استاد علیدوست در آغاز این نشست به مفهوم شناسی «اصول فقه موجود» پرداختند و پس از تبیین مراد از این عنوان، فرمودند: مباحث آن در سه بخش خلاصه می شود: بخش اول، وظیفه تبیین و توضیح نص را بر عهده دارد مانند: مباحث عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مبین، بخش دوم، وظیفه عملی مکلّف هنگام شک را بیان می کند و مربوط به موارد فقدان نص می باشد و بخش سوم مربوط به مدیریت اسناد و نصوص است و بیان می شود که هنگام تعارض بدوی یا مستقر، قواعد باب تعادل و تراجیح اعمال شود.
سپس به معناشناسی فقه پرداخته شد و ضمن بیان معانی مختلف «فقه اجتماعی» بیان گردید که منظور ما از «فقه اجتماعی» ، «فقه الاجتماع» نیست بلکه منظور «فقه مسائل اجتماعی» و «حوزه های اجتماعی» است. در ادامه بحث به بیان دیدگاه ها در مورد «ظرفیت اصول فقه موجود» برای استنباط مسائل اجتماعی پرداخته شد و سه دیدگاه مورد نقد و ارزیابی قرار گرفت.
دیدگاه اول، که بخش سنتی حوزه، طرفدار آن هستند، اصول فقه موجود را برای حل مسائل اجتماعی کافی می¬دانند که نیازی به تکمیل نقایص و ترمیم و تغییر آن نیست. دیدگاه دوم که برخی از جوان ترها و روشن فکرها طرفدار آن هستند، اصول فقه موجود را کافی نمی دانند و معتقدند که لازم است یک اصول فقه جدیدی نوشته شود. و دیدگاه سوم، این است که اصول فقه موجود را می پذیریم ولی اگر خواستیم آن را در حوزه مسائل اجتماعی مورد استفاده قرار دهیم، باید آن را در بعضی از ساحت ها، تکمیل، ترمیم و یا تغییر دهیم. آنگاه به نقد و بررسی دیدگاه زوائد الاصول پرداخته شد و بیان گردید: اگر منظور از زوائد، زوائد در مسئله است، باید گفت: که اساساً، اصول فقه، در اثر نیاز و در بستر زمان تولید شده است. بنابر این بدون دلیل حتی یک مسئله در «اصول» آورده نشده است. و هر مسئله زادگاه و جایگاه خود را دارد. در پایان، استاد به سؤالات حاضرین پاسخ گفتند.