مراسم افتتاحیه دروس مرکز فقهی أئمه أطهار(ع) در سال تحصیلی 93-92 روز چهارشنبه 27/ 6/ 1392 با حضور و سخنرانی حضرت آیت الله حسینی بوشهری، ریاست محترم حوزههای علمیه کشور و با حضور آیت الله حاج شیخ محمد جواد فاضل لنکرانی ریاست مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) برگزار گردید.
در این مراسم که به مناسبت آغاز هجدهمین سال دروس تخصصی فقه و اصول(خارج و سطح) و دهمین سال دروس تخصصی تربیت محقق مذاهب اسلامی و دومین سال دروس تفسیر قرآن کریم و اولین دوره پذیرش پایه اول حوزه برگزار گردید، جمعی از علما، فضلا و دانش پژوهان حضور داشتند.
در این مراسم که با تلاوت آیاتی از قرآن کریم آغاز شد، جناب حجة الاسلام و المسلمین آقای قاضی زاده معاون آموزش مرکز فقهی، گزارشی از روند فعالیتهای آموزشی مقطع سطح و خارج مرکز در سال گذشته و برنامههای سال جاری ارائه نمودند.
سپس جناب حجة الاسلام و المسلمین حبیبی تبار مسئول محترم مرکز تخصصی تربیت محقق اسلامی، گزارشی از فعالیتهای آموزشی و پژوهشی ارائه فرمودند.
پس از آن جناب حجة الاسلام و المسلمین عظیمی مسئول بخش تفسیر مرکز فقهی، گزارشی از فعالیتهای این بخش و برنامه های در پیش رو ارائه فرمود.
در ادامه مراسم، حضرت آیت الله حسینی بوشهری، ریاست محترم حوزههای علمیه کشور، بیاناتی را ایراد فرمودند.
در پایان این مراسم از دانش پژوهان ممتاز آموزشی سال قبل مرکز فقهی با اهدای جوایزی تجلیل و تقدیر به عمل آمد.
در مراسم افتتاحیه سال تحصیلی جدید مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)
قبل از آغاز سخن، تبریک و تهنیت عرض میکنم محضر شما گرامیان، اساتید محترم، مسئولان ارجمند این مرکز بزرگ فقهی ائمه اطهار(ع) ، شما دانشپژوهان، طلاب و فضلای عزیز و گرانقدر و مهمانان عزیز این جلسه.
به سهم خودم از برگزارکنندگان این جلسهی آبرومند به ویژه صدیق عزیز و گرانقدرمان حضرت آیت الله فاضل لنکرانی رئیس محترم این مرکز باید قدردانی و تشکر کنم. هجده سال کار پرتلاش، سختگیناپذیر، مجاهدانه، آن هم با تنوع کار انصافاً کاری سترگ و درخور تقدیر است.
من در چند زمینه بنا دارم صحبت کنم؛ زمینه اول این است که اساساً فلسفهی پیدایش حوزههای علمیه چه بوده است؟ آیا بحث حوزههای علمیه بحثی است که مربوط به عصر غیبت است یا از روزی که نبی گرامی اسلام(ص) مبعوث به رسالت شد، و آن مسجد بزرگ را ساخت که امروز به مراتب بزرگتر از آن چیزی است که ساخته شد، آیا اولین رئیس حوزه، اولین مدیر و پایهگذار حوزه غیر از شخص پیغمبر کسی دیگری را سراغ داریم؟
تا جایی که تتبع و بررسی میکنیم میبینیم پایهگذار حوزهها خود پیامبر اکرم(ص) است و بعدها در طول تاریخ و اعصار گسترش پیدا کرده تا به اینجا رسیده و به نظر من اینجا هم میانهی راه است، نیازها، اقتضاءات و شرایطی که پیش خواهد آمد به فضل پروردگار عالم حوزههای ما از یک گسترش و عظمت بیشتری برخوردار خواهند شد.
دلیل تشکیل حوزهها اساساً این بوده که همه چون نمیتوانند با معارف اسلام آشنا شوند، و آن تحقیق و تعمّق لازم را راجع به مسائل دینی داشته باشند بر اساس مفاد آیهی کریمه: «فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ»؛ باید یک جمعی به پا خیزند، آگاهیهای لازم را راجع به مسائل دین پیدا کنند خودشان یاد بگیرند عمل کنند و به دیگران منتقل کنند، «لیتفقهوا و لینذروا».
اساساً حوزههای علمیه ما بر همین اساس است، پنج سال، ده سال، بیست سال، «اطلبوا العلم من المهد إلی اللحد»، دانش بیاموزند و بعد هم به دیگران منتقل کنند که بنا به تعبیر وجود مقدس علی بن موسی الرضا(ع) که این ایام متعلق به آن حضرت است: «الذین یتعلمون علومنا و یعلمونها الناس فإن الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتبعونا»، این حقیقت و واقعیت حوزههای علمیهی ماست، بدانیم و عمل کنیم و به دیگران منتقل کنیم و زمینهی اجرا و پیاده شدن احکام شریعت را فراهم کنیم، این فلسفهی حوزههاست.
لذا بر این اساس حوزههای شیعه شکل گرفته، شخصیتهای بزرگی مثل شیخ طوسیها، شیخ انصاریها و صدها عالم بزرگ در این حوزهها به پا خواستند منهای آن افرادی که در محضر امامان ما به ویژه امام صادق و امام باقر(عليهما السلام) تربیت شدند، دهها کتاب نوشتند و اثر ماندگار از خود به جا گذاشتند و امروز دین مردم در سایهی همین حوزههاست، اگر حوزهها را از زندگی معنوی مردم منها کنیم نه از کاخ نشان میماند و نه از کاخ نشان. تجربه شده که ديگران آمدند به نام دین حرف زدند و سخن گفتند ولی اولین چالش را خود آنها داشتند قبل از اینکه جامعه را اصلاح کنند خودشان در یک باتلاق بزرگ گرفتار آمدند که ضلّوا و اضلّوا و این نبوده جز اینکه از این آبشخور زلال و پاک استفاده نکردند، حوزه چشمه زلال و پاکی است که به تعبیر امام صادق من دخل فیه بالکتاب و السنة زالت الجبال قبل أن یزول، اینجا پایگاه کتاب و سنت است، کوهها ممکن است جابجا شوند ولی تحصیل کردهی این حوزهها تا آنجایی که ما سراغ داریم، إلا ما خرج بالدلیل که اولش هم معلوم نبوده که چه بودهاند؟ نوعاً خدمتگزار، کمربسته برای خدمت به دین خدا بودهاند، این کلام نورانی امیرالمؤمنین هم سه مسئولیت را متوجه همه ما میکند.
البته سه مسئولیت اساسی است؛ یکی تعلّم العلم، دو: والعمل به، یعنی تهذیب نفس، اخلاق در حوزهها حرف اصلی را باید بزند، نه این مرکز، نه حوزه ی ما و نه حوزههای کشور، ما دنبال این نیستیم که طلبهی ما با چهار تا اصطلاح آشنا شوند، اصلاً مقصود ما این نیست و گرنه تیغ دادن در کف زنگی مست خواهد شد، اگر طلبه تنها با چهار تا اصطلاح که به رخ دیگران بکشد، ولو اصطلاحات مقدس، فقهی، کلامی، تفسیری و امثال ذلک، اما از آن ادب و تهذیب اخلاق لازم برخوردار نباشد حوزه بهرهای نبرده، خود او هم بهرهای نمیبرد و نتیجهای ندارد، لذا عمل به علم شرط است. بزرگان و علما و شخصیتهای علمی ما به این صورت تربیت شدهاند.
آنگاه که صاحب جواهر آخرین لحظات زندگیاش را سپري ميکند، همهی شاگردان جمعاند و سؤال میکنند، یعنی حب ریاست نیست، حب جاه و مقام نیست، میگردند ميبينند شیخ انصاری در حرم مطهر امیرالمؤمنین(صلوات الله و سلامه علیه) نشسته، برای شفای استادش دعا میکند، او دنبال این نیست، پیگیر این مسئله نیست که چه اتفاقی میافتد، پیگیر اینست که سایهی این استاد بر سر شاگردان بماند و نورافشانی کند و از محضر او استفاده کنند. دعا برای سلامتی استاد میکند و دهها مثال روشن و مهمی که ما در زندگی اخلاقی علما و بزرگانمان داریم و اینها رمز ماندگاری حوزههای ماست.
من به عنوان برادر کوچک شما و خدمتگزار این حوزهی بزرگ عرض میکنم شما محققین، پژوهشگران که بحمدالله کار بزرگی در این مرکز انجام شده، اگر گاهی آنچه مورد نظر عزیزان بوده اتفاق نیفتاده، نه از باب بیمهری و نامهربانی است بنده و سایر دوستان واقعاً به کار بزرگ این مرکز معتقدیم و ارج مینهیم، هم آن کار بزرگ در سطح خارجشان، در سطح عالی حوزهشان، کار تفسیری و تحقیقی و فرهنگیشان.
