لحاجة بخلاف خروج الإماء اللاتی يخرجن مكشفات الرؤوس و الجباه- في قول ابن عباس و مجاهد- و قال الحسن: الجلابيب الملاحف تدينها المرأة على وجهها 
2)  و "الجلابيب": جمع جلباب و هو ثوبٌ أصغر من الرداء و أكبر من الخِمار و القناع، تضعه المرأة على رأسها فيتدلى جانباه على عذاريها و ينسدل سائره على كتفها و ظهرها، تلبسه عند الخروج و السفر.
 
3)  و "الجلباب": القميص و ثوب أوسع من الخمار دون الرداء تغطّي به المرأة رأسها و صدرها، و قيل هو ثوب واسع دون الملحفة تلبسه المرأة، و قيل هو الملحفة، و قيل هو ما تغطّي به المرأة الثياب من فوق كالملحفة، و قيل جلباب المرأة ملاءتها الّتي تشتمل بها، واحدها جلباب و الجماعة جلابيب، و المصدر جلببة
 
4)  كلمۀ"جلابيب" جمع جلباب است، و آن جامه‏اى است سرتاسرى كه تمامى بدن رامى‏پوشاند، و يا روسرى مخصوصى است كه صورت و سر را ساتر مى‏شود، و منظور از جمله" پيش بكشند مقدارى از جلباب خود را"، اين است كه آن را طورى بپوشند كه زير گلو و سينه‏هايشان در انظار ناظرين پيدا نباشد.
 
5)  "جلباب" لباسى است كه از روسرى بزرگتر و از چادر كوچكتر است، زن آن را بر سرش مى‏اندازد به طورى كه زيادى آن سينه را هم مى‏پوشاند.
 
6)  ابن عبّاس گفته است: برخى گويند: «جلباب» ملافه يا عبا يا چادر و هر چيزى است كه با آن بدن را بپوشانند چنان كه شاعر گفته است: مجلبب من سواد اللّيل جلبابا.
 
7)  معناى عبارت "يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ" اين است كه زنها جلباب را به دوش خود بيندازند و صورت و اطراف بدن خود را با آن بپوشانند. و هنگامى كه روپوش از صورت زنى كنار رود گويند: أدنى ثوبك على وجهك، صورتت را با لباست بپوشان.

8)  ابن عباس و مجاهد گويند: جلباب مقنعه و روسرى زنست يعنى با آن بپوشند سر و گردنشان را هر گاه براى حاجتى بيرون روند بخلاف كنيزها. جبائى و ابى مسلم هم  می گويند: مقصود از "جلباب" پيراهن و لباس و روسرى و هر چيزيست كه زن با او پوشيده ميشود.
 ‏
9)  "جَلابِيب" پيراهنها و روپوشهاى سر و چهره يا مقنعه می باشد و مفردش جلباب است.

10)  ابو مسلم اصفهانى صاحب تفسير مفقوده‏اش جامع التّأويل لمحكم التّنزيل، "جلابيب" را لباس و پيراهن، و روسرى بزرگ و آنچه كه زن را مى‏پوشاند مى‏داند. 
 
11)  شهيد مطهّرى ره به نقل از لسان العرب می گوید : جلباب جامه‏اى است از چهار قد بزرگتر و از عبا كوچكتر، كه زن بوسيله آن سر و سينه خود را مى‏پوشاند .
12)  كلمۀ "جلابيب" جمع جلباب است. مفسران در باره معناى اين كلمه اقوالى دارند. از جمله اينكه: يك رداء و عبائى بوده كه سر تا پاى زنان را مى‏پوشانيده است؛ یا روسرى بوده كه سر و صورت زنان را فرا مى‏گرفته است.
 
13)  جلباب را اهل لغت معنى نموده‏اند كه لباسى است وسيعتر از چادر كه زنان به سر اندازند و بقيۀ آن روى سينه ايشان را فرا می گيرد. 
 
