چهل و پنجمین نشست علمی تخصصی با عنوان فقه النیروز با حضور استاد آیت الله حسینی خراسانی و دبیر علمی این نشست حجت الاسلام و المسلمین دکتر زرقانی برگزار شد.
چهل و پنجمین نشست علمی تخصصی با عنوان فقه النیروز با حضور استاد آیت الله حسینی خراسانی و دبیر علمی این نشست حجت الاسلام و المسلمین دکتر زرقانی برگزار شد.
فقه النیروز
آیت الله حسینی خراسانی
موضوع بحث درباره فقه النیروز است؛ از عهد باستان در سرزمین پهناور ایران، در میان قوم فارس، آئینی برگزار میشد و تا به امروز نیز پایدار مانده که به عنوان آئین ملی باستانی بوده و عید نوروز نامیده میشده است که بحث و نظر درباره حکم آن فراوان است.
آنچه را ما در این مجال کوتاه پی میگیریم، بررسی نوروز، جشنها، آئینها و سنتهای ملی این عید باستانی از منظر فقهی و در ترازوی فقه است؛ یعنی این سنت و آئین ملی باستانی ایرانی، در اسلام، و از نگاه اولیاء و ائمه دین سلام الله علیهم اجمعین، و نیز در نگاه عالمان دین و فقیهان دینی چگونه مورد ارزیابی قرار گرفته است؟ آیا نگاهی مثبت به موضوع نوروز صورت گرفته یا مردود اعلام شده است؟
ریشههای تکوینی نوروز
نکتهای را در ابتدا یاد آوری می نمایم که این آئین و سنتهای نوروزی، صرفاً یک امر ذهنی و متکی بر یک اعتبار عرفی، یا ملی و عقلایی نیست؛ بلکه ریشه در یک واقعیت تکوینی دارد که هنگام انتقال خورشید از برج حوت به برج حمل، و اول اعتدال ربیعی، سرآغاز بیداری طبیعی، حیات و زندگانی طبیعت پس از خفتهگی و یا مُردهگی زمستانی است که در حقیقت، به نحوی نماد یک رستاخیز است و خود در مقیاسی کوچک، نشانه وآیتی از معاد است؛ یعنی حیات پس از موت انسان که با نظر به همین بیداری و خیزش و جنبش مربوط به طبیعت در فصلی از فصول سال تحقق می یابد که این موضوع در آیاتی از قرآن کریم، به عنوان یک مثل و نمونه از رستاخیز، و سمبلی از حیات پس از مرگ مورد توجه قرار گرفته است.
غرض از یادآوری این نکته، آن است که پیشینیان قوم فارس، و مردمان ایران باستان در عهد ساسانیان و هخامنشیان تا به دورهی اخیر سلاطین ایرانی - فارسی و انقراض این دولتها، پس از ظهور دولت حقّه و دولت عادلهی اسلامی با بعثت وجود نازنین و مقدس و مبارک سید المرسلین و خاتم النبیین حضرت محمد بن عبدالله (ص) همه، مردمانی خردمند، و انسانهایی متفکر و بزرگ بودند که چنین سنتی را بنا نهادند که در حقیقت، همسویی و همگرایی با یک رخداد بزرگ طبیعی بود.
سابقه الهی بودن نوروز
به هر حال، بحثهای فراوانی در اینجا مطرح است که من از آنها عبور میکنم و اجمالاً، به یکی از آنها اشاره میکنم که اگر ثابت شود که در روزگار کوروش، چنین مطلبی وجود داشته باشد و نیز پذیرفته شود که کوروش در فرهنگ ایرانیان، همان ذوالقرنین است که در قرآن از او یاد شده که به عنوان یک رجل بزرگ در حدّ رئیس یک قوم، و در حد پیشوای یک امت و به عنوان یک پیامبر (ص) شناخته میشده، شاید ریشههای آئین نوروزی، به نحوی سماوی و آسمانی باشد که البته، اثبات این امر، جای بررسی و دقت دارد.
زمانی، استاد عزیز و بزرگوارمان علامه حسنزاده حفظه الله تعالی میفرمودند: مطالبی که به عنوان فلسفه یونان مطرح میشود و مطالبی که از قول بزرگان فلاسفه، مثل افلاطون، ارسطو، سقراط و بقراط یاد میشود احتمال اینکه اینان در عِداد رجال آسمانی باشند منتفی نیست. به هر حال، همواره، مردان بزرگی در تاریخ بودند که این سنّت را پایهگذاری کردند و این سنت نیز متکی بر یک واقعیت یا نشئت گرفته از یک حقیقت است که در متن تکوین، غیر قابل انکار است.
امروزه نیز ما در کشور عزیز جمهوری اسلامی ایران، و در بین مردم انقلابی، مسلمان، ولایی و پیرو اهلالبیت علیهم السلام آئینهای نوروزی را داریم.
تقارن نوروز با ایام سوگواری معصومان علیهم السلام
از این رو، هرگاه که نخستین روزهای سال نو و نوروز هر سال مقارن با ایام شهادت حضرات معصومین علیهم السلام یا فاطمه زهرا سلام الله علیها باشد حتماً مردم عزیز و ولایی کشورمان توجه به این مسئله دارند؛ و لذا، به تجربه ثابت شده که در چنین تقارنهایی ملت بر اساس آن اعتقاد عمیقی که به اهلبیت عصمت و طهارت سلام الله علیهم دارند، آئینهای ملی باستانی خودشان را تعطیل میکنند یا آن را به گونهای برگزار میکنند که شأن و حریم و حرمت مناسبتهای مذهبی کاملاً محفوظ بماند.
از طرف دیگر، گاهی، شبهاتی مطرح میشود که این نوروز، یک عید اسلامی نیست و نبایستی یک ملت مسلمان و مخصوصاً شیعه اهل البیت علیهم السلام چیزی را که از مجوس و آتش پرستها و از عهد باستان به یادگار مانده، گرامی بدارد و آن را مورد توجه قرار بدهد و مراسم و آئینهایش را برگزار کند.
بررسی احکام مختلف نوروز در ابواب فقهی
به هر روی، بحث اصلی ما درباره این موضوع، آن است که بخشی از مناسک مربوط به نوروز یا به تعبیر روایات و عبارات فقهاء نَیروز، در بخش عبادات فقه آمده است؛ به طوری که در کتاب الطهاره، بحث غسل نوروز مطرح شده و در کتاب الصلاة، بحث نماز نوروز آمده و در کتاب الصوم نیز بحث روزه نوروز مطرح شده است و در کتابهای ادعیه نیز دعاهای ویژه برای نوروز ذکر شده است. بحث مربوط به تجمل و لباس نو پوشیدن، آراستن و اصلاح سر و صورت در عید نوروز نیز در کتاب کافی شریف و کتاب وافی و در سایر کتب روایی ما مطرح شده است.
همچنین، در فقه معاملات، در کتابهای فقهی مثل مکاسب شیخ انصاری، جواهر، مفتاح الکرامه، ریاض، مسالک، وقتی که درباره ضرب الاجلها و قراردادها و مشخصاً وقتی که در خصوص بیع نسیه و سلف، بحث میشود که اگر قراردادی تنظیم شود و بیعی به صورت نسیهای یا سلفی صورت بگیرد یا قرضی داده شود و مثلاً گفته شود که وعدهی ما و شما اول نوروز باشد و مبدأ آن تاریخ، نوروز باشد، باید مشخص شود که نوروز چه زمانی است؟ آیا اول پائیز یا اول بهار است؟ اگر متعاملین با هم نزاع و اختلاف کردند، باید از نظر موضوع شناسی این مسئله بررسی شود که نوروز به چه تاریخی و چه روزی از روزهای سال گفته میشود؟ و این بحثی است که تا کنون در دو مقاله بررسی شده است.
مقاله اول، در مجله فرهنگ جهاد چاپ شده است که حوزه نمایندگی ولی فقیه در جهاد سازندگی انتشار داده است که این مقاله با عنوان آداب، سنتها و هدیههای نوروزی در سال دوم شماره دوم، زمستان 1375 به چاپ رسیده است. مقاله دوم در مجله فقه دفتر تبلیغات، یعنی پژوهشی نو در فقه در سال پانزدهم شماره 58، با عنوان نوروز و سنتهای نوروزی از منظر فقهی به چاپ رسیده است.
نوروز نقطه انتقال خورشید از بُرج حوت به برج حمل
ما مطابق آنچه از نظر صناعت اصول برای تعیین نوروز لازم بوده که در نهایت تمسک به اصالة عدم النقل یا استصحاب قهقرایی بوده مشخص کردهایم نوروزی که موضوع یک سلسله احکام عبادی مثل صوم، صلاة و غسل و موضوع یک سلسله قراردادها و مواعد و تفاهمنامهها و معاملات مثل باب بیع نسیه، بیع سلف و یا موارد دیگر است، آن زمانی است که خورشید از بُرج حوت به برج حمل منتقل میشود که همان نقطهی اعتدال ربیعی است که الآن طبق تقویمهای رایج، همان اول فروردین ماه است که دقیقا مشخص میشود که در ساعت چند، دقیقه چند، و حتی در ثانیه چند، این رخداد طبیعی صورت میگیرد و خورشید از برج حوت به برج حمل منتقل میشود و اعتدال ربیعی شکل میگیرد و آغاز نوروز است.
بنابراین، شکی نیست که مراسم عید نوروز به عنوان یک عید ملی باستانی ایرانی در کشور ما رواج دارد و اکنون سوال این است که آیا ما میتوانیم با این عید کنار بیائیم؟ یا اینکه باید با نگاه منفی آن را مورد توجه قرار بدهیم؟
دیدگاه طرفداران حرمت عید نوروز
از نظر گرایش علمی و فقهی، این موضوع موافقان و مخالفانی دارد. عدهای بر اساس یک سلسله وجوهی که برای خودشان ذکر کردند، حکم به نامشروع بودن عید نوروز کردهاند و آن را بدعت و عید فُرس و یادگار مجوس برشمردند و گرامیداشت این مراسم و آئینها را نیز در حقیقت احیا کننده فرهنگ مجوس و ترویج فکر مجوسی و در نتیجه، تشبّه به کفار دانستهاند و گاهی نیز به روایتی از ابن شهرآشوب در مناقب نیز استناد کردهاند که از امام کاظم سلام الله علیه رسیده است و ایشان فرمودند: من همه آثار جدّم رسول خدا (ص) را مورد تفتیش و جستجو قرار دادم، ولی چیزی که دلالت کند که این روز، عید است در آن نیافتم. بنابراین، این گروه، در نهایت اصل برگزاری این مراسم را تا مرز حرمت، مورد بیمهری قرار دادهاند.
ما در اینجا میخواهیم در یک تحقیقِ به دور از شتاب زدگی، ذهنیت و جانبداری، مطابق ضوابط و معیارهای شناخته شده اصولی، فقهی و اجتماعی این موضوع را بررسی کنیم که آیا نوروز از نظر شرعی، مردود است یا مقبول است و اگر مردود نیست آیا به عنوان یک عید اسلامی است یا همچنان عید ملی و باستانی است که اسلام آن را طرد نکرده است؟
از نظر ما دین اسلام، این فرصت را که از ایران باستان به یادگار مانده، مدیریت کرده و به آن جهت داده و در راستای اهداف متعالی آسمانی و انسانی و تربیتی خودش قرار داده است.
بررسی دلایل تایید عید نوروز از نظر شرعی
به عنوان نمونه مرحوم کلینی در کتاب کافی شریف که از متقنترین و مهمترین منابع روایی شیعه است از حسن بن محبوب که از اصحاب اجماع شمرده شده، از ابراهیم کرخی، حدیثی را از امام صادق (ع) نقل کرده است:
سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ تَكُونُ لَهُ الضَّيْعَةُ الْكَبِيرَةُ فَإِذَا كَانَ يَوْمُ الْمِهْرَجَانِ أَوِ النَّيْرُوزِ أَهْدَوْا إِلَيْهِ الشَّيْءَ لَيْسَ هُوَ عَلَيْهِمْ يَتَقَرَّبُونَ بِذَلِكَ إِلَيْهِ فَقَالَ أَ لَيْسَ هُمْ مُصَلِّينَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَلْيَقْبَلْ هَدِيَّتَهُمْ وَ لْيُكَافِهِمْ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لَوْ أُهْدِيَ إِلَيَّ كُرَاعٌ لَقَبِلْتُ وَ كَانَ ذَلِكَ مِنَ الدِّينِ وَ لَوْ أَنَّ كَافِراً أَوْ مُنَافِقاً أَهْدَى إِلَيَّ وَسْقاً مَا قَبِلْتُ وَ كَانَ ذَلِكَ مِنَ الدِّينِ أَبَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِي زَبْدَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُنَافِقِينَ وَ طَعَامَهُمْ.
اصولاً در گویشهای عربی امروز، مهرجان به معنای مراسمی است که توأم با جشن و شادمانی است و به این اعتبار به عید نوروز هم مهرجان گفته میشود. سؤال این است که از امام صادق (ع) در مورد شخصی که دهقان (رئیس قبیله و دهکده) بوده و دارای یک مزرعه بزرگی است پرسیده شد که وقتی روز مهرجان میشود، کارگرها و نیروهای تحت امرش که برای او کشاورزی و دامداری میکنند، به رسم هدیه و احترام برایش چیزی میبرند. این کار چه حکمی دارد؟ آیا دهقان میتواند آن هدایا را بگیرد یا نه؟ حکم شرعیاش چیست؟ امام (ع) فرموند که آیا اینها اهل نماز و مسلمان هستند؟ عرض کردم بله، ایشان فرمودند که پس این مرد هدیه آنها را بپذیرد و رد هدیه و احسان نکند! چرا که رد هدیهی آنها، بیاحترامی به ایشان تلقی میشود و آنها دلگیر میشوند که ارباب ما، به ما بیاعتنایی کرد، ولی در مقابلش، او هم جبران کند؛ یعنی هدیه آنها را بپذیرد و در مقابل چیزی به آنها بدهد، ولی نخواهد که خود این هدیه را به آنها برگرداند. بنابراین، یکی از آداب و رسوم نوروزی، هدیه دادن به بزرگترها بوده که امام علیه السلام آن را تأیید فرموده است.
روایت دیگری در این خصوص وارد شده که شیخ صدوق آن را در من لا یحضره الفقیه ذکر کرده است: «وَ أُتِيَ عَلِيٌّ ع بِهَدِيَّةِ النَّيْرُوزِ فَقَالَ ع مَا هَذَا قَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ الْيَوْمُ النَّيْرُوزُ فَقَالَ ع اصْنَعُوا لَنَا كُلَّ يَوْمٍ نَيْرُوزاً».
در زمان حاکمیت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب سلام الله علیه هدیهای را به محضر امام (ع) آوردند. امام (ع) فرمودند که این چیست که برای من آوردید و چرا آوردید؟ به امام (ع) عرض شد که امروز نوروز است و رسم ما در بین آباء و اجداد و قوم و قبیلهی ما، از همان قدیم الایام اینطور بوده که در روز نوروز به بزرگترها هدیه میدهیم و لذا، ما به رسم فرهنگ کهن خودمان، برای شما هدیه آوردیم. امام با بزرگواری فرمودند اگر واقعاً نوروز این است و یک چنین آداب و احکام و مراسمی دارد، هر روز را برای ما نوروز قرار بدهید؛ یعنی هر روز برای ما هدیه بیاورید و ما سپاسگزار شما هستیم.
ببینید که ایشان نسبت به این موضوع، چه برخورد و تعاملی داشته است که با روی گشاده و توأم با محبت آمیخته با مطایبه این کار را تأیید فرمودند. ما باید این موضوع را از ابعاد مختلف مورد ارزیابی قرار بدهیم که در واقع، خود هدیه مهم نیست، بلکه هدیه نشانه آن است که این شخص با هدیهاش، محبت و ارادت خودش را به شما ابراز کرده است و شما هم نباید ارادت او را بیپاسخ بگذارید بلکه باید با گرمی از او استقبال کنید.
روایت سومی هم از امیرالمؤمنین سلام اله علیه نقل شده است که وقتی خدمت ایشان هدیهای آوردند، امام فرمودند: «نَیروزنا کلُّ یوم»؛ یعنی هر روز را برای ما با هدیه دادن نوروز کنید! که امروزه این ادبیات در فرهنگ عمومی کشور ما نیز وجود دارد که میگویند هر روزتان نوروز باد.
در روایت چهارم که در دعائم الاسلام از قاضی نعمان مصری و نیز در کتاب مستدرک الوسائل چاپ شده، آمده است: «أَنَّهُ أُهْدِيَ إِلَيْهِ فَالُوذَجٌ فَقَالَ مَا هَذَا قَالُوا يَوْمُ نَيْرُوزٍ قَالَ فَنَيْرِزُوا إِنْ قَدَرْتُمْ كُلَّ يَوْمٍ يَعْنِي تَهَادَوْا وَ تَوَاصَلُوا فِي اللَّهِ»؛ یعنی مردم در روز عید، فالودهای که همان حلوای معروف نوروزی به نام سمنو است، به محضر مبارک امیرالمؤمنین (ع) آوردند و ایشان فرمودند این چیست و چرا آوردید؟ آنها گفتند که امروز، نوروز است و در فرهنگ ما اینگونه است که ما به رسم یادبود و احترام به بزرگترها، هدیهای را تقدیم میکنیم. فرمودند که اگر چنین پس تا میتوانید هر روز را برای ما نوروز قرار بدهید.
این روایات در مجموع و روی هم رفته میتوانند شارح و مفسِر یکدیگر باشند. ما در گذشته، استادی داشتیم که روزی، یک قبای شیک با رنگ بسیار شاد و پارچه بسیار فاخر و دوخت عالی، پوشیده بود و به درس آمد. وقتی که شاگردان آن صحنه و منظره زیبا را دیدند گفتند: استاد مبارک باشد. استاد فرمود: متشکرم و بعد گفت: چقدر لذتبخش است وقتی که برای انسان عبا و قبای فاخر و قیمتی به عنوان هدیه میآورند و واقعاً یکی از لذتبخشترین حالات زندگی انسان است. ایشان فرمود: یک زمانی از این رسم و رسومها زیاد بود و اجداد طاهرین ما (ع) اینگونه بودند که مردم برایشان هدیه میآوردند.
در روایت دیگری آمده که این فالوده خیلی با ذائقه امیرالمؤمنین (ع) سازگار درآمد، و همین که ایشان چشید دیگر نخورد! گفتند: آقاجان شما که اینقدر تعریف کردید که عجب حلوای خوشمزه و لطیفی است پس چرا میل نمیکنید؟ ایشان فرمود من نمیخورم؛ زیرا یقین دارم که مولایم و برادرم رسول خدا (ص) این حلوا را نخورده و دوست ندارم چیزی را که او نخورده و اینقدر لذیذ است من بخورم! یعنی ایشان به ما فهماند که باید عشق و ارادت انسان نسبت به کسی که به او عشق میورزد و دوستش دارد اینگونه باشد.
ما روایات فراوانی داریم که انسان، به معنای حقیقی کلمه، مؤمن نخواهد بود مگر اینکه رسول خدا (ص) را از جان خودش و از جان عزیزترین عزیزانش، عزیزتر بداند.
روایت پنجم که در بحار الانوار آمده است:
إِنَّ الْمَجُوسَ أَهْدَوْا إِلَيْهِ يَوْمَ النَّيْرُوزِ جَامَاتٍ مِنْ فِضَّةٍ فِيهَا سُكَّرٌ فَقَسَمَ السُّكَّرَ بَيْنَ أَصْحَابِهِ وَ حَسَبَهَا مِنْ جِزْيَتِهِمْ وَ بَعَثَ إِلَيْهِ دِهْقَانٌ بِثَوْبٍ مَنْسُوجٍ بِالذَّهَبِ فَابْتَاعَهُ مِنْهُ عَمْرُو بْنُ حُرَيْثٍ بِأَرْبَعَةِ آلَافِ دِرْهَمٍ إِلَى الْعَطَاءِ.
مراد از مجوسیها، ایرانیها هستند و اگر امروز این سلفیهای خشک مغز، ما را مجوسی خطاب میکنند به یک معنا به اعتبار نیاکان ایرانی ما است ولی آنها وقتی این حرف را میزنند منظورشان مجوسی و زرتشتی بودن نیست بلکه به اعتبار ارادت ما به امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع) و اولاد طاهرین ایشان است. به هر روی، مجوسیان در روز نوروز برای حضرت امیرالمؤمنین سلام الله علیه هدایایی آوردند که جامهای سیمین و نقرهای پر از شکر و شیرینی بود. امام (ع) همه آن هدایا را دریافت کرد و نفرمود که اینها برای چیست؟ ولی خود آن هدایا یا پول آن پس از فروش هدایایی مثل لباس زرباف، در میان مسلمانان تقسیم شد و به مصرف فقرا و مستمندان رسید و آنگاه، حضرت به آنان فرمودند که در مقابل آن هدایایی که آوردید، امسال این مقدار از مالیات شما را بخشیدم.
بنابراین، شایسته است که اگر در یک جایی، ملت اسلامی یک گام بلند و استوار، به شکل جمعی در راستای حمایت از جریان حق بر میدارد، رهبران نظام و پیشوایان جامعه نیز، این کار را تدارک کنند و بگویند حالا که شما این کار خیر را انجام دادید، ما هم امسال، مثلا عوارض فلان مورد را از شما نمیگیریم.
اکنون این روایات را به حسب صناعت اصولی و اجتهادی، جمعبندی میکنیم؛ چرا که بحث نوروز در ترازوی فقه است. فلذا، باید گفت که اگر ترویج و تداوم فرهنگ نوروز، و آئین و سنتهای آن مانند هدایای نوروزی، مشتمل بر مفاسدی همچون تشبه به کفار یا حفظ ریشههای فرهنگ شرک و بتپرستی و آتش پرستی یا زنده نگه داشتن افکار شاهان ایرانی، و یا ترویج خرافه و امثال اینها باشد، قطعا مغایر با مقاصد نورانی و تربیتی و انسانی اسلام است و اگر یکی از این عناوین بر این موضوع منطبق بود یا احتمال انطباق داشت، مطمئن باشید که وجود مقدس و نازنین امیرالمؤمنین و ائمه دین سلام الله علیهم اینگونه از نوروز و آئینهای نوروزی مانند هدایای نوروزی و مراسم آن، با آغوش باز و روی گشاده استقبال نمیکردند؛ زیرا ما مواردی را داریم که فرهنگهایی در بین ملتها قبل از اسلام وجود داشته، و وقتی که صاحبان آن فرهنگها خواستند که طبق عادتشان، فرهنگها را در زمان اسلام اعمال کنند، ائمه اطهار (ع) عکس العمل نشان میدادند.
اهتمام اهل بیت (ع) به تخطئه آداب و سنن باطل
نمونهای که اینجا در راستای تثبیت این مدعا مورد استفاده قرار میدهم، این است که اگر نوروز و آئینهای نوروزی مخالف مصالح دینی و اسلامی بود، مقتضای قواعد دینی این است که رسول خدا صل الله علیه و آله یا امیر المؤمنین علیه السلام یا ائمه معصومین علیهم السلام هنگام مواجهه با این آئینها از سوی معتقدان به ولایت، حتی اگر هم با انگیزهی محبتآمیز باشد باید آن کارها را به نوعی تخطئه میکردند یا به عنوان تعلیم، ارشاد، تبلیغ یا به عنوان امر به معروف و نهی از منکر و مانند آن آنها را از انجام این گونه امور منع میکردند؛ مثلاً در نهج البلاغه حکمت 37 ، آمده است که وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام و سپاهشان در مسیر به سمت سرزمین صفین از شهر انبار که الآن یکی از شهرهای شناخته شدهی عراق است، عبور می کردند، همه مردم به استقبال ایشان آمدند و با پای برهنه به رسم بومی و باستانی خودشان پایکوبی کردند. وقتی مردم شروع به پایکوبی و صوت زدن و کف زدن کردند، امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: این چه کاری است که شما انجام میدهید؟ پاسخ دادند: این اخلاق ، فرهنگ و آئین ماست که وقتی بخواهیم نشان بدهیم که بزرگان ، امیران ، پادشاهان و رهبران را دوستشان داریم، اینگونه تکریمشان میکنیم. ایشان در این وضعیت نفرمودند که من از ابراز احساسات گرم شما ممنون و متشکرم، و برای شما دعا میکنم؛ بلکه به اقتضای رهبری، افکار آنان را هدایت کردند تا از عواطف، احساسات و محبتهای مردم سوء استفاده نشود و لذا، فرمودند: به خدا سوگند، امیران و رهبران شما، از این کارتان نفعی نمیبرند؛ یعنی نه برای دنیایشان نفعی دارد و نه برای آخرتشان؛ در حالی که شما با پای برهنه خودتان را به مشقّت و زحمت انداختید و برای شما شایسته نیست کاری که زحمت دارد و نتیجه هم ندارد بلکه عقوبت اخروی دارد انجام بدهید. بنابراین، ایشان در این قضیه نتوانست سکوت کند و عکس العمل نشان داد و فرمود: این کار را نکنید و آنها را منع فرمودند.
بنابراین، اگر قرار بود که نوروز و آئینهای نوروزی یک درصدی از چنین مسائلی را حتی در حدّ احتمال به همراه داشته باشد، مطمئن باشید که تخطئه میشد؛ در حالی که این همه روایت در تأیید این موضوع نمیتواند ضعیف باشد.
نتیجه آنکه به نظر ما، از این روایات به خوبی نوعی تأیید رسوم و آئین نوروزی استفاده میشود. البته، ملاحظه فرمودید که امیرالمؤمنین علیه السلام نکات مثبت نوروزی را فرمودند که اگر نوروز این است که هدیه به یکدیگر بدهند یا دید و بازدید انجام بگیرد و محبت و احترام بشود، پس هر روز را نوروز کنید.
احکام و آداب نوروز در منابع فقهی
در فقه ما نیز از زمان جناب شیخ الطائفه مرحوم شیخ طوسی تا به امروز، از نوروز به مناسبت غسل نوروز و نماز نوروز با خصوصیاتش مطالبی نقل شده است.
شیخ طوسی روایتی را از معلّی بن خنیس نقل کرده است و بعد ابن ادریس حلی هم که حتی خبر واحد صحیح اعلایی را حجت نمیداند، این مفاد را مورد فتوای خودش قرار داده تا برسد به علامه حلی و شهید اول و شهید ثانی تا شیخ بهائی و مرحوم صاحب جواهر که مفصل بحث کرده و بحثهای اصولی فقهی جدّی مطرح کرده است؛ تا اینکه شیخ اعظم انصاری و حاج آقا رضا همدانی و سید یزدی در عروه، همه، این مسائل را به عنوان غسل النیروز در عداد غسلهای مستحبی، صلاة النیروز در عداد نمازهای مستحبی، صوم النیروز در عداد روزههای مستحبی ذکر کردند؛ البته، بعضی مثل صاحب جواهر که قاعده تسامح در ادله سنن را پذیرفته، فتوا به استحباب این اعمال داده است و بعضی از بزرگان دیگر مثل محقق خویی، مرحوم امام (قده) و مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی رضوان الله علیهم که قاعده تسامح در ادله سنن را نپذیرفتهاند، از باب رجاء مطلوبیت، قائل به استحقاق ثواب بر عمل بر طبق آن امر هستند.
نکته مهم این است که تمام فقهاء از زمان شیخ طایفه طوسی تا جناب سید یزدی و تا به معاصرین مانند مرحوم آیت الله خوئی، آیت الله فاضل و امثال این بزرگان، هیچ کس نگفته که اصل نوروز معتبر نیست، تا اینکه بعد بخواهد نوبت به نماز نوروز و روزه و غسل نوروز برسد! یعنی گویا همه فقها، اصل موضوع را تلقی به قبول کردهاند. بحث مفصل درباره این موضوع به همان دو مقالهای که عرض کردم، موکول شده است.
لزوم تعیین قاعده کلی شرعی در قضاوت آداب و سنن ملی
از این رو، آخرین نکته این است که ما بایستی برای داوری این بحث، دنبال قاعده و کبرای کلی باشیم و آن کبرای کلی، مطلبی است که از بسیاری احکام اسلامی به خوبی قابل استنتاج و استنباط است، مخصوصاً که دلیل خاصی هم بر این کبرای کلی وجود دارد که عبارتست از بخشی از عهدنامه امیرالمؤمنین علیه السلام به جناب مالک اشتر که در نهج البلاغه مطرح شده است و من در اینجا شایسته میدانم این فراز از عهدنامه ایشان به مالک اشتر را به عنوان مستند این کبرای کلی قرائت کنم.
مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی رضوان الله علیه در شرحی که بر عهدنامهی امیرالمؤمنین به مالک اشتر، تحت عنوان آئین کشورداری نوشتهاند، بحثی را تحت عنوان سنتهای مشروع و نامشروع مطرح کردند:
وَ لَا تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ اجْتَمَعَتْ بِهَا الْأُلْفَةُ وَ صَلَحَتْ عَلَيْهَا الرَّعِيَّةُ وَ لَا تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَيْءٍ مِنْ مَاضِي تِلْكَ السُّنَنِ فَيَكُونَ الْأَجْرُ لِمَنْ سَنَّهَا وَ الْوِزْرُ عَلَيْكَ بِمَا نَقَضْتَ مِنْهَا.
نگاه کلی دین این است که در تعامل با فرهنگهای دیگر ملتها، و در برخورد با فرهنگهای به یادگار مانده و تاریخی یا باستانی امم گذشته، هر گونه آئین و فرهنگ و سنتی که در تضاد با مصالح و مقاصد شریعت نیست، با توحید و معاد در تضاد نیست یا با ارزشها و اصول اخلاقی انسانی در تضاد نیست و ترویج خرافه و توهمگرایی هم شمرده نمیشود، بیخود و بیجهت، مردم را در تنگنا قرار نمیدهد و مانع دست و پا گیر جامعهی انسانی نخواهد بود؛ یعنی برخی چیزها را لازم نیست که حتما اسلام گفته باشد، بلکه اگر عرف یا عقلا گفتند و حرف درستی بود، سکوت میکند و این سکوت به معنای عدم الردع است و این عدم الردع به معنای امضا و تأیید آن سیره و روش است؛ بلکه هنر اسلام با ویژگیهای فطری، جامع، جهانی و همه جانبهنگرش، در خصوص اینگونه موضوعات آن است که سنت، فرهنگ و آئینهای به یادگار مانده از اقوام و امتهای گذشته را که در تضاد با مصالح دینی انسانی نیست، مدیریت کند و آن را در راستای اهداف خودش که تربیت بشر است، به یک فرصت تبدیل نماید و مثلا در مورد نوروز نه تنها عکس العمل تندی نشان نداده بلکه فرموده حالا که در نوروز این کارها را انجام میدهید و مثلا در چنین روزی خانه تکانی میکنید، هدیه و عیدی میدهید، لباس نو میپوشید، تزیین و آرایش میکنید و دید و بازدید انجام میدهید، اطعام میکنید، و ... در کنار آنها، در چنین روزی به عنوان مستحب یا به عنوان رجاء، غسل کنید، نماز بخوانید، روزه بگیرید و در هنگام تحویل سال نو این دعا وذکر را بگویید:
یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا إلی احسن الحال
به نظر قاصر ما، تا اینجا همین ادله کافی است که اسلام نوروز را رد نکرده بلکه آن را پذیرفته و مدیریت کرده است در حالی که ما هیچ وقت نوروز را یک عید اسلامی یا عید مذهبی قلمداد نمیکنیم؛ بلکه از آن به عنوان یک عید ملی باستانی و ایرانی یاد میکنیم.
از سوی دیگر، دلایلی که مخالفان گفتند، یکی روایت منسوب به امام موسی بن جعفر (ع) در مناقب ابن شهرآشوب است ؛ دوم بحث تشبه به کفار است که به آن اشاره شد ؛ سوم موضوع بدعتی است که از مجوسیها برجای مانده و ما نباید آنها را احیا کنیم که در ضمن مطالبی که در این جلسه بیان کردیم، به طور کلی از همه اینها جواب داده شد.
پرسش و پاسخ
س) توجیه روایت امام موسی کاظم (ع) در خطاب به خلیفه عباسی که در کتاب مناقب ابن شهرآشوب آمده، چیست؟ آیا میتوانیم بگوئیم این روایت از باب تقیه بوده یا توجیه دیگری دارد؟
ج) این روایت از نگاه تیزبینانه فقهای بزرگ ما به دور نبوده است و در کلمات شیخ اعظم انصاری، صاحب جواهر و دیگران مطرح شده است و گفتهاند که این روایت با روایت معلّی بن خنیس در تعارض است، ولی چون از یک طرف، روایت معلّی بن خنیس مورد عمل و فتوای همه اصحاب ما از عهد شیخ طوسی تا به امروز قرار گفته، و از طرف دیگر، آنچه در مناقب ابن شهر آشوب، به امام موسی بن جعفر (ع) منسوب شده است، مورد اعراض فتوایی و عملی اصحاب قرار گرفته است، و گفتهاند که این روایت، که در روزگار امام کاظم (ع) و در اوج خفقان بوده، حمل بر تقیه میشود و شاهدش این است که در روایاتی آمده که کفار این روز را روزه میگیرند، و مرادشان از کفار، همان قوم فارس است، به همین مناطی که بیان شد که امروزه هم ایرانیها به دلیل اینکه پیرو مکتب اهلبیت (ع) هستند، مجوسی، مشرک و کافر شمرده میشوند؛ بنابراین، دلالت این روایت، معتبر نخواهد بود.
البته، ما جواب دیگری داریم که اینجا اصلاً موطن تعارض نیست؛ و نوبت به تعارض نمیرسد تا یکی را بر دیگری مقدم بدارید؛ زیرا همانطوری که در رسائل و کفایه ملاحظه فرمودید تعارض همیشه بین الحجتین است، و لذا، حجت با لاحجت تعارض ندارند.
س) یک روایت دیگری از امام رضا علیه السلام در عیون اخبار الرضا نقل شده است که حضرت در آنجا با یک حالت مذمت و تأسف بیان میفرمایند که این عید، همان ایامی بوده که بتپرستها در آن عبادت میکردند و بحث دریاچه و درختان و ... مطرح میشود و بعد هم این روز را به همان سنت جاهلی، جشن میگرفتند. آیا این روایت در حدی نیست که بررسی شود؟
ج) سؤال خوبی است. یک بحث بسیار لطیفی در اینجا وجود دارد که در ایران باستان قبل از اسلام فقط ماجرای آتشپرستی و آتشکدهی فارس نبوده بلکه یک جریان دیگری به نام آبپرستی هم وجود داشته که آب را میپرستیدند و آبکدهای در کازرون استان فارس در جنوب شیراز بوده است و عین همین آثار باستانی آتشکده تخت جمشید و پاسارگاد، در آن طرف نیز آبکده و آبپرستی مطرح بوده است. از این رو، در روایات ما آمده است که وقتی وجود مقدس رسول خدا (ص) متولد شد طاق ایوان مدائن که نماد سلطنت و پادشاهی بود تَرک برداشت؛ آتشکدهی فارس که مشعل شرک بود، خاموش شد و دریاچهی ساوه که مظهر آب پرستی بود، خشک شد؛ زیرا همه اینها جریان شرک و کفر بودند که مردم همه ساله برای طیّ مراسم ویژهای هدایای خاصی در آنجا برای تقرب به آن خدایان دروغین میآوردند و حتی گاهی انسانهای بی گناهی را در این مراسم به عنوان یک عمل عبادی و تقربی، قربانی میکردند و مثلا داخل دریاچه میانداختند تا به این وسیله، ادای احترام کنند و به این شکل به خدایان خود نزدیک شوند.
س) دیدگاه حضرتعالی در رابطه با سیزدهم فروردین و آئینهای آن چیست؟ آیا از نظر اسلام روز نحسی وجود دارد یا نه؟
ج) یک بحثی را شهید مطهری رضوان الله تعالی علیه در خصوص سیزده فروردین مطرح کردند که باید دید که نحس در قرآن مجید به چه معنایی آمده است تا روشن شود که نحوست این ایام به چیست؟ شاید مراد از نحس بودن مربوط به ایام شرک، ایام بتپرستی، ایام ظلمت و جهالت است، که ایام نحس محسوب میشوند، ولی اینکه بخواهیم روز سیزده را به عنوان روز نحس تلقی کنیم و عدد سیزده را هم به عنوان نحس تلقی کنیم، این امر ظاهراً با آموزههای اسلامی که در برخورد با نوروز شناختیم هیچ گونه سازگاری ندارد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته