حجة الاسلام والمسلمين مصطفي صرفي؛ معاون آموزش مرکز فقهي ائمه اطهار(ع)، استاد حوزه و دانشگاه و از طلاب قديمي همين مرکز، با اشاره به فعاليتهاي اين معاونت، به تبيين دلائل برخي مخالفت ها با مراکز تخصصي پرداخت.
اهداف شما در بخشِ معاونت آموزش مرکز فقهي چيست؟
هدف اصلي بنيانگذار مجموعه، يعني مرحوم آيتاللهالعظمي فاضل لنکراني، اين بود که تعدادي نخبه و افراد شايسته را در زمينة فقه و اصول تحويل جامعة اسلامي دهد. در حال حاضر اين کار وسعت پيدا کرده است و علاوه بر بحث تخصصي فقه و اصول، بخشهاي ديگري، نظير تفسير و کلام تأسيس شدند که مشغول تربيت و پرورش نيروهاي متخصص و نخبه ميباشند.
چارت معاونت آموزش را نيز معرفي کنيد؛ اينکه معاونت آموزش مرکز از چه بخشهايي تشکيل شده است؟
معاونت آموزش مرکز از دو بخش آموزشي و پژوهشي تشکيل شده است:
امور آموزشي کلاسهاي طلاب را بررسي و تنظيم ميکند و نوشتن تقريرات، مقالات علمي و جزوههاي درسي طلاب نيز زير نظر اين بخش انجام ميگيرد.
دو بخش سطح و خارج هم داريم. بخش سطح از پاية 7 تا 11 و دروس آن رسائل، مکاسب و کفايه است. در بخش خارج هم دروس مربوطه خوانده ميشوند.
در چارت آموزشي دو نفر کارشناس (کارشناس بخش سطح و کارشناس بخش خارج) و دو نفر در بخش پژوهش مشغول فعاليت هستند که در مجموع به همراه بنده پنج نفر ميشويم که در بخش آموزش در خدمت طلاب و اساتيد هستيم و مسئوليت امور مربوط به آموزش و پژوهش 270 تن از طلاب و اساتيد را بر عهده داريم.
در بخش معاونت آموزشي مرکز فقهي مشخصاً چه کارهايي انجام ميدهيد؟
يکي از کارهاي اساسي ما همان اصل آموزش دقيق و عميق مطالب درسي به طلاب محترم است. بحمدالله با استفاده از اساتيد مبرز و درجة يک حوزه در اين راستا قدم برداشتهايم. در اين مرکز درسها بهصورت عميق و دقيق خوانده ميشوند. در بخش سطح حاشيهها و کتابهاي پيرامون رسائل و مکاسب خوانده ميشوند. کلاسها در بخش خارج فقه و اصول هم بهصورت فعال داير است؛ يعني استاد موضوع را براي فردا مطرح ميکند و وظيفه طلاب اين است که اقوال و نظرات مختلف را مطالعه و يادداشتبرداري کنند. فرداي روز درسي اين خود طلبه است که بايد موضوعات را در کلاس ارائه کند. نتيجه اين روش، تربيت نيروهاي موفق در زمينههاي تدريس، پژوهش و نويسندگي در مجلات مختلف بوده است. بحمدالله استقبال خوبي از اساتيدي که فارغالتحصيل مرکز فقهي هستند، در مجامع علمي به عمل آمده است.
چقدر در توليد علم و نظريهپردازيهاي جديد موفق بودهايد؟
استقبالي که از مراکز مختلف صورت ميگيرد، نشان ميدهد مرکز فقهي ما در اين زمينه جايگاه والايي دارد و مسئوليت بزرگي را عهدهدار است. ما در بخش اولي که عرض کردم فقط عهدهدار مسئلة آموزش نيروهايي هستيم که بالقوه توانايي اين کار را دارند. اين نيروها را تربيت ميکنيم و قوة آنها را به مرز فعليت ميرسانيم و آنان را به بخش معاونت پژوهش تحويل ميدهيم.
در بخش پژوهش دانش آموختگان مرکز فقهي در زمينههاي فقه پزشکي، فقه و اجتماع، فقه و سياست و... مشغول به فعاليت هستند. يکي از بزرگترين کنفرانسها دربارة فقه هستهاي و سلاحهاي کشتار جمعي که مسئلة دنياي امروز ما است، در اين مرکز برگزار شد. در اين زمينه آثار بسيار ارزندهاي از سوي اساتيد و طلاب مرکز فقهي بهصورت مقالات علمي پژوهشي در مجلات تخصصي منتشر شدهاند.