14)  "جلباب" چادر روى خمار است، و زنها به آن سر و بدن بلكه اندام تا قدم را می پوشند. ابن عباس گفته: جلباب ردائى است كه ستر بدن مى‏كند از فوق تا اسفل.

15)  راغب "جلباب" را پيراهن و روسرى گفته است. صحاح اللغة آن را ملحفه (چادر شب) ابن اثير در نهايه چادر و رداء گويد. فيروزآبادى در قاموس مى‏گويد: آن پيراهن و لباس گشاد است كه زن لباسهاى خود را با آن مى‏پوشاند و يا آن ملحفه است ظهور آيه مى‏رساند كه منظور از جلباب همانست كه قاموس گفته است.
 
16)  "الجلابيب" جمع جلباب، و هو ثوب أكبر من الخمار، و روي عن ابن عباس و ابن مسعود أنه الرداء. و قد قيل: إنه القناع. و الصحيح أنه الثوب الذي يستر جميع البدن. و في صحيح مسلم عن أم عطية قالت: يا رسول الله، إحدانا لا يكون لها جلباب؟ قال: «لتلبسها أختها مع جلبابها ». 
 
17) "جلابيب": جمع جلباب بمعناى پيراهن و لباس واسع است.

18)  "جلابيب" جمع جلباب است و آن ثوبی است واسع كه أوسع از خِمار است و كمتر از رداء كه زن آن را بر سر خود مى‏پيچد و اضافۀ آن را بر سينه فرود ميآورد ابن عباس فرمود كه جلباب ردائي است كه ستر بدن ميكند از فوق تا اسفل و بروايت ديگر از او نقلست كه جلباب مقنعه زنان است كه جبهه و راس خود را بآن ميپوشاندند در وقت بيرون آمدن از خانه براى حاجت بخلاف إماء كه مكشفات الرّأس بيرون مى‏آمدند. جبائى و ابو مسلم قائلند ؛ هر چه مرأه بآن مُتستّر مي شود جلباب است.‏

19)  در اينكه منظور از" جلباب" چيست مفسران و ارباب لغت چند معنى براى آن ذكر كرده‏اند ؛ گرچه اين معانى با هم متفاوتند ولى قدر مشترك همه آنها اين است كه بدن را به وسيله آن بپوشاند (ضمنا بايد توجه داشت" جلباب" به كسر و فتح جيم هر دو قرائت مى‏شود).

20)  اهل لغت گفته‏اند جلباب جامۀ وسيعى است كوچكتر از عباء و بزرگتر از خِمار و مقنعه‏اى است كه زنهاى عرب بر سر می اندازند و بطورى است كه اطراف سينه‏هاى ايشان را فرا ميگيرد. و از ابن عباس روايت شده كه جلباب عبايى است كه از سر تا پا را ميگيرد و بعضى گفته‏اند جلباب بمعنى ملحفه يعنى لفافه‏اى است كه تمام بدن را ميگيرد.
جلباب در روایات:

اما در احاديث نبوی: يكی حديث عايشه است:

«... وَكَانَ صَفْوَانُ بْنُ الْمُعَطَّلِ السُّلَمِىُّ ثُمَّ الذَّكْوَانِىُّ مِنْ وَرَاءِ الْجَيْشِ ، فَأَصْبَحَ عِنْدَ مَنْزِلِى فَرَأَى سَوَادَ إِنْسَانٍ نَائِمٍ ، فَعَرَفَنِى حِينَ رَآنِى ، وَكَانَ رَآنِى قَبْلَ الْحِجَابِ ، فَاسْتَيْقَظْتُ بِاسْتِرْجَاعِهِ حِينَ عَرَفَنِى ، فَخَمَّرْتُ وَجْهِى بِجِلْبَابِى ...»  .
و ديگری در سنن بیهقی:"فَإِذَا جَازُوا بِنَا سَدَلَتْ إِحْدَانَا جِلْبَابَهَا مِنْ رَأْسِهَا عَلَى وَجْهِهَا"