من یادم هست سالیانی در زمان حیات حضرت استاد ما، انصافاً من آن خاطرات شیرین درک محضر حضرت استاد آیت الله العظمی فاضل لنکرانی(ره) را هیچ موقع فراموش نمیکنم فکر میکنم علت اینکه این مرکز به این شکل و سیاق شکل گرفت به خاطر اشراف ایشان بر نیازهای حوزه بود، يک مجتهد، يک مرجع و يک صاحب نظر با تجربهی مدیریت حوزه در طول یک دهه بلکه بیشتر، این مجموعهها دست به دست هم داد که ایشان با یک آگاهی، شناخت و یک بینش ژرفی راجع به مسائل حوزه نگاه کند، نقطه قوتها و ضعفها کجاست؟ اهرمهای ما کدام است و به چه صورت میتوانیم در جامعه نقش آفرین و تأثیرگذار باشیم و این خروجی امروز است، باش تا صبح دولتت بدمد.
امروز هم برادر عزیز ما که واقع مطلب از اساتید ارزشمند حوزه، محقق، فاضل، دوستداشتنی است این کار بزرگ را عهدهدارشدند من امیدوارم که این کار به خوبی انجام بگیرد، همکاران خوب و دلسوزی که در کنار ایشان هستند این کار بزرگ را دارند هدایت میکنند و من خیرمقدم عرض میکنم بخصوص خدمت طلاب عزیزی که امسال به این جمع پیوستند، امیدواریم که از برکات این مرکز که مزیّن به نام زیبای ائمه اطهار است بهره بگیرید و استفاده کنید و انشاء الله بار علمی و اخلاقی و عملیتان را ببندید و به عنوان یک افتخار در کارنامه زندگیتان باشد.
حوزههای ما نیاز به یک رشد دارند، امروز از حوزههای ایستا کاری ساخته نیست، کلام نورانی امام کاظم(ع) است که فرمود: «مَنِ اسْتَوي يَوْماهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ وَ َمْن كانَ آخِرُ يَوْمَيْهِ شَرَّهُما فَهُوَ مَلْعوُنٌ وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الْزِيادَةَ فِي نَفْسِهِ فَهُوَ فِي نُقْصانٍ وَ مَنْ كانَ اِلي الْنَقْصانِ فَالْمَوْتَ خَيْرٌ لَهُ مِنَ الْحَياةِ»، اگر ما پس رفت داشته باشیم با توجه به این نیازها زيان خواهيم کرد.
عزیزان گزارشات خوبی دادند، هجمهی سنگین وهابیت، مسیحیت و فرقههای ضالهی دیگر توسط پولهای دشمنان تشیّع دارند ارتزاق میکنند و هجمه و حمله میکنند، تنها مدافع و سربازی که میتواند به این میدان بیاید فارغ التحصیلان حوزهها هستند، شما به عنوان افسران و سربازانی که باید میدانداری کنید، دیدهبانی و سنگربانی کنید، مرزبانی کنید که «علماء شیعتنا مرابطون»، امروز نمیشود ما پستها را ترک کنیم، پست های مرزبانی را رها کنیم، باید جای خودمان را پیدا کنیم و همان جا دیدهبانی کنیم، در این حوزه هر کسی باید دنبال پیدا کردن پست و جای خودش باشد، لازم نیست دیگران برای ما پست تعیین کنند.
رسالت حوزوی ما این است که کدام ذوق و استعداد را داریم، در عرصهی تفسیر جایگاه خودمان را پیدا کنیم، در عرصهی کلام و دفاع از اعتقادات شیعه جای خودمان را پیدا کنیم، در عرصهی فقه به عنوان برنامهی زندگی جای خودمان را پیدا کنیم، خوشبختانه از این تنوعی که در این مرکز و بعضی مراکز دیگر هست، خدا شاهد است خیال ما کمی راحت شده، چون بعد از پیروزی انقلاب با توجه به نیازهای گستردهای که انقلاب داشته، تعدادی از طلاب ما احساس مسئولیت میکنند درسها را ناتمام رها میکنند و میروند، این برای ما غمی جانکاه است، ما معتقدیم خدمت به نظام اسلامی در رأس کارهای ماست، ولی چه کسانی باید بروند خدمت کنند، کسانی با دانش و مایهی علمي لازم.