کل برنامههاي ما، تحت نظر برنامههاي مديريت حوزه است و ما يک برنامة آموزشي مستقل نميتوانيم داشته باشيم؛ لذا اصل برنامه و مواد درسي ما مشخص شده توسط مرکز مديريت حوزة علمية قم است.
تنها کار متفاوت در اين مرکز، ابتکار در نحوة تدريس، نحوة خواندن دروس و نحوة ارائه آنها است.
در مقطع سطح برنامهها مشخص است و کتابهاي رسائل، مکاسب و کفايه بايد خوانده بشوند. ابتکار ما در اين بخش اين است که جزواتي را تهيه ميکنيم. اين جزوات به زودي چاپ خواهند شد. در اين سه کتاب حواشي وجود دارد که بزرگان در طول دو قرن اخير آنها را نوشتند و در اختيار ما گذاشتند. اين حواشي در نهايت به شکل جزوه تدريس ميشوند.
در قسمت خارج فقه و اصول، کلاسهاي شش نفره، هفت نفره و ده نفره تشکيل ميشود. طلاب در اين کلاسها فعال و با اساتيد خود بحث ميکنند. ما به اساتيد موضوعاتي را پيشنهاد ميکنيم و ميگوييم اين موضوعات روز جامعه هستند و جامعه به آنها نياز دارد؛ مسائل مستحدثه مانند امور پزشکي. ولي طبق برنامة حوزه، طلاب علاوه بر اين دروس بايد فقه عبادات، معاملات، حدود و قضا را بخوانند.
به نحوة ابتکارات بديع مرکز فقهي اشاره فرموديد. به شکل مصداقي ميتوانيد نمونهاي از آن ابتکارات را بيان کنيد؟
ابتکاري که در مقطع اصول داشتهايم، اين است که علاوه بر متون درسي (رسائل، مکاسب، کفايه) حواشي آن کتابها هم خوانده ميشود. ده يا دوازده نفر را مسئول کرديم و به هر کدام کتاب خاصي داديم و گفتيم نکاتي را که به نظرشان مفيد است، جمع کنند. يکي از اساتيد سرپرست آنها است که در نهايت بهعنوان سرپرست حاشيههاي مناسب را انتخاب و ويرايش ميکند. آنهايي را که بايد ذکر شوند، بيان ميکند و آنها را که بايد حذف شوند، حذف ميکند. در نهايت جزوهاي آماده و تکثير ميشود و در اختيار طلاب قرار ميگيرد.
اين شيوة آموزشي در تمام شعبههاي داخل و خارج از کشور مرسوم است يا اينکه هر شعبهاي به لحاظ شيوة آموزشي سياستهاي خودش را دنبال ميکند؟
همه شعبهها زيرمجموعة همين مرکز هستند و ما جزواتي که آماده ميکنيم به همراه قوانيني که وجود دارد، به شعبههاي داخل و خارج از کشور ارسال ميکنيم. همة شعبهها با ما هماهنگ هستند و به يک روش فعاليت ميکنند.
آيا مراکزي مشابه اين مرکز فقهي در سطح کشور يا شهر قم داريم؟ اگر هست وجه تمايز اين مرکز با ساير مراکز مشابه چيست؟
در قم تعدادي مرکز تخصصي فقه و اصول وجود دارد؛ ولي يکي از پيشگامان عرصة فقه و اصول، مرحوم آيتالله فاضل لنکراني(ره) بود. يکي از اولين مراکز تخصصي فقه و اصول به دستور ايشان احداث شد. در بيست سال پيش تنها يک يا دو مرکز تخصصي وجود داشت؛ ولي در حال حاضر تعدادشان به 35 مرکز رسيده است.