"جلباب پوشيدن" چندبار در خطبه ها, نامه ها و كلمات قصار حضرت علی عليه السلام آمده است: (خطبه هاي 4, 66, 87, 153, 183 و نامه هاي 10, 19, 65 و كلمه قصار 112, كه در همه موارد جلباب مشبّه بهِ چيزي است.)
اكنون بايد ديد جلباب چيست و چگونه پوششي است؟

 ابن اثير نويسد:"جلباب" (ازار) و (رداء) است. و گفته اند ملحفه است و آن چون مقنعه است كه زن بدان سر و پشت و سينه خود را مي پوشاند, و جمع آن جلابيب بود.
اما از استعمال اين واژه در گفتار اميرالمؤمنين علي عليه السلام نكته هاي ديگر را می توان يافت. ابتدا به مورد استعمال آن در سخنان آن حضرت بنگريم.

1. (مازلت أنتظر بكم عواقب الغدر, حتّي سترني عنكم جلباب الدين.)
 
2. (فالبس لهم جلباباً من اللين.)
 
3. (من أحبّنا أهل البيت فليستعد للفقر جلباباً.)
 
4. (حتي إذا كشف لهم عن جزاء معصيتهم و استخرجهم من جلابيب غفلتهم.)
 
5. (ولا استطاعت جلابيب سواد الحنادس أن تودّ ما شاع في السموات من تلالؤ نور القمر.)
 
6. (و كيف أنت صانع إذا انكشفت عنك جلابيب ما أنت فيه.) 
7. (فإن الفتنة طالماً أغدفت جلابيبها.)

8. (معاشر المسلمين إستشعروا الخشية و تجلببوا السكينة.)

9. (إنّ من أحبّ العباد إليه عبداً أعانه الله علي نفسه فاستشعر الحزن و تجلبب الخوف.)

هرچند در اين نُه مورد, جلباب و جلباب پوشيدن به مجاز به كار رفته است, اما از استعمال آن می توان فهمید : جلباب, پوششی است كه روی همۀ پوششها به بر می كنند و سراسر تن را می پوشاند.

اكنون ببينيم تفسيرنويسان دراين باره چه گفته اند:
شيخ طوسي ره از ابن عباس و مجاهد آورده است:

جلباب, خمار زن است, و آن مقنعه ای است كه پيشاني و سر خود را بدان می پوشد. و یا ملحفه ای است كه زن آن را بر چهره خود مي آورد.  و نظير احتمال اول را طبرسی ره در مجمع البيان آورده است, لكن ظاهر مقايسه اين آيه با آيۀ 31 سورۀ نور نشان مي دهد كه خمار پوششی است جز جلباب.

در مقابل نوشتۀ اين دو مفسر, قرطبی می نويسد:

"جلابيب" جمع جلباب و آن جامه ای است بزرگ تر از خمار, ابن عباس و ابن مسعود آورده اند كه آن رداء است و گفته اند قناع است, و درست آن است كه آن پوششی است كه همۀ تن را بپوشاند.)

محمد غوث, مؤلف نثر المرجان نيز, از مبرّد نظير همين تفسير را آورده است و می نويسد كه جلباب پوششی است كه همۀ تن را بپوشاند چون ملحفه.
و علامه طباطبايی ره می نويسد:

"جلابيب" جمع جلباب است, و آن جامه اي است كه زن برخود افكند و همه بدن او را بپوشاند, و يا آن خمار است كه سر و صورت را با آن پوشند.)

 پس می شود فهمید که: تفسير جلباب به خِمار ، مقنعه و يا نيم تنه تسامحي است ، و تعريف درست آن همان روپوش يا روی لباسی است كه سراسر اندام را فراگيرد. و نيز از امر (يُدنين) دانسته مي شود كه جلباب پوششی بوده است جلو باز, همانند شنل كه بر دوش می افكنده اند و در آيه دستور داده شده است كه دو طرف آن را به هم نزديك كنند.

"جَيب" در تفاسیر :

"جيب", جمع آن (جيوب) است، که يك بار در آيۀ 12 سوره نمل و بارديگر در آيۀ 22 سوره قصص و جمع آن در آيۀ مورد بحث (31 سورۀ نور) آمده است.