کسی که آن دانش و سرمایهی علمي لازم را ندارد اصلاح نمیکند، کار را به سامان نمیرساند، طلاب ما باید در این مجامع و در بحثهای مختلف پخته شوند و هر کدامش در هر جا قرار بگیرند، چه منصب قضاوت، چه در پستهای سیاسی عقیدتی در مراکز دانشگاهی به عنوان استاد، کاملا مفيد باشند در مقابل دانشجو، در مقابل استاد دانشگاه کم نیاورند، ما یک روزی شهید مطهری را در دانشگاه داشتیم، شهید بهشتی، شهید مفتح و شهید باهنر را در دانشگاه داشتیم، امروز دانشگاهیان ما از آن منظر به حوزه نگاه میکنند!
بنابراین ما اگر کار را تنزل بدهیم و شرایط را متناسب با آن انتظارات انجام ندهیم و هر کس بدون داشتن آن مایه لازم بخواهد آن سنگر را حفظ کند، آن سنگر محفوظ نمیماند، بنابراین فرصتها از دست ندهید، عمر زود میگذرد، چشم روی هم بگذارید شما طلاب عزیزی که امسال وارد شدید یک مرتبه میبینید ده سال گذشت، آن زمان چه مایهای در دستتان هست، آیا وقتها را گذراندهاید؟ امکانات امروز حوزهها و این مراکز اصلاً قابل قیاس با گذشته نیست.
من بارها این نکته را گفتم، روزی که وارد قم شدم جا نبود برای اسکان ما، البته الآن تعدادی از طلبههای ما درگیر جا هستند به خاطر کمبود امکانات، ولی آن موقع اینقدر طلبه نداشت ولی در عین حال جا نبود، این همه مدرسه و امکانات هست. خدا میداند در تابستان متولّی مدرسه در گرمای تابستان برق مدرسه را خاموش میکرد، میگفتیم ما میخواهیم درس بخوانیم، میگفت نخیر هزینهی برق بالا میرود و ما بايد خاموش کنیم، با خواهش و تمنا و التماس اجازه دادند یک بخشی از مدرسه برقش وصل شود ما رفتیم یک پنکهی رومیزی خریدیم که بتوانیم مطالعه کنيم، امروز نوع طلبهها امکاناتشان امکانات خوبی است، این پنکه را هم هنوز نگه داشتم و به بچهها هم گفتم این مربوط به دوران طلبگی ماست، آن روزی که با هزار خواهش یک گوشهی مدرسه برقش وصل شد و ما از این پنکه استفاده کردیم. طلبهها قدر بدانید؛ اصلاً امکانات غذایی برای ما نبود، تا ظهر مباحثه، بعد هم لبنیاتی ارگ در خیابان ارم که دوستان قدیمی ما یادشان هست، یک کاسهی ماست و نصف نان سنگک ناهار ما بود و تمام!
فرصتها خیلی طلایی است و شرایط واقعاً عوض شده، اگر ما قدر ندانیم کفران نعمت کردهایم، من استوی یوماه فهو مغبونٌ کسانی که درجا میزنند چه طلبه و چه حوزه فرق نمی کند و من کان آخر یومیه خیرهما فهو مغبون، اما اگر رو به جلو رفتیم نیازها را احساس کردیم حوزه چند گام به جلو برداشت با دنیا صحبت کرد، افق دیدش را عوض کرد این شرایط فرق میکند اما من کان آخر یومیه شرّهما، طلبهی ما به درس و بحث توجهی نکرد، جدّی نگرفت، به تهذیب نفس توجه نکرد نمازش، عبادتش مثل بقیه مردم عادی شد فهو إلی نقصان و من کان الی نقصانٍ فالموت خیرٌ له من الحیاة.
من امروز آمدم یک خدا قوّتی بگویم به عزیزانمان که در اینجا خدمت بزرگی به حوزهی تشیّع، میکنند به اساتید محترم، به مسئولین محترم و شما فضلای عزیز، من با کارنامهی کار شما آشنا هستم، چون محبتی که از زمان خود استاد ما نسبت به ما بود که ما هم یک گوشهای از این مرکز باشیم به عنوان عضو هیئت امنا، هر چند وقت یک بار سرور عزیزمان دعوت میکنند اعضای هیئت امنا را و در جریان کار علمی و پژوهشی دوستان قرار میگیریم، واقعاً اتاقی که ما رفتیم دیدیم یک بخش قابل توجهی از این اتاق اختصاص داشت به رساله های علمی عزیزان و اینها سرمایههای حوزه و اعتبار حوزه است، انشاء الله امیدواریم این اعتبار باقي بماند.