به غير از مرکز تخصصي ائمة اطهار و يکي دو مرکز ديگر که از بزرگترين مراکز تخصصي هستند، حدود 35 مرکز ديگر وجود دارد. هر مرکز به توان خود در ساختماني مشغول به کار است. ولي اين روش تدريس ما فقط در يک يا دو مرکز وجود دارد و بيشتر اين مراکز که عرض کردم، مقطع سطح را تدريس ميکنند. در مقطع خارج شايد يک يا دو مرکز به وسعت مرکز ما باشند. روش کارشان هم با ما فرق دارد. در ساير مراکز طلبه در دروس آزاد شرکت ميکند و براي مشاوره به مرکز خود مراجعه مينمايد و اساتيد او را راهنمايي ميکنند.
اما روش ما در اينجا ترکيبي است. اولويت ما اين است که طلبه در مقطع خارج در هر دو درس فقه و اصول در خود مرکز فقهي و در درس اساتيد مرکز فقهي شرکت کند که در مراکز ديگر اينگونه نيست.
ما اجازه ميدهيم طلاب در يک درس آزاد شرکت کنند؛ اما حتماً بايد درسهاي ديگر را در مرکز فقهي ما و با اساتيد تعيين شده و طبق روش ما بخوانند؛ چون استادي که به صورت آزاد تدريس ميکند، در اختيار ما نيست که روش ما را اجرا کند. چنين استادي حالت سخنراني علمي دارد. به اين صورت که استاد سخنراني ميکند و طلبه يادداشت مينمايد. ولي منويات آيتالله فاضل لنکراني اين نبود. نظر ايشان بر اين بود که طلبه خودش بايد فعال باشد و درس را به استاد ارائه کند و استاد فقط در حد جمعبندي نهايي راهنمايش باشد.
در قسمت سطح هم، بحث حواشي را داريم. اين روش تا دو يا سه سال پيش در جايي مرسوم نبود و مراکز تنها به وسيلة استادِ راهنما به حل اشکال ميپرداختند؛ يعني صبح استاد درس ميگفت و عصر استاد راهنمايي ميآمد و اشکالات را رفع ميکرد. ولي چون طلبههاي ورودي ما قوي و نخبه هستند، حل اشکالات در همان کلاس صورت ميگيرد؛ لذا کلاسهاي بعدازظهر ما کلاس حواشي است. حواشي يا توضيحي است يا انتقادي. مثلاً ميرزاي آشتياني عبارت شيخ را توضيح داده است. (به اينها حاشية توضيحي ميگوييم.) بعضي مواقع مرحوم ايرواني به مکاسب و به نظرات شيخ اشکال گرفته است. (به اينها حاشية انتقادي ميگوييم.) در کلاسهاي حواشي به اين مسائل ميپردازيم.
در دو سال اخير برخي مراکز با ما تماس گرفتند و از ما خواهش کردند تا جزواتي را که در اينجا تهيه ميشود، به دست آنها برسانيم تا آنها نيز استفاده کنند. مرکز فقهي هم استنکاف نکرد؛ چون براي حوزة علميه و شيعه کار ميکند. با اينکه وقت زيادي صرف تهية اين جزوات شده است، ولي آنها را در اختيار مراکز ديگر قرار ميدهد تا شيعة آل محمد رواج بيشتري داشته باشد.
دورههاي شما چند ساله است؟
دورة سطح، پنج ساله و دورة خارج هفت ساله است. يک سال هم استراحت براي نوشتن رسالة پاياني دارند. در رسالة پاياني موضوعي انتخاب ميشود و چون اين مقطع در حد سطح چهار حوزه و دکترا است، بايد رسالهاي بنويسند و از آن دفاع کنند.
نحوة گزينش و پذيرش شما به چه صورت است؟
گزينش مرکز فقهي ائمة اطهار در دو مقطع کتبي و شفاهي بوده است. امتحان بسيار سخت کتبي و شفاهي داريم. آزمون ورودي در مقطع سطح و خارج برگزار ميشود؛ اما امسال به صورت آزمايشي آزمون کتبي را حذف کرديم و فقط امتحان شفاهي ورودي داريم؛ ولي شرايط ثبتنام را کمي سختتر کرديم. مثلاً معدل هجده يا نوزده به بالا ميتوانند ثبتنام کنند يا افرادي که معدلشان هفده است، بايد کتاب يا مقالة علمي چاپشده داشته باشند. يا اينکه رتبة ممتاز در مراتب پژوهشي حوزه، جشنواره، رتبههاي علمي يا کتاب سال داشته باشند. در اين صورت ميتوانند از شرط معدل نوزده معاف بشوند. عمدة آزمون شفاهي است که توسط اساتيد نخبه و برجستة مرکز فقهي انجام ميشود. در مقطع خارج معمولاً ده نفر و در سطح پانزده تا بيست نفر را از پذيرش ميکنيم.