1)  كلمۀ "جيوب" جمع جيب (به فتح جيم و سكون ياء) است كه مراد از جيوب، سينه‏ها است ، و معنايش اين است كه به زنان دستور بده تا اطراف مقنعه‏ها را به سينه‏هاى خود انداخته، آن را بپوشانند. و زنان، مأمور شده‏اند كه آن را به سر و گردن خودشان بيندازند، زيرا اگر باز باشد جلو گردنهايشان ديده مى‏شود. زنان عرب كارشان اين بود كه دامن مقنعه‏ها را پشت سر مى‏انداختند و به اين سبب گلو و سينه‏شان پيدا بود، به اين دليل خداوند امر فرمود كه آن را از جلو بيفكنند تا آنها را بپوشاند.اما اینکه مراد از «جيوب» سينه‏ها باشد، به اعتبار مجاورت است. (چون قسمت جلو يقه نزديك سينه است)، و مراد از زدن روسری ها بر گريبانها كه بر زنان واجب مى‏باشد اين است روسريها را بر سر و گردن و سينه‏هايشان قرار دهند تا آنها را بپوشانند.
 
2)  "جيوب" جمع"جَيب" (بر وزن غَيب) به معنى يقه پيراهن است كه از آن تعبير به گريبان مى‏شود و گاه به قسمت بالاى سينه به تناسب مجاورت با آن نيز اطلاق مى‏گردد.

نکته: از مجموع اين توضيحها و دقت در كاربردهای كلمه ها در آیات و روایات و اشعار عرب و ... چند نكته روشن مي شود:

1. خمار با جلباب يكي نيست; خمار پوششی است مختص زنان و جلباب پوششي است كه سراسر بدن را (ظاهراً از گردن به پايين) مي پوشاند و اختصاصی هم به زنان ندارد.

2. جلباب پوششی است جلو باز ,و زنان مسلمان مأمور شده اند دو لب آن را به يكديگر نزديك كنند.

3. خمار, سرپوش دامنه دار بوده است كه زنان مسلمان مأمور شده اند دامنۀ سرپوش را تا گريبان خود بياورند و گلو و سينه را بدان بپوشانند.

شأن نزول آیات محل بحث:

سبب نزول آيۀ 59 سورۀ احزاب در منابع اهل سنت و شيعه به دو گونۀ متفاوت گزارش شده است:
علي بن ابراهيم قمی در سبب نزول آيه می ‌نويسد:

زنان به مسجد می رفتند و نماز جماعت را به امامت پيامبر صلی الله علیه و آله بر پا      می‌ داشتند اين گروه وقتی برای نماز مغرب، عشاء و صبح به مسجد می‌ رفتند در تاريكی كوچه‌ها مورد اذيت و آزار قرار مي‌گرفتند به اين مناسبت آيۀ شريفه فرود آمد.»
  
برخی از تفسير گران اهل سنت در سبب نزول آیه می ‌نويسند:

«وقتی زنان مدينه، شب هنگام برای قضای حاجت بيرون می ‌رفتند جوانان مدينه ايشان را اذيت و آزار می ‌دادند به اين مناسبت آيه شريفه نازل شد.»
 
در برخی ديگر از متون تفسيری و قرآنی اهل سنت، شكل پوشش زنان آزاده و كنيزان، علت اذيت و آزار زنان آزاده معرفی شده است.

در روايت سُدِّی نيز همين مضمون آمده است سُدِّی می‌گويد:«وقتی زنان مدينه برای قضای حاجت بيرون می ‌آمدند جوانان مدينه هر زنی را كه پوشش داشت آزاده می ‌شناختند و زنان بی حجاب را كنيز می ‌دانستند و ايشان را اذيت و آزار   می ‌دادند به اين مناسبت آيۀ شريفه فرود آمد.».
 