چرا عدهاي با تشکيل مراکز تخصصي مخالفت ميکنند؟
عدهاي با تشکيل مراکز تخصصي مخالف هستند و ميگويند وجود اين مراکز خوب نيست؛ ولي به نظر من هدف اين است که کيفيت بالا برده بشود. هر چه تعداد مراکز تخصصي فقه و اصول بيشتر بشود، به نفع حوزه و جامعة علمي حوزه است؛ منتها مراکز بايد شرايط اوليهاي را داشته باشند. امروزه هر کس تمکن داشته باشد و اراده کند، ميتواند مرکز تخصصي فقه و اصول تأسيس کند؛ اما به نظرم بايد بر اين مراکز نظارت بشود. بايد شورايي تشکيل بشود و شرايط اوليه اين مراکز احراز گردد و تشکيل اين مراکز با مجوز حوزة علميه صورت بگيرد.
موضوع جالبي را مطرح کرديد. به نظر شما علت اين مخالفتها چيست؟
معمولاً به چند علت مخالفت ميکنند:
1. اينکه نظارتي بر مراکز علمي و تخصصي وجود ندارد. نميدانند چه کسي اين قبيل مراکز را تأسيس ميکند. به همين خاطر احتمال سوءاستفاده وجود دارد. بحمدالله در اين مراکزي که تاکنون وجود داشته، چنين موردي نداشتيم؛ ولي احتمال ميدهند افرادي نفوذ کنند و بدون اينکه شايستگيهاي علمي، سياسي و اخلاقي داشته باشند، مسئول يک مرکز تخصصي شوند و از همين عنوان استفادههاي غيرمجاز کنند. مثلاً وقتي به شهرهاي کشور بروند، خود را مسئول مرکز تخصصي در قم معرفي ميکنند. اين خود اهميت فوقالعادهاي دارد. به همين خاطر بايد شرايط اوليهاي احراز بشود. سه ـ چهار نفر از مراجع و نمايندگان مراجع بايد حاکم بر اين قضيه بشوند و با تأييد آنها مراکز تخصصي تأسيس بشود.
2. عدهاي عقيده دارند تأسيس اين مراکز تخصصي، سبب ميشود تا حوزههاي آزاد از وجود طلاب نخبه خالي بشود. اين اشکال وارد نيست، چرا که طلاب نخبه در حوزههاي علميه زياد است و با پذيرش تعدادي در اين مراکز تخصصي، در نخبهپروري حوزة علميه مشکلي ايجاد نميشود. طلبهها به اين مراکز ميآيند؛ ولي در آخر خير آنها به حوزة علميه ميرسد. در حال حاضر بسياري از طلاب ما در مدرسة آيتالله گلپايگاني، مدرسه مبارک فيضيه و دارالشفا مشغول تدريس دقيق علمي هستند. با اينکه اين طلبهها دو يا سه سال است که فارغالتحصيل شدند، ولي شروع به تدريس کردهاند يا در خود همين مرکز مشغول به فعاليت شدهاند. کيفيت کار اين افراد، نسبت به کساني که بيست سال است تدريس ميکنند، بالاتر است. اين نشان ميدهد که بازده و خروجيهاي اين مرکز به حوزههاي علميه ميرسد.
اگر طلبهها ميخواهند به مراکز تخصصي مراجعه کنند، بايد به نکاتي توجه داشته باشند: 1. اين مراکز تخصصي بايد استانداردهايي لازم را داشته باشند، 2. زير نظر بزرگان اداره بشوند، 3. مجوزهايي از مراجع يا مديريت حوزه داشته باشند.
من نميدانم شايد الآن آمار مراکز 35 مرکز باشد؛ ولي تا چند وقت ديگر مراکز ديگري هم اضافه ميشود؛ مثلاً دو هفته ديگر در خدمت شما باشيم و شما سؤال کنيد ما چند مرکز تخصصي داريم؟ من هم ميگويم 55 تا! اين مقدار رشد نگراني دارد. چون مقداري لُوس ميشود و وقتي اينگونه شد، همة مراکز با هم افت و ضرر ميکنند.