شأن نزول آيه 31 سورۀ نور:
 
در متون تفسيری اهل سنت و شيعه سه شأن نزول برای آيۀ شريفه آمده است:

1-  امام باقر(ع) فرمود:
«جوانی از انصار در مسير خود با زنی روبرو گشت كه بر سر روسری بسته بود و اطراف روسری را به پشت گوشهايش انداخته بود و گردن و سينه خود را برهنه گذاشته بود. مرد جوان در حالی كه با چشمان خويش زن را دنبال می ‌كرد و متوجۀ جلوي خود نبود وارد كوچه‌ای شد و ناگهان صورتش به ديوار خورد و استخوان يا قطعه شيشه‌ای كه بر ديوار بود صورت او را شكافت و چهرۀ او را غرق خون كرد. وقتي جوان خدمت پيامبرصلی الله علیه و آله رسيد و ماجرا را برای آن حضرت تعريف كرد آيه شريفه فرود آمد.»  
 .
2- جابر بن عبدالله روايت می كند:
« اسماء دختر مرثد در نخلستان بود. شماری از زنان در حالی كه خلخال ها، سينه و گيسوان ايشان ديده می ‌شد، نزد اسماء آمدند. اسماء گفت: از اين زشت تر هم ممكن است؟ پس در اين هنگام آيۀ « وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ»" نور/31 " فرود آمد».
 
3- حضرمی روايت می‌كند:
« ان امرأة اتخذت صرتين من فضّه و اتخذت جزعا ، فمرّت علي قوم فضربت برجلها فوقع الخلخال علي الجزع فصوت فانزل الله « وَلا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ »
نکته: زنان عصر نزول سر خود را با روسری می‌بستند و اطراف روسری خود را به پشت سر می افكندند و سينۀ خود را در پوشش قرار نمی‌دادند وقتی آيۀ شريفۀ فوق فرود آمد زنان مسلمان به پوشش سينه فراخوانده شدند چرا كه اين قسمت از بدن بيش از سر و صورت، مردان را تحريك می‌كند چنانكه در سبب نزولی كه در متون تفسيري شيعه آمده است نگاه آن جوان به آن علت بود كه گردن و سينۀ آن زن پوشش نداشت .

آثار و فوايد حجاب در ابعاد مختلف:
 
الف) فايدۀ حجاب در بُعد فردی:

يكی از فوايد و آثار مهم حجاب در بُعد فردی، ايجاد آرامش روانی بين افراد جامعه است و يكی از عوامل ايجاد این آرامش، عدم تهييج و تحريك جنسی نا موقع است؛ در مقابل، فقدان حجاب و آزادی معاشرت‎های بی ‎بندوبار ميان زن و مرد، هيجان‎ها و التهاب‎های جنسی را فزونی می ‎بخشد. دسترسي به آرامش روحي و رواني، سهم قابل ملاحظه اي در پيروزي و موفقيت انسان داشته و دارد. كم نيستند انسان هايي كه رسيدن به آرامش را به عنوان آرزوي ناياب، جست وجو مي نمايند ولي به آن نمي رسند، به كارگيري دستورات سعادت بخش اسلام، موجبات آرامش روحي و رواني انسان ها را يقيناً فراهم خواهد نمود. و بالعكس عمل نكردن به آنها، آثار مخرب افسردگي روحي و رواني را به همراه خواهد داشت. رعايت حجاب اسلامي از جمله علل و عواملي است كه تاثير زيادي در ايجاد آرامش روحي و رواني دارد.

برعكس، نبودن حريم ميان زن و مرد و آزادي در معاشرت و بي بند و باري، هيجان ها و التهاب هاي جنسي را فزوني مي بخشد و تقاضاي هر دو طرف را به صورت يك عطش روحي و يك خواست اشباع نشدني درمي آورد و اين همان اضطراب روحي و رواني است. غريزه جنسي، قوه نيرومندي است كه هر چه افسار گسيخته تر باشد، طغيان و سركشي او بيشتر مي شود، اگر دختران و زنان در اجتماع، پوشش لازم را نداشته باشند از آثار و پي آمدهاي طغيان و سركشي اين غريزه خطرناك درامان نخواهند ماند و سرانجام آرامش خاطر خود را به درياي مواج و خروشاني مبدل خواهند نمود.

بي حجابي باعث ايجاد هيجان هاي شديد در ميان مردها مخصوصاً جوانان مي شود چرا كه غريزه جنسي نيرومندترين غريزه در فرد است كه با عشوه گري و آرايش و برهنگي زنان، اين غريزه شعله ورتر خواهد شد، در چنين شرايطي جوانان يا بايد به فساد و عياشي و تجاوزگري روي آورند و به خواسته هاي قوه شهواني جواب مثبت دهند و آرامش خود و ديگران را به خطر اندازند و يا با تخيل و تصور، با حالت افسرده و پريشان، زندگي بيمارگونه خود را ادامه داده آرامش خود و خانواده را برهم زنند.

خداي سبحان خطاب به همسران پيامبر اكرم(ص) مي فرمايد: «يا نساء النبي لستن كاحد من النسا ان اتقيتن فلا تخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض و قلن قولا معروفا؛ اي همسران پيامبر! شما همچون يكي از زنان معمولي نيستيد اگر تقوا پيشه كنيد؛ پس به گونه اي هوس انگيز سخن نگوييد كه بيماردلان در شما طمع كنند، و سخن شايسته بگوييد!»

يعني هنگام سخن گفتن، جدي و به طور معمولي سخن بگوييد، نه همچون زنان كم شخصيت كه سعي دارند با تعبيرات تحريك كننده كه گاه توام با ادا و اطوار مخصوصي است كه افراد شهوت ران را به فكر گناه مي افكند سخن بگوييد.

اگر سخن گفتن با ناز و كرشمه، باعث تحريك شهوت مردان مي شود، بي حجابي و بدحجابي به طريق اولي، آتش شهوت جنسي را در مردان شعله ور خواهد نمود. بنابراين، رعايت حجاب اسلامي، موجبات آرامش را هم براي خانم ها فراهم مي نمايد و هم براي آقايان. زيرا خانم ها با رعايت حجاب اسلامي در حقيقت احكام و دستورات الهي را عمل و رعايت كرده و از اين طريق خود را به آرامش واقعي نزديك مي نمايند و از سوي ديگر مردان نيز با صحنه هايي كه آتش شهوت را شعله ور مي نمايد كمتر مواجه شده در نتيجه دچار اضطراب و پريشاني نخواهند شد.
 
 ب) فايدۀ حجاب در بُعد خانوادگی:
 
يكی از فوايد مهم حجاب در بُعد خانوادگی، اختصاص يافتن التذاذهای جنسی، به محيط خانواده و در كادر ازدواج مشروع است. اختصاص مذكور، باعث پيوند و اتصال قوی تر زن و شوهر، و در نتيجه استحكام بيش‌تر كانون خانواده می‎گردد؛ و برعكس، فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده است.

فوايد و آثار ديگری نيز برای حجاب و پوشش مي‎توان نام برد، كه مهم‎ترين آنها عبارتند از:

حفظ ارزش‎های انسانی؛ مانند عفت، حيا و متانت در جامعه و كاهش مفاسد اجتماعی،

هدايت،كنترل و بهره‎مندی صحيح و مطلوب از اميال وغرايز انسانی،تأمين و تضمين سلامت و پاكی نسل افراد جامعه.

ج) بُعد أخروی و بهره مندي از پاداش الهي

هر دين و آييني براي خود احكام و دستوراتي دارد، پيروان اديان و مذاهب، براي اثبات ادعاي پيروي، چاره اي ندارند جز اين كه در عمل، ضوابط و قوانين دين و آيينشان را رعايت نموده و در زندگي خود به آن، عمل نمايند. در مكتب اسلام رعايت حجاب اسلامي از جمله احكام مسلم و قطعي و لازم الاجرا است كه بايد از سوي افراد مؤمن و مسلمان، رعايت شود.

رعايت حجاب اسلامي از سوي مسلمانان علاوه بر آثار ارزشمند ديگر، پاي بندي نسبت به احكام شرع و اطاعت از دستورات الهي را نشان مي دهد كه پاداش الهي را به دنبال دارد؛ لذا خداي سبحان پس از بيان يك سلسله احكام و دستورات، مي فرمايد: «تلك حدود الله و من يطع الله و رسوله يدخله جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها و ذلك الفوز العظيم: اين ها مرزهاي الهي است؛ و هركسي، خدا و پيامبرش را اطاعت كند ] و قوانين او را محترم بشمارد[ خداوند او را در باغ هايي از بهشت وارد مي كند كه همواره، آب از زير درختانش جاري است و جاودانه در آن مي ماند؛ و اين پيروزي بزرگي است.»

بنابراين، حجاب و پوشش اسلامي، اگر به عنوان انجام وظيفه و تكليف الهي، رعايت شود، از مصاديق روشن اطاعت از دستورات خدا و پيروي از سنت پيامبر اكرم(ص) به حساب مي آيد و اطاعت از خدا و پيروي از سنت پيامبر(ص) بر اساس آيات قرآن، اجر و پاداش جاويدان الهي را به دنبال خواهد داشت.

د) بُعد تزكيۀ نفس:

هدف اصلي تشريع احكام اسلامي، قرب به خداوند است كه به وسيله تزكيه نفس وتقوا به دست مي آيد. از جمله اهداف بعثت انبياي الهي نيز تزكيه انسان ها ذكر شده است؛ خداي سبحان مي فرمايد: « هو الذي بعث في الاميين رسولا منهم يتلوا عليهم آياته و يزكيهم ويعلمهم الكتاب و الحكمه و ان كانوا من قبل لفي ضلال مبين؛ او كسي است كه در ميان جمعيت درس نخوانده رسولي از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها مي خواند و آنها را تزكيه مي كند و به آنان كتاب (قرآن) و حكمت مي آموزد هر چند پيش از آن در گمراهي آشكاري بودند!»
خداي سبحان از زنان و مردان مؤمن مي خواهد تا از نگاه كردن به نامحرم ، خودداري نمايند؛ چرا كه نگاه، اولين گام تحريك و جلب زنان و مردان به همديگر است؛ به دنبال نگاه، زمينه كشش ها و پيامدهاي بعد تا بدترين مراحل ، فراهم مي شود.

اگر انسان بر خواسته هاي نفس خود، حاكم و مسلط شود و آن گونه كه خداي سبحان مي فرمايد: نگاه ها را از جذابيت هاي حرام، دور سازد، نقطۀ آغاز انحرافات بعدي را از خود دور ساخته و زمينۀ تزكيه، خودسازي و رسيدن به جوار قرب الهي را درخود ايجاد نموده است؛ لذا خداي سبحان از جمله آثار ارزشمند رعايت حجاب و خودداري از چشم چراني و نگاه به نامحرم را تزكيه و خودسازي مي داند.


ه) بُعد امنيت فردی و اجتماعی:
امنيت يكي از اصلي ترين نياز انسان ها در زندگي فردي و اجتماعي است؛ چرا كه در سايۀ امنيت و آرامش، زمينه هاي تلاش و فعاليت و در ادامۀ آن، رشد و تكامل فراهم خواهد شد. در طرف مقابل، اضطراب و نا امني، فعاليت هاي تكاملي انسان را در عرصه هاي مختلف زندگي متوقف مي سازد.
از جمله آثار ارزشمندي كه رعايت حجاب اسلامي به همراه دارد، امنيت براي بانوان است؛ چنان كه قرآن كريم مي فرمايد: «يا ايها النبي قل لازواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهن من جلابيبهن ذلك ادني ان يعرفن فلا يؤذين و كان الله غفورا رحيما31؛ اي پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلباب ها (روسري هاي بلند) خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براي اينكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است؛ ]و اگر تاكنون خطا و كوتاهي از آنها سر زده، توبه كنند[ خداوند همواره آمرزندأ رحيم است.»

نتيجه آنكه حجاب و پوشش اسلامي به عنوان يك وظيفه و تكليف الهي و شرعي مطرح است كه رعايت آن علاوه بر اين كه عمل به تكليف شرعي و پيروي از سنت پيامبر اكرم(ص) به حساب مي آيد، باعث تزكيه و خودسازي انسان و بهره مندي او از اجر و پاداش جاويدان و هميشگي الهي در دنياي بعد از مرگ خواهد شد. در زندگي دنيوي نيز رعايت پوشش اسلامي، مقام و منزلت زن محجبه را افزايش داده و باعث آرامش و امنيت او، خانواده ها و جامعه خواهد شد.
 





 
آخرین اخبار

نهمین نشست علمی با موضوع «حجیت تفسیر علمی قرآن»

در ادامه سلسه نشست های تخصصی مرکز تفسیر و علوم قرآن أئمه اطهار: وابسته به مرکز فقهی أئمه اطهار: نهمین نشست علمی با موضوع «حجیت تفسیر علمی قرآن» در تاریخ سه شنبه 5/10/96 با حضور خواهران و برادران طلبه و دانشجو برگزار شد. ... ادامه مطلب ...

گزارش افتتاحیه مرکز تخصصی تفسير با حضور اساتيد محترم و مدیریت مرکز تخصصی

در ابتداء مدیر داخلی مرکزتخصصی تفسیر جناب حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی حسینی بااشاره به اينکه مدیریت و نظم داخلی یک مجموعه در گرو هماهنگی کلیه افراد می باشد نظم را یکی از مسائل مهم آموزشی عنوان کردند و افزودند کار قرآنی یک کار بسیار مقدس و امر خطیری هست که دانش پژوهان محترم باید اهتمام ویژه به آن د اشته باشند ... ادامه مطلب ...

هدایت و ضلالت در قرآن

در تحقیق حاضر به بررسی هدایت و ضلالت و اقسام آن در قرآن پرداخته‌ایم؛ به این معنا که ذات باری تعالی هدایت و ضلالت را در آیات مختلف قرآن چگونه بیان فرموده است؟ و باتوجه به آیات گوناگون قرآن به اقسام هدایت پی برده‌ایم ... ادامه مطلب ...

مقاله: اصل تقوی

خدا را شاکریم که توفیقی نصیب ما کرد که کنار سفره قرآن بنشینیم و پیرامون تقوی الهی از آن سفره رنگارنگ مواد مطلوب را خوشه چینی کنیم ... ادامه مطلب ...

تفاوت معنایی اضافه‌های یک اسم به کلمات مختلف و تطبیق چند نمونه‌ی قرآنی

در زبان عربی گاهی یک اسم به چند کلمه‌ی مختلف اضافه می‌شود، ولی همه‌ی ترکیب‌ها به یک چیز اشاره دارند و بر یک معنا دلالت می‌کنند؛ یعنی از چند ترکیب اضافی با مضافِ یکسان و مضاف‌الیهِ متفاوت، یک معنی قصد می‌شود. مثلاً شما، از هدیه‌ای که امروز و در بیستمین سالروز تول‍دتان از دوستتان می‌گیرید، می‌توانید به: «هَدِیّتی»، «هَدِیّة صدیقی»، «هَدِیَّة ولادتی»، «هَدِیّة الیَوم»، «هَدِیّة العشرین» و ... تعبیر کنید؛ در این ترکیب‌ها کلمه‌ی «مضاف» با چند کلمه‌ی مختلف قید خورده و اضافه‌ها همگی به یک «هدیه‌ی خاصّ» اشاره دارد که همان «هدیّه‌ی دریافتی»‌ است. ... ادامه مطلب ...

دسته بندی اخبار
اخبار (12)

مناسبت

اطلاعیه

مراسم (2)
مقالات (14)
آخرین کتاب